۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مدارك ' به 'مدارک ') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
جزء اول، مباحث مربوط به اجتهاد را مورد بحث و بررسى قرار داده است. | جزء اول، مباحث مربوط به اجتهاد را مورد بحث و بررسى قرار داده است. | ||
نویسنده، معتقد است كه مقوله اجتهاد، از مهمترين مسائل فقه اسلامى، از زمان حضور معصوم(ع) تا عصر حاضر بوده و مجتهدان، وظيفه حمل تكاليف الهى برای بشر را همواره بر عهده داشتهاند. | |||
وى، اجتهاد را از دو منظر شيعه و سنى، مورد بحث قرار داده است. به بيان وى، اجتهاد نزد شيعه اماميه، عبارت است از بهكارگرفتن نهايت توانايى خويش در راه كشف احكام از ادله، بنابراین، آن، استنباط فروع، از اصول مأثوره در دين مىباشد و مبنى بر دو اصل كتاب و سنت معصومين(ع) است، اما نزد اهل سنت، اصل مستقلى، در مقابل كتاب و سنت مىباشد. | وى، اجتهاد را از دو منظر شيعه و سنى، مورد بحث قرار داده است. به بيان وى، اجتهاد نزد شيعه اماميه، عبارت است از بهكارگرفتن نهايت توانايى خويش در راه كشف احكام از ادله، بنابراین، آن، استنباط فروع، از اصول مأثوره در دين مىباشد و مبنى بر دو اصل كتاب و سنت معصومين(ع) است، اما نزد اهل سنت، اصل مستقلى، در مقابل كتاب و سنت مىباشد. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
تقليد برای كسى كه خود داراى ملكه اجتهاد است، مجتهد و جواز تقليد از وى، احكام مجتهد مطلق، امكان تحقق مجتهد متجزى، متجزى در مبادى اجتهاد، مبحث تخطئه و تصويب، مستندات ولايت فقيه، عدالت و مرجعيت، مفهوم و حقيقت عدالت، عدالت نزد علماى علم اخلاق، رابطه عدالت و اجتناب از معصيت، تقسيم معاصى به كبيره و صغيره، منظور از اجتناب از كباير و عدم اصرار بر صغاير، حقيقت معاصى، حقيقت اصرار بر صغاير و رابطه عدالت با مروت، توبه و عصمت، از جمله مباحث اين جزء مىباشد. | تقليد برای كسى كه خود داراى ملكه اجتهاد است، مجتهد و جواز تقليد از وى، احكام مجتهد مطلق، امكان تحقق مجتهد متجزى، متجزى در مبادى اجتهاد، مبحث تخطئه و تصويب، مستندات ولايت فقيه، عدالت و مرجعيت، مفهوم و حقيقت عدالت، عدالت نزد علماى علم اخلاق، رابطه عدالت و اجتناب از معصيت، تقسيم معاصى به كبيره و صغيره، منظور از اجتناب از كباير و عدم اصرار بر صغاير، حقيقت معاصى، حقيقت اصرار بر صغاير و رابطه عدالت با مروت، توبه و عصمت، از جمله مباحث اين جزء مىباشد. | ||
نویسنده، معتقد است وجوب اعلام، برای مجتهدى كه دچار نسيان در ادله احكام شرعيه و اضمحلال رأى در مبانى فقه شده است، داير مدار اين امر مىباشد كه اين مسئله را، از باب شبهات موضوعيه بدانيم يا از باب شبهات حكميه؛ كه بنا بر اول، همچنانكه فحص در مورد آن واجب نيست، اعلام نيز واجب نمىباشد و بنا بر دوم، اعلام واجب است. | |||
تبدل رأى مجتهد، از ديگر مباحث مطرح شده، مىباشد و | تبدل رأى مجتهد، از ديگر مباحث مطرح شده، مىباشد و نویسنده، اين مسئله را ذيل سه جهت زير، مورد بحث و بررسى قرار داده است: | ||
#اينكه بحث در اين مسئله، متوقف بر قول به تحقق خطا در اجتهاد مىباشد، اما بنا بر قول به تصويب، برای اين بحث، ثمرهاى وجود نخواهد داشت؛ | #اينكه بحث در اين مسئله، متوقف بر قول به تحقق خطا در اجتهاد مىباشد، اما بنا بر قول به تصويب، برای اين بحث، ثمرهاى وجود نخواهد داشت؛ | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
#نسبت ميان اين مسئله و مبحث اجزاء، عموم و خصوص من وجه مىباشد. | #نسبت ميان اين مسئله و مبحث اجزاء، عموم و خصوص من وجه مىباشد. | ||
در جزء دوم، «تقليد» و مباحث مرتبط با آن، بررسى شده است. | در جزء دوم، «تقليد» و مباحث مرتبط با آن، بررسى شده است. نویسنده، ابتدا، مشروعيت تقليد را مورد بحث قرار داده و ضمن تحقيق در معناى آن، رابطه تقليد با حكم عقل و شرع را بيان كرده است. | ||
در مورد رابطه تقليد با حكم عقل، به اصول زير، اشاره شده است: | در مورد رابطه تقليد با حكم عقل، به اصول زير، اشاره شده است: | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
#اصل ثانوى اين است كه اگر تقليد انسان از ديگرى، داراى جهت عقلائى باشد، از دايره اين ذم، خارج شده و مورد مدح قرار گرفته است و شاهد آن سيره عقلاء در رجوع به خبره در هر امر است. | #اصل ثانوى اين است كه اگر تقليد انسان از ديگرى، داراى جهت عقلائى باشد، از دايره اين ذم، خارج شده و مورد مدح قرار گرفته است و شاهد آن سيره عقلاء در رجوع به خبره در هر امر است. | ||
نویسنده، مجراى تقليد را، احكام فرعيه عمليه، مانند صلات، صوم و... عنوان كرده و معتقد است كه طبق نظر مشهور علما، در اصول دين (كه مطلوب در آنها، نفس معرفت و اعتقاد مىباشد، مانند ايمان به مبدأ، معاد، رسالت و امامت)، تقليد جايز نبوده و در اينگونه امور، بر هر مسلمانى، اجتهاد به حسب علم و اطلاعات شخصى، واجب است. | |||
وى، تقليد از مجتهد اعلم را كه عبارت است از مجتهدى كه آگاهتر به قواعد مورد نياز در استنباط حكم شرعى و مدارک علميه شرعيه برای علم به فروع فقيه بوده و اطلاعات وى در مسائل شرعيه و رواياتى كه پيرامون احكام صادر شده، بيشتر مىباشد، واجب دانسته و معتقد است كه مرجع تعيين اعلميّت، اهل خبره و مطلعين اين علم مىباشند. | وى، تقليد از مجتهد اعلم را كه عبارت است از مجتهدى كه آگاهتر به قواعد مورد نياز در استنباط حكم شرعى و مدارک علميه شرعيه برای علم به فروع فقيه بوده و اطلاعات وى در مسائل شرعيه و رواياتى كه پيرامون احكام صادر شده، بيشتر مىباشد، واجب دانسته و معتقد است كه مرجع تعيين اعلميّت، اهل خبره و مطلعين اين علم مىباشند. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
فهرست مطالب، در انتهاى كتاب آمده است. | فهرست مطالب، در انتهاى كتاب آمده است. | ||
نویسنده، در پاورقىها، به ذكر منابع و توضيح برخى از كلمات و عبارات متن، پرداخته است. | |||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش