أعيان العصر و أعوان النصر: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۴ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران'
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک')
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۳: خط ۴۳:
صفدى در مقدمه کتاب، پس از يادكرد سودمندى‌هاى آگاهى از اخبار گذشتگان و ديده‌ورى‌هايى كه از مطالعه كتب تاريخ و تراجم حاصل مى‌آيد، از اثر بزرگ و بلندآوازه‌اش - به تعبير خود صفدى: «تاریخی الكبير» - موسوم به [[الوافي بالوفيات]]، ياد مى‌كند و مى‌گوید كه در آن، ذكر جمله‌اى از بزرگان و سرشناسان را از روزگار پيامبر(ص) تا روزگار خویش گرد آورده است و چون «الوافي بالوفيات» مطول بوده و از اقتصار و اختصار رویگردان، خواسته تا پس از فراغت از آن، تاريخ عصر خود را از آن کتاب درازدامن برگزيند و تاريخ هم‌روزگاران خویش را ولو آنكه ايشان را نديده و از استوارگویان خبرشان را شنيده باشد، گرد آورد. ازاين‌رو، آغاز تاريخ مورد بحث را سال ششصدونودوشش كه سال ولادت خود اوست قرار داده و اين اثر را، از همان زمان آهنگ تأليف، «أعيان العصر و أعوان النصر» ناميده است.<ref>ر.ک: جهانبخش، جویا، 1387، ص51</ref>
صفدى در مقدمه کتاب، پس از يادكرد سودمندى‌هاى آگاهى از اخبار گذشتگان و ديده‌ورى‌هايى كه از مطالعه كتب تاريخ و تراجم حاصل مى‌آيد، از اثر بزرگ و بلندآوازه‌اش - به تعبير خود صفدى: «تاریخی الكبير» - موسوم به [[الوافي بالوفيات]]، ياد مى‌كند و مى‌گوید كه در آن، ذكر جمله‌اى از بزرگان و سرشناسان را از روزگار پيامبر(ص) تا روزگار خویش گرد آورده است و چون «الوافي بالوفيات» مطول بوده و از اقتصار و اختصار رویگردان، خواسته تا پس از فراغت از آن، تاريخ عصر خود را از آن کتاب درازدامن برگزيند و تاريخ هم‌روزگاران خویش را ولو آنكه ايشان را نديده و از استوارگویان خبرشان را شنيده باشد، گرد آورد. ازاين‌رو، آغاز تاريخ مورد بحث را سال ششصدونودوشش كه سال ولادت خود اوست قرار داده و اين اثر را، از همان زمان آهنگ تأليف، «أعيان العصر و أعوان النصر» ناميده است.<ref>ر.ک: جهانبخش، جویا، 1387، ص51</ref>


از تراجم ارزشمند «أعيان العصر»، به‌ویژه از منظر ايران‌شناسى، شرح حال «احمد بن محمد بن احمد بن محمد علاءالدوله بيابانكى... علاّمه ركن‌الدين سمنانى» است. صفدى از دانش‌اندوزى سمنانى، آثارش كه به قولى بالغ بر سيصد مصنف مى‌داند و خلقيات و سوانح احوال وى ياد مى‌كند. تندى سمنانى را در مورد [[ابن عربى]] و آثار وى كه همانا از علل اشتهار علاءالدوله شده است ياد نموده و از مكارم اخلاق پير بيابانكى سخن‌ها گفته است. مى‌گوید: دخل سمنانى از املاكش، حدود نود هزار درهم بوده كه در آشكار و نهان انفاق مى‌نموده. چهره سمنانى آن گونه كه صفدى ترسيم مى‌كند، چهره عابدى است با آثار نسك و ورع در سيما، مليح الشكل و كثير البرّ و الإيثار.<ref>ر.ک: همان</ref>
از تراجم ارزشمند «أعيان العصر»، به‌ویژه از منظر ایران‌شناسى، شرح حال «احمد بن محمد بن احمد بن محمد علاءالدوله بيابانكى... علاّمه ركن‌الدين سمنانى» است. صفدى از دانش‌اندوزى سمنانى، آثارش كه به قولى بالغ بر سيصد مصنف مى‌داند و خلقيات و سوانح احوال وى ياد مى‌كند. تندى سمنانى را در مورد [[ابن عربى]] و آثار وى كه همانا از علل اشتهار علاءالدوله شده است ياد نموده و از مكارم اخلاق پير بيابانكى سخن‌ها گفته است. مى‌گوید: دخل سمنانى از املاكش، حدود نود هزار درهم بوده كه در آشكار و نهان انفاق مى‌نموده. چهره سمنانى آن گونه كه صفدى ترسيم مى‌كند، چهره عابدى است با آثار نسك و ورع در سيما، مليح الشكل و كثير البرّ و الإيثار.<ref>ر.ک: همان</ref>


وى همچنين ترجمه مفصلى از خواجه [[رشيدالدين فضل‌الله همدانى]] و پسرش، غياث‌الدين محمد، ثبت نموده است. معتقد است خواجه رشيد، خود، نخست يهودى بوده و سپس اسلام آورده و پدرش يهودى از جهان رفته است. اقوال بعضى كسانى را كه صراحتاً اين وزير نامور را ملحد و دشمن اسلام دانسته‌اند، آشكارا آورده است. اين گزارش هم از جهت نزدیکى زمانى به خواجه و هم داورى‌ها و اخبار درج‌شده پيرامون وى از جمله اينكه او تفسير را فلسفه‌آميز كرد و كلام خداى را بَدَل نمود، پُرارزش است؛ هرچند برخى از داورى‌هاى منقول در آن، چندان پذيرفتنى نيست. در گزارش صفدى، خواجه غياث‌الدين محمد، فرزند خواجه رشيد، صالح‌تر و دين‌ورزتر و مسلمان‌تر از پدرش نموده شده و صراحتا گفته شده: «و كان خيراً من والده».<ref>ر.ک: همان</ref>
وى همچنين ترجمه مفصلى از خواجه [[رشيدالدين فضل‌الله همدانى]] و پسرش، غياث‌الدين محمد، ثبت نموده است. معتقد است خواجه رشيد، خود، نخست يهودى بوده و سپس اسلام آورده و پدرش يهودى از جهان رفته است. اقوال بعضى كسانى را كه صراحتاً اين وزير نامور را ملحد و دشمن اسلام دانسته‌اند، آشكارا آورده است. اين گزارش هم از جهت نزدیکى زمانى به خواجه و هم داورى‌ها و اخبار درج‌شده پيرامون وى از جمله اينكه او تفسير را فلسفه‌آميز كرد و كلام خداى را بَدَل نمود، پُرارزش است؛ هرچند برخى از داورى‌هاى منقول در آن، چندان پذيرفتنى نيست. در گزارش صفدى، خواجه غياث‌الدين محمد، فرزند خواجه رشيد، صالح‌تر و دين‌ورزتر و مسلمان‌تر از پدرش نموده شده و صراحتا گفته شده: «و كان خيراً من والده».<ref>ر.ک: همان</ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش