۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سبک ى ' به 'سبکى') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
خرّاز با صوفيان بسيارى معاصر يا معاشر بود، از جمله ذوالنون مصرى، ابوعبداللّه نَباجى، ابوعبيد بُسرى، بشر بن حارث، عَمرو بن عثمان مكى و با برخى از آنها نيز مكاتبه مىكرد. گفتهاند كه خرّاز شاگرد محمد بن منصور طوسى بوده و از او و ابراهيم بن بشّار خراسانى روايت كرده است. برخى چون على بن محمد واعظ مصرى، ابومحمد جريرى و على بن حفص رازى نيز از خرّاز روايت كردهاند. | خرّاز با صوفيان بسيارى معاصر يا معاشر بود، از جمله ذوالنون مصرى، ابوعبداللّه نَباجى، ابوعبيد بُسرى، بشر بن حارث، عَمرو بن عثمان مكى و با برخى از آنها نيز مكاتبه مىكرد. گفتهاند كه خرّاز شاگرد محمد بن منصور طوسى بوده و از او و ابراهيم بن بشّار خراسانى روايت كرده است. برخى چون على بن محمد واعظ مصرى، ابومحمد جريرى و على بن حفص رازى نيز از خرّاز روايت كردهاند. | ||
خرّاز در ميان اهل تصوف، بهویژه در مكتب بغداد، مقامى بلند داشت. از جنيد بغدادى نيز چنين نقل شده است: «اگر ما آنچه را ابوسعيد بدان رسيده از خداوند طلب كنيم، هلاك خواهيم شد». گفته شده است هرچند وى خود را شاگرد جنيد مىخواند، اما در حقيقت از او برتر بود. با وجود | خرّاز در ميان اهل تصوف، بهویژه در مكتب بغداد، مقامى بلند داشت. از جنيد بغدادى نيز چنين نقل شده است: «اگر ما آنچه را ابوسعيد بدان رسيده از خداوند طلب كنيم، هلاك خواهيم شد». گفته شده است هرچند وى خود را شاگرد جنيد مىخواند، اما در حقيقت از او برتر بود. با وجود این عباس بن مهتدى در باب ورع بر او خرده گرفته است. خرّاز از ميان معاصرانش، ابن عطا آدمى را بزرگ مىداشت و او را صوفى حقيقى مىدانست. | ||
تصوف خرّاز همچون جنيد با رعايت شريعت همراه بود. او مقام نبوت را برتر از ولايت مىدانست و معتقد بود كه هر نبى قبل از نبوت حائز مقام ولايت بوده است. همچنين او از گروهى از صوفيان دمشق به سبب قول بدعتآميزشان درباره رؤيت خدا انتقاد كرده بود. با وجود اين، علماى ظاهر او را به سبب برخى مطالب، كه در کتاب «السّرّ» آورده بود، به كفر منسوب كردند. خرّاز در پاسخ كسى كه علت تكفير را از او پرسيد، گفته بود: «گفتم ميان من و حق حجاب نيست». به خرّاز اشعار اندكى نسبت داده شده است. | تصوف خرّاز همچون جنيد با رعايت شريعت همراه بود. او مقام نبوت را برتر از ولايت مىدانست و معتقد بود كه هر نبى قبل از نبوت حائز مقام ولايت بوده است. همچنين او از گروهى از صوفيان دمشق به سبب قول بدعتآميزشان درباره رؤيت خدا انتقاد كرده بود. با وجود اين، علماى ظاهر او را به سبب برخى مطالب، كه در کتاب «السّرّ» آورده بود، به كفر منسوب كردند. خرّاز در پاسخ كسى كه علت تكفير را از او پرسيد، گفته بود: «گفتم ميان من و حق حجاب نيست». به خرّاز اشعار اندكى نسبت داده شده است. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
آثار بهجامانده از ابوسعيد همراه با آثار ديگر او - كه فقط نامى از آنها بهتصريح يا بهاشارت در آثار نویسندگان ديگر صوفيه آمده - حجم بسيارى را در بر نمىگيرد. به گزارش سزگين او علاوه بر کتاب الصدق - كه آربرى آن را تصحيح و ترجمه و در 1316ش / 1937 در لندن منتشر كرد - کتابهايى با عناوین «المسائل»، «معيار التصوف و ماهيتُه»، «الصفات»، «الضياء»، «الكشف و البيان»، «الفراغ»، «الحقايق» را نيز تأليف كرده بود، كه نسخههايى از آنها موجود است. پنج کتاب اخير را قاسم سامرايى در 1346ش، در بغداد به چاپ رساند. در كنار | آثار بهجامانده از ابوسعيد همراه با آثار ديگر او - كه فقط نامى از آنها بهتصريح يا بهاشارت در آثار نویسندگان ديگر صوفيه آمده - حجم بسيارى را در بر نمىگيرد. به گزارش سزگين او علاوه بر کتاب الصدق - كه آربرى آن را تصحيح و ترجمه و در 1316ش / 1937 در لندن منتشر كرد - کتابهايى با عناوین «المسائل»، «معيار التصوف و ماهيتُه»، «الصفات»، «الضياء»، «الكشف و البيان»، «الفراغ»، «الحقايق» را نيز تأليف كرده بود، كه نسخههايى از آنها موجود است. پنج کتاب اخير را قاسم سامرايى در 1346ش، در بغداد به چاپ رساند. در كنار این آثار، از کتاب «السّر»، کتاب «درجات المريدين»، «أدب الصلاة» و جز آنها در آثار برخى صوفيان ياد شده كه به دست ما نرسيده است. «الصدق» کتاب تعليمى كوچكى برای مبتديان است كه خرّاز در آن تعاليم زاهدانه رايج در زمان خود را با تكيه بر چند مفهوم اساسى مثل صدق، صبر و اخلاق آورده است. او در کتاب «الضياء» به سبکىفشرده و مبهم، هفت مرتبه كسانى كه آنها را اهل تيهوهيّه و حيروريّه (گمگشتگان و حيرانان) مىنامد، وصف كرده است. کتاب «الكشف و البيان» در اثبات برترى مقام نبوت بر ولايت است و «الفراغ» حاصل تلاش خرّاز در توضيح تجربه عرفانى، استخراج مبانى انسانشناختى آن و پيوند این تجربهها با ساختار روانى انسانهاست. | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش