امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف از تولد تا رجعت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا ==' به '==گزارش محتوا==')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۶: خط ۶:
امام مهدی از تولد تا رجعت: قصه انتظار
امام مهدی از تولد تا رجعت: قصه انتظار
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[نظری منفرد، علی]] (نويسنده)
[[نظری منفرد، علی]] (نویسنده)
| زبان =فارسی
| زبان =فارسی
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏51‎‏ ‎‏/‎‏ن‎‏6‎‏الف‎‏8‎‏
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏51‎‏ ‎‏/‎‏ن‎‏6‎‏الف‎‏8‎‏
خط ۳۱: خط ۳۱:


==ساختار==
==ساختار==
كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در چهارده فصل، تنظيم شده است.
كتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در چهارده فصل، تنظيم شده است.


نويسنده ابتدا به نصوص مربوط به حضرت مهدى(عج) اشاره نموده و پس از بررسى اعتقاد به مصلح موعود در ميان اقوام و ملل، به بحث پيرامون وضعيت سياسى و اجتماعى دوران ولادت و آغاز امامت حضرت(عج) پرداخته و در ادامه، مباحثى همچون غيبت صغرى، نواب، غيبت كبرى، انتظار، رجعت و... را مطرح نموده است.
نویسنده ابتدا به نصوص مربوط به حضرت مهدى(عج) اشاره نموده و پس از بررسى اعتقاد به مصلح موعود در ميان اقوام و ملل، به بحث پيرامون وضعيت سياسى و اجتماعى دوران ولادت و آغاز امامت حضرت(عج) پرداخته و در ادامه، مباحثى همچون غيبت صغرى، نواب، غيبت كبرى، انتظار، رجعت و... را مطرح نموده است.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
خط ۴۰: خط ۴۰:
فصل اول، به كليات اختصاص يافته و در آن، از سه مبحث زير، سخن به ميان آمده است:
فصل اول، به كليات اختصاص يافته و در آن، از سه مبحث زير، سخن به ميان آمده است:


الف)- ضرورت وجود حجت الهى: در اين قسمت، نويسنده به موضوع ضرورت حجت در هر عصر و زمان اشاره كرده است. حجت چيزى است كه به آن احتجاج مى‌شود و كسى كه مى‌خواهد امرى را اثبات نمايد، براى اثبات آن، دليل و برهان اقامه مى‌كند تا بدين وسيله آن امر مورد قبول واقع شود و ديگران آن را بپذيرند؛ برهانى كه براى اثبات مدعاى خود اقامه مى‌نمايد، آن را حجت گويند. در اينجا مقصود نويسنده از حجت الهى، كسى يا چيزى است كه خداوند به او احتجاج مى‌كند؛ همچون رسولان و امامان و نيز كتب آسمانى و عقل اديبان.<ref>متن كتاب، ص20</ref>
الف)- ضرورت وجود حجت الهى: در اين قسمت، نویسنده به موضوع ضرورت حجت در هر عصر و زمان اشاره كرده است. حجت چيزى است كه به آن احتجاج مى‌شود و كسى كه مى‌خواهد امرى را اثبات نمايد، براى اثبات آن، دليل و برهان اقامه مى‌كند تا بدين وسيله آن امر مورد قبول واقع شود و ديگران آن را بپذيرند؛ برهانى كه براى اثبات مدعاى خود اقامه مى‌نمايد، آن را حجت گويند. در اينجا مقصود نویسنده از حجت الهى، كسى يا چيزى است كه خداوند به او احتجاج مى‌كند؛ همچون رسولان و امامان و نيز كتب آسمانى و عقل اديبان.<ref>متن كتاب، ص20</ref>


ب)- لزوم شناخت امام: در اين قسمت، به اين نكته پرداخته شده است كه اين حجتى كه در هر عصر و زمان بايستى باشد و عقل و نقل بر ضرورت و لزوم وجود آن در همه زمان‌ها حكم كرده و تأكيد مى‌نمايد، لازم است كه آن حجت را مردم بشناسند؛ زيرا هدايت و سعادت خلق در گرو شناخت حجت و آگاهى از رهنمودها و ارشادات او و به كار گرفتن فرامين و دستورات او مى‌باشد كه در آن هنگام فرد مى‌تواند به‌سوى كمال و سعادت حركت كند.<ref>همان، ص32</ref>
ب)- لزوم شناخت امام: در اين قسمت، به اين نكته پرداخته شده است كه اين حجتى كه در هر عصر و زمان بايستى باشد و عقل و نقل بر ضرورت و لزوم وجود آن در همه زمان‌ها حكم كرده و تأكيد مى‌نمايد، لازم است كه آن حجت را مردم بشناسند؛ زيرا هدايت و سعادت خلق در گرو شناخت حجت و آگاهى از رهنمودها و ارشادات او و به كار گرفتن فرامين و دستورات او مى‌باشد كه در آن هنگام فرد مى‌تواند به‌سوى كمال و سعادت حركت كند.<ref>همان، ص32</ref>
خط ۵۴: خط ۵۴:
در فصل دوم، به حضرت مهدى(عج)، از آيينه احاديث و اخبار، نگريسته شده است. اين احاديث، از پيامبر(ص) و ساير معصومين(ع)، به ترتيب مى‌باشد.<ref>همان، ص53-104</ref>
در فصل دوم، به حضرت مهدى(عج)، از آيينه احاديث و اخبار، نگريسته شده است. اين احاديث، از پيامبر(ص) و ساير معصومين(ع)، به ترتيب مى‌باشد.<ref>همان، ص53-104</ref>


در فصل سوم، اعتقاد به مصلح موعود در ميان اقوام و ملل، بررسى گرديده است. به باور نويسنده، اعتقاد بر موعود در آخر الزمان اختصاص به شيعه اماميه ندارد، بلكه تمام مسلمانان به وجود موعود مصلح از فرزندان پيامبر(ص) معتقدند و در اديان آسمانى نيز بشارت به ظهور مصلح آمده است و اينكه در آينده جهان، حكومت براى صالحان خواهد بود و آنان وارث زمين مى‌گردند.<ref>همان، ص110</ref>
در فصل سوم، اعتقاد به مصلح موعود در ميان اقوام و ملل، بررسى گرديده است. به باور نویسنده، اعتقاد بر موعود در آخر الزمان اختصاص به شيعه اماميه ندارد، بلكه تمام مسلمانان به وجود موعود مصلح از فرزندان پيامبر(ص) معتقدند و در اديان آسمانى نيز بشارت به ظهور مصلح آمده است و اينكه در آينده جهان، حكومت براى صالحان خواهد بود و آنان وارث زمين مى‌گردند.<ref>همان، ص110</ref>


نويسنده، معتقد است با تتبع و استقصاء در ميان آئين‌هايى كه اكنون و يا در گذشته بوده و كاوش و تحقيق در اعتقاد آنان، به اين حقيقت پى مى‌بريم كه اعتقاد به موعود مصلح از جمله باورهاى پيروان آن مذاهب مى‌باشد؛ هرچند كه آن آئين‌ها در حوزه اديان الهى قرار ندارند و برخى از آنها چه‌بسا نسبت به مبدأ و معاد يا معتقد نبوده و يا با ديده ترديد به آن مى‌نگرند، اما بر اين باورند كه روزى جهان به دست عدالت‌گسترى اداره خواهد شد و او با مبارزه با بى‌عدالتى‌ها و ظلم و فساد، حاكميت عدل و داد را در سراسر گيتى بنا مى‌نمايد و حاكميت زورگويان و ستمگران، جاى خود را به حاكميت صالحان خواهد داد؛ البته تحقق چنين حكومتى مستلزم مقدمات و امورى است كه به‌تدريج بايستى فراهم شود تا زمينه پيدايش آن حكومت پديد آيد؛ ازاين‌رو، نويسنده بخشى كوتاه را به بيان باورها و معتقدات غير از شيعه اماميه پرداخته كه آنان نيز در اين امر موافق با اعتقاد شيعه هستند كه آينده جهان در اختيار صالحان قرار خواهد گرفت. اين بحث در سه بخش شكل گرفته است: مهدى از نظر مسلمانان؛ مصلح موعود در اديان الهى و مصلح موعود نزد ديگر ملل.<ref>همان، ص110-111</ref>
نویسنده، معتقد است با تتبع و استقصاء در ميان آئين‌هايى كه اكنون و يا در گذشته بوده و كاوش و تحقيق در اعتقاد آنان، به اين حقيقت پى مى‌بريم كه اعتقاد به موعود مصلح از جمله باورهاى پيروان آن مذاهب مى‌باشد؛ هرچند كه آن آئين‌ها در حوزه اديان الهى قرار ندارند و برخى از آنها چه‌بسا نسبت به مبدأ و معاد يا معتقد نبوده و يا با ديده ترديد به آن مى‌نگرند، اما بر اين باورند كه روزى جهان به دست عدالت‌گسترى اداره خواهد شد و او با مبارزه با بى‌عدالتى‌ها و ظلم و فساد، حاكميت عدل و داد را در سراسر گيتى بنا مى‌نمايد و حاكميت زورگويان و ستمگران، جاى خود را به حاكميت صالحان خواهد داد؛ البته تحقق چنين حكومتى مستلزم مقدمات و امورى است كه به‌تدريج بايستى فراهم شود تا زمينه پيدايش آن حكومت پديد آيد؛ ازاين‌رو، نویسنده بخشى كوتاه را به بيان باورها و معتقدات غير از شيعه اماميه پرداخته كه آنان نيز در اين امر موافق با اعتقاد شيعه هستند كه آينده جهان در اختيار صالحان قرار خواهد گرفت. اين بحث در سه بخش شكل گرفته است: مهدى از نظر مسلمانان؛ مصلح موعود در اديان الهى و مصلح موعود نزد ديگر ملل.<ref>همان، ص110-111</ref>


در فصل چهارم، وضعيت سياسى و اجتماعى دوران ولادت حضرت مهدى(عج)، تشريح شده است. در زمان متوكل كه امام هادى(ع) و [[امام حسن عسکری(ع)]] به سامرا منتقل گرديدند، عصر خفقان و استبداد بود و هيچ‌كسى حق كوچك‌ترين مخالفت و حتى اظهار عقيده‌اى كه مخالف با نظر متوكل باشد را نداشت و در صورت ابراز مخالفت، دستگير و به فجيع‌ترين وجه به قتل مى‌رسيد. متوكل حتى به دوستان و نزدیک ان خود رحم نمى‌كرد و به‌عنوان نمونه ايتاخ را كه از نزدیک انش بود به حج فرستاد و در مراجعت در بغداد به فرمان متوكل او و دو فرزندش را زندانى كردند و به قتل رسانيد.
در فصل چهارم، وضعيت سياسى و اجتماعى دوران ولادت حضرت مهدى(عج)، تشريح شده است. در زمان متوكل كه امام هادى(ع) و [[امام حسن عسکری(ع)]] به سامرا منتقل گرديدند، عصر خفقان و استبداد بود و هيچ‌كسى حق كوچك‌ترين مخالفت و حتى اظهار عقيده‌اى كه مخالف با نظر متوكل باشد را نداشت و در صورت ابراز مخالفت، دستگير و به فجيع‌ترين وجه به قتل مى‌رسيد. متوكل حتى به دوستان و نزدیک ان خود رحم نمى‌كرد و به‌عنوان نمونه ايتاخ را كه از نزدیک انش بود به حج فرستاد و در مراجعت در بغداد به فرمان متوكل او و دو فرزندش را زندانى كردند و به قتل رسانيد.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش