تاریخ ادبیات ایران از فردوسى تا سعدى (براون): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'بابا طاهر' به 'باباطاهر') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
در فصل چهارم، درباره سياستنامه خواجه نظامالملك سخن به ميان آمده و نويسنده ديدگاه خود را درباره آن، بيان داشته است، سپس به شرح درباره ناصرخسرو و سفرنامه و اقامت او در مصر و اشخاص و اماكن و مذاهبى كه در اشعار و ديوانش ذكر شدهاند و نيز شرح حال مختصرى از زندگى و عقايد دينى وى، پرداخته و خيام را بهعنوان شاعر و رباعىگوى عصر سلجوقى، معرفى نموده و از آثارى كه بهگونهيى از خيام ياد نمودهاند، همراه با نام مؤلفان آنها، بحث نموده است.<ref>همان</ref> | در فصل چهارم، درباره سياستنامه خواجه نظامالملك سخن به ميان آمده و نويسنده ديدگاه خود را درباره آن، بيان داشته است، سپس به شرح درباره ناصرخسرو و سفرنامه و اقامت او در مصر و اشخاص و اماكن و مذاهبى كه در اشعار و ديوانش ذكر شدهاند و نيز شرح حال مختصرى از زندگى و عقايد دينى وى، پرداخته و خيام را بهعنوان شاعر و رباعىگوى عصر سلجوقى، معرفى نموده و از آثارى كه بهگونهيى از خيام ياد نمودهاند، همراه با نام مؤلفان آنها، بحث نموده است.<ref>همان</ref> | ||
پس از آن به | پس از آن به باباطاهر عريان همدانى، ابوسعيد ابوالخير، شيخ عبدالله انصارى و آثارشان پرداخته و در ادامه از شاعران صوفى اين عصر، سخن رانده و در پايان قابوسنامه را مورد بررسى قرار داده است.<ref>همان</ref> | ||
در پايان مىتوان چنين گفت كه با مطالعه دقيق در شرح حال و تتبعات [[براون، ادوارد گرانویل|ادوارد براون]] درباره ايران، مىتوان به اين نتايج رسيد: | در پايان مىتوان چنين گفت كه با مطالعه دقيق در شرح حال و تتبعات [[براون، ادوارد گرانویل|ادوارد براون]] درباره ايران، مىتوان به اين نتايج رسيد: |
نسخهٔ ۴ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۱۱
تاریخ ادبیات ایران از فردوسى تا سعدى (براون) | |
---|---|
پدیدآوران | مجتبایی، فتحالله (مترجم)
براون، ادوارد گرانویل (نويسنده) صدری افشار، غلامحسین (مترجم) |
ناشر | مرواريد |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1367 ش |
چاپ | 4 |
موضوع | ادبیات ایرانی - تاریخ و نقد ادبیات فارسی - تاریخ و نقد |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | PIR 3374 /ب37 ت23 |
تاريخ ادبيات ايران از فردوسى تا سعدى، اثر ادوارد براون، بررسى ادبيات ايران از عصر فردوسى تا زمان سعدى مىباشد. اين اثر، نيمه دوم از مجلد دوم تاريخ ادبى ايران است كه به زبان انگليسى و براى اولين بار در سالهاى 1902 - 1924م منتشر گرديد.
چهار فصل اول مجلد دوم.[۱]كتاب به نام «تاريخ ادبيات ايران از فردوسى تا سعدى»، به وسيله آقاى فتحالله مجتبایی ترجمه و اولين بار در سال 1341ش، منتشر شده است كه اين كتاب، دنباله آن و شامل پنج فصل بعدى مجلد دوم.[۲]بوده و توسط غلامحسين صدرى افشار، ترجمه شده است.[۳]
انگیزه تألیف
نويسنده در جلد اول «تاريخ ادبيات ايران»، هدفش از تدوين و تأليف چنين كتابى را اينگونه بيان مىدارد: «ساليان دراز مرا آرزو اين بود كه حديث كاميابىهاى معنوى و ادبى ايرانيان را بنويسم. يكى از مورخين در تاريخ انگلستان كتابى دارد كه درخور اعلى درجه ستايش است، نام آن داستاننويس، «گرين» و عنوان كتاب نفيسش، «تاريخ مختصر انگليس» است. نگارنده نيز دل در اين راه بسته بود كه سرگذشت ايران را اندكى به همان اسلوب بپردازد... كتابهاى فراوانى درباره ايران نوشتهاند، لكن تا امروز كمتر كسى را آن همت بوده است كه داستان بسيار دلانگيز اين كشور پهناور را بهنحو جامع و درعينحال، بالنسبه موجز و مختصر به رشته تحرير درآورد».[۴]
ساختار
كتاب با مقدمه مترجم آغاز شده است. اين كتاب، ترجمه تاريخ ادبى ايران مىباشد كه در سه جلد، به زبان فارسی ترجمه شده است. جلد اول اين كتاب، توسط فتح الله مجتبایی به فارسی ترجمه شده است. متن اصلى كتاب، شامل چهار فصل مىباشد.[۵]
روش تدوين كتاب، بسيار علمى و متديك است و نويسنده همه تحولات علمى، تاريخى، سياسى و مذهبى را كه در تحولات ادبى مؤثر است، بررسى كرده و مورد تحقيق و موشكافى، قرار داده است و درباره اهميت كار او در مقدمه مجلدات ديگر و نيز در مقالات مربوط به وى، بهتفصيل بحث شده است.[۶]
گزارش محتوا
در مقدمه مترجم، نكاتى پيرامون كتاب و ترجمه آن، بيان شده است.
مؤلف در فصل اول، طرحى مختصر از تاريخ ادبى ايران را ارائه نموده است و سپس به شرح درباره وضع منحصربهفرد زبان عربى، علوم اعراب و مباهات آنها به زبان خودشان، تطور ذوق ادبى و اصول نقد و مختصات نخستين اشعار فارسی، از لحاظ اسلوب و موضوع، قالبهاى شعرى، علم بلاغت در ايران، دستهبندى اشعار فارسی بر مبناى قافيه و انواع شعر و صنايع ادبى و بديعى، پرداخته است.[۷]
سپس در فصل دوم، اوضاع ايران در اواخر قرن دهم ميلادى را مورد بررسى قرار داده و پس از آن، به شرح درباره سامانيان، سلطان محمود غزنوى، مراكز چهارگانه فرهنگ در ايران، ابن سينا، عنصرى، فرخى، فردوسى و آثار ايشان پرداخته و نيز از شاعران عصر محمود غزنوى، سخن رانده است.[۸]
وى در فصل سوم، از عصر سلجوقى سخن رانده و سپس به شرح درباره انقراض غزنويان، تأسيس دولت سلجوقى آلب ارسلان، اصل و منشأ حشاشين شيعه و فرق آن، ناصرخسرو، بدنامى حشيش و درجات و مراتب حشاشين و اطاعت كوركورانه فدائيان حسن صباح پرداخته است.[۹]
در فصل چهارم، درباره سياستنامه خواجه نظامالملك سخن به ميان آمده و نويسنده ديدگاه خود را درباره آن، بيان داشته است، سپس به شرح درباره ناصرخسرو و سفرنامه و اقامت او در مصر و اشخاص و اماكن و مذاهبى كه در اشعار و ديوانش ذكر شدهاند و نيز شرح حال مختصرى از زندگى و عقايد دينى وى، پرداخته و خيام را بهعنوان شاعر و رباعىگوى عصر سلجوقى، معرفى نموده و از آثارى كه بهگونهيى از خيام ياد نمودهاند، همراه با نام مؤلفان آنها، بحث نموده است.[۱۰]
پس از آن به باباطاهر عريان همدانى، ابوسعيد ابوالخير، شيخ عبدالله انصارى و آثارشان پرداخته و در ادامه از شاعران صوفى اين عصر، سخن رانده و در پايان قابوسنامه را مورد بررسى قرار داده است.[۱۱]
در پايان مىتوان چنين گفت كه با مطالعه دقيق در شرح حال و تتبعات ادوارد براون درباره ايران، مىتوان به اين نتايج رسيد:
- براون با بهرهگيرى از كتب متفاوت كه كتاب «تاريخ ادبيات ايران» هرمان اته، يكى از آنها مىباشد و نيز با مطالعه و تحقيقات خود درباره ادبيات ايران در اثر خود بهگونهاى ژرف و عميق و بسيار گسترده، ادبيات اين سرزمين را مورد بررسى قرار داده و آن را در درجه اول، به مردم سرزمين خود و در درجه دوم، به جامعه جهانى معرفى نموده است.[۱۲]
- با مطالعه در شرح زندگى اين نويسنده مىتوان به اين نتيجه رسيد كه وى تعصبى درخور تحسين به ايران داشته و معرفى عميق نسبت به ارزشهاى اصيل آن، چون آزادىخواهى و عدالت يافته و در پى اين شناخت و معرفت، براى حفظ ارزشهاى اين سرزمين، اهتمام ورزيده و با تأليف اثرى كه درباره ايران و فرهنگ و ادب و تاريخ آن از خود بهجاى گذاشته، ارزشهاى اصيل اين سرزمين را به جهان اشاعه نموده است.[۱۳]
ادوارد براون در بسيارى از موارد، مدافع ايران بوده و نسبت به ايرانيان، احترام خاص قائل شده است. وى نسبت به اسلام هم با ديده احترام و بزرگداشت نگريسته و تاريخ طب اسلامى را نيز نوشته است.[۱۴]
نويسنده گرچه كوشيده است در بحثهاى مربوط به فرقههاى مذهبى و موارد خاص مربوط به اسماعيليه و شيعه و سنى، بىطرفانه وارد شود و از غرض و جانبدارى يا ترجيح يكى بر ديگرى خالى باشد، باز هم تحت تأثير بعضى غفلتها و سهوها قرار گرفته و دچار اشتباهات فراوان شده كه مىتوان پارهاى از آنها را بر غرضورزى حمل كرد. مترجمان مجلدات سهگانه تاريخ ادبيات ايران براون، غالبا در حواشى و يادداشتهاى اضافى، به اين اشتباهات اشاره كردهاند.[۱۵]
درباره ترجمه
مترجم كوشيده است تا حد توانايى خويش، امين باشد و در سبک و انديشه نويسنده، دخالت نكند؛ چندانكه انشاى او گاه روانى و استوارى خود را از دست داده است. بهجز اين، عيبهاى ديگرى نيز در ترجمه او يافت مىشود كه از جمله آنها اين است كه املا و برگردان نامهاى فرنگى، يكسان نيست. گاه در آنها رعايت اصل شده و زمانى ملاحظه رسم ماسبق.[۱۶]
چون مترجم هيچ دخالتى را در متن نويسنده جايز نمىدانسته، ازاينرو عقايد و تحقيقات خود را در انتهاى كتاب، با اشاره به صفحات متن، عرضه نموده است تا كمكى به تكميل كتاب باشد.
وضعيت كتاب
فهرست منابع و مآخذ ترجمه و تعليقات و فهرست الفبايى اعلام شامل نامهاى افراد، مكانها، كتابها، كتابخانهها، فرقهها و ملتها، در انتهاى كتاب آمده است.
پانويس
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب.
- برومند، فرزانه، «مرورى بر زندگى و آثار پروفسور ادوارد گرانويل براون»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: ادبيات و زبانها «حافظ»، آبان 1389، شماره 75 (5 صفحه، از 24 تا 28).
- براون، ادوارد «تاريخ ادبيات ايران از صفويه تا عصر حاضر»، ترجمه دكتر بهرام مقدادى، (1369ش)، تهران، انتشارات مرواريد.