۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس == <references />' به '==پانویس== <references/>') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
در تمهید کتاب کلیاتی پیرامون تفسیر قرآن، چگونگی شکلگیری تفسیر و مراحل آن و اصول تفسیر و مصادر آن مطرح شده است. نویسنده تفصیل [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] در موضوع اصول تفسیر را بهترین منبعی دانسته که تقریباً همه کسانی که پس از او در این موضوع سخن گفتهاند مانند زرکشی در [[البرهان في علوم القرآن|البرهان]]، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن کثیر]] در مقدمه [[تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)|تفسیرش]] و [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] در [[الإتقان في علوم القرآن|الإتقان]] از آن استفاده کردهاند<ref>ر.ک: همان، ص6 و تمهید، ص35</ref>. | در تمهید کتاب کلیاتی پیرامون تفسیر قرآن، چگونگی شکلگیری تفسیر و مراحل آن و اصول تفسیر و مصادر آن مطرح شده است. نویسنده تفصیل [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] در موضوع اصول تفسیر را بهترین منبعی دانسته که تقریباً همه کسانی که پس از او در این موضوع سخن گفتهاند مانند زرکشی در [[البرهان في علوم القرآن|البرهان]]، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن کثیر]] در مقدمه [[تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)|تفسیرش]] و [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] در [[الإتقان في علوم القرآن|الإتقان]] از آن استفاده کردهاند<ref>ر.ک: همان، ص6 و تمهید، ص35</ref>. | ||
در باب اول، تفسیر قرآن به قرآن در شش فصل مطرح است که تفسیر آیات مجمل بهوسیله مبین، عام به خاص، مطلق به مقید و مانند آن از جمله آن است. ایشان در این باب با ذکر شواهد قرآنی مطالب کتاب را پیش برده است. در چهارمین فصل از این باب پس از ذکر تعریف نسخ و شروط آن، تفاوت بین نسخ و بداء و تخصیص مطرح شده است. سپس راههای شناخت نسخ و انواع نسخهایی که در قرآن آمده بررسی شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 94-37</ref>. | در باب اول، تفسیر قرآن به قرآن در شش فصل مطرح است که تفسیر آیات مجمل بهوسیله مبین، عام به خاص، مطلق به مقید و مانند آن از جمله آن است. ایشان در این باب با ذکر شواهد قرآنی مطالب کتاب را پیش برده است. در چهارمین فصل از این باب پس از ذکر تعریف نسخ و شروط آن، تفاوت بین نسخ و بداء و تخصیص مطرح شده است. سپس راههای شناخت نسخ و انواع نسخهایی که در قرآن آمده بررسی شده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 94-37</ref>. | ||
در ابواب دوم و سوم کتاب به ترتیب تفسیر قرآن به سنت (روایاتی که از پیامبر(ص) نقل شده است) و تفسیر قرآن به اقوال صحابه مورد بررسی قرار گرفته است. سنت به لحاظ قبول یا رد روایات آن، به سه گروه صحیح، حسن و ضعیف تقسیم میشود. از این سه قسم، تنها صحیح و حسن آن پذیرفته میشود و روایات ضعیف آن، مردود است و در عقاید و احکام به آن احتجاج نمیشود<ref>ر.ک: همان، ص160-159</ref>. | در ابواب دوم و سوم کتاب به ترتیب تفسیر قرآن به سنت (روایاتی که از پیامبر(ص) نقل شده است) و تفسیر قرآن به اقوال صحابه مورد بررسی قرار گرفته است. سنت به لحاظ قبول یا رد روایات آن، به سه گروه صحیح، حسن و ضعیف تقسیم میشود. از این سه قسم، تنها صحیح و حسن آن پذیرفته میشود و روایات ضعیف آن، مردود است و در عقاید و احکام به آن احتجاج نمیشود<ref>ر.ک: همان، ص160-159</ref>. | ||
در رابطه با صحابه نیز نویسنده معتقد است که صحابه در درجه واحدی از علم و فقه نیستند. سپس علمای صحابه را به سه قسم روات حدیث، فتوادهندگان و جمعکنندگان بین روایت و فتوا تقسیم کرده است. در ادامه تعدادی از صحابه لیست شده است که در آن کسانی چون ابوهریره، جابر بن عبدالله و انس بن مالک بهعنوان کثیرالروایه و کسانی چون خلیفه دوم، امام علی(ع) و زید بن ثابت بهعنوان کثیرالفتوی و عبدالله بن عمر، عبدالله بن عباس و عایشه بهعنوان کثیرالروایه و کثیرالفتوی از آنها یاد شده است<ref>ر.ک: همان، ص187-186</ref>. | در رابطه با صحابه نیز نویسنده معتقد است که صحابه در درجه واحدی از علم و فقه نیستند. سپس علمای صحابه را به سه قسم روات حدیث، فتوادهندگان و جمعکنندگان بین روایت و فتوا تقسیم کرده است. در ادامه تعدادی از صحابه لیست شده است که در آن کسانی چون ابوهریره، جابر بن عبدالله و انس بن مالک بهعنوان کثیرالروایه و کسانی چون خلیفه دوم، امام علی(ع) و زید بن ثابت بهعنوان کثیرالفتوی و عبدالله بن عمر، عبدالله بن عباس و عایشه بهعنوان کثیرالروایه و کثیرالفتوی از آنها یاد شده است.<ref>ر.ک: همان، ص187-186</ref>. | ||
از جمله مباحث مطرح شده در باب چهارم کتاب ویژگیهای زبان عربی است: در هر زبانی ویژگیهایی وجود دارد که آن را از سایر زبانها متمایز میکند مانند: صفات اصوات حروف، هیئت کلمات، قواعد صرف و نحو و طرق بیانش. این موصوفات گاه ایجابی و گاه سلبی هستند. زبان عربی که قرآن به این زبان نازل شده بهره زیادی از خصائص ایجابی دارد. این زبان ویژگیهای صوتی خوبی دارد؛ مثلاً حروف این زبان در وسیعترین درجهبندی صوتی توزیع شده است؛ بدین معنا که مخارج حروفش بین شفتین و اقصی الحلق توزیع شده است. همچنین توزیع این حروف نیز توزیعی عادلانه است و در هر مخرج، مجموعهای از اصوات توزیع شده است <ref>ر.ک: همان، ص227-225</ref>. | از جمله مباحث مطرح شده در باب چهارم کتاب ویژگیهای زبان عربی است: در هر زبانی ویژگیهایی وجود دارد که آن را از سایر زبانها متمایز میکند مانند: صفات اصوات حروف، هیئت کلمات، قواعد صرف و نحو و طرق بیانش. این موصوفات گاه ایجابی و گاه سلبی هستند. زبان عربی که قرآن به این زبان نازل شده بهره زیادی از خصائص ایجابی دارد. این زبان ویژگیهای صوتی خوبی دارد؛ مثلاً حروف این زبان در وسیعترین درجهبندی صوتی توزیع شده است؛ بدین معنا که مخارج حروفش بین شفتین و اقصی الحلق توزیع شده است. همچنین توزیع این حروف نیز توزیعی عادلانه است و در هر مخرج، مجموعهای از اصوات توزیع شده است <ref>ر.ک: همان، ص227-225</ref>. | ||
در پنجمین باب کتاب به موضوع اسرائیلیات و چگونگی نفوذ آنها به منابع اسلامی پرداخته شده است. در این باب بهاختصار مهمترین راویان اسرائیلیات از صحابه و تابعین و تابعین آنها و میزان اطمینان به آنها ذکر شده است. سپس ارزشگذاری اسرائیلیات در تبیین کتاب و سنت مطرح شده و در آخر نیز اسرائیلیات به سه بخش تقسیم و کذب و صدق آنها بررسی شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص7؛ متن کتاب، ص427</ref>. | در پنجمین باب کتاب به موضوع اسرائیلیات و چگونگی نفوذ آنها به منابع اسلامی پرداخته شده است. در این باب بهاختصار مهمترین راویان اسرائیلیات از صحابه و تابعین و تابعین آنها و میزان اطمینان به آنها ذکر شده است. سپس ارزشگذاری اسرائیلیات در تبیین کتاب و سنت مطرح شده و در آخر نیز اسرائیلیات به سه بخش تقسیم و کذب و صدق آنها بررسی شده است.<ref>ر.ک: مقدمه، ص7؛ متن کتاب، ص427</ref>. | ||
در باب ششم، اصطلاحات رأی، اجتهاد، عقل و ارتباط و پیوند آنها با هم شرح شده است. فریقین سند احادیث نهی از تفسیر به رأی را پذیرفته و درباره مفاد این احادیث به دو گـروه کـلی تـقسیم شدهاند؛ گروهی با استناد به این روایات هر نوع کوششی را برای استنباط مراد خدا از ظـواهر آیات مردود و حرام میدانند و گروه غالب با ردّ این نگرش نهی از تفسیر به رأی را بـه معنای نفی مطلق تـفسیر قـلمداد نمیکنند و بر این باورند که مقصود از این روایات تفسیر بدون علم و یا تحمیل رأی بر قرآن است<ref>ر.ک: گل محمدی، جعفر، ص199</ref>. نویسنده ادله قرآنی و روایی هر دو گروه را مورد بررسی قرار است <ref>ر.ک: متن کتاب، ص445-441</ref>. | در باب ششم، اصطلاحات رأی، اجتهاد، عقل و ارتباط و پیوند آنها با هم شرح شده است. فریقین سند احادیث نهی از تفسیر به رأی را پذیرفته و درباره مفاد این احادیث به دو گـروه کـلی تـقسیم شدهاند؛ گروهی با استناد به این روایات هر نوع کوششی را برای استنباط مراد خدا از ظـواهر آیات مردود و حرام میدانند و گروه غالب با ردّ این نگرش نهی از تفسیر به رأی را بـه معنای نفی مطلق تـفسیر قـلمداد نمیکنند و بر این باورند که مقصود از این روایات تفسیر بدون علم و یا تحمیل رأی بر قرآن است.<ref>ر.ک: گل محمدی، جعفر، ص199</ref>. نویسنده ادله قرآنی و روایی هر دو گروه را مورد بررسی قرار است <ref>ر.ک: متن کتاب، ص445-441</ref>. | ||
در باب هفتم به موضوع تفسیر علمی پرداخته شده و دلائل موافقین و مخالفین مطرح شده است. از جمله ادله مهمترین مخالفین تفسیر علمی این است که قرآن کریم کتاب علومی مانند کیمیا، اتم، هندسه، نجوم، فیزیک و مانند آن نیست بلکه کتابی است که خداوند برای هدایت و رحمت مردم نازل کرده است<ref>ر.ک: همان، ص483</ref>. | در باب هفتم به موضوع تفسیر علمی پرداخته شده و دلائل موافقین و مخالفین مطرح شده است. از جمله ادله مهمترین مخالفین تفسیر علمی این است که قرآن کریم کتاب علومی مانند کیمیا، اتم، هندسه، نجوم، فیزیک و مانند آن نیست بلکه کتابی است که خداوند برای هدایت و رحمت مردم نازل کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص483</ref>. | ||
در هشتمین باب کتاب، «تفسیر به اشاره» یا تفسیر اشاری، فیضی یا باطنی مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده میگوید: [[زرقانی، محمد عبدالعظیم|محمد عبدالعظیم زرقانی]] این تفسیر را اینگونه معرفی کرده است: تفسیر به اشاره، تأویل قرآن به غیر ظاهرش به اشارهای پنهانی است که برای ارباب سلوک و تصوف آشکار میشود؛ و برای آن پنج شرط در نظر گرفته است. تفسیر اشاری شامل دو قسم است: الف) تفسیر اشاری صحیح کـه مقصود از آن به دست آوردن بطـن قـرآن و تـأویـل آن، بـه صورتی ضابطهمند و صحیح است که این ضابطه (ضوابط) نـزد مفسـران و علمـای مـختلف بـا توجه به تفاوت تعاریفشان از بـطن قـرآن، مـتفاوت است؛ ب) تفسیر اشـاری غـیرصحیح: که بر نـظریات عـرفانی یا شهود عرفانی پایهگـذاری شده و امری ذوقی و بدونضابطه است که به تـفسیر بـه رأی منتهی میشـود<ref>ر.ک: علایی رحمانی، فاطمه و فتاحی زاده، فتحیه، ص162؛ متن کتاب، ص 522-518</ref>. | در هشتمین باب کتاب، «تفسیر به اشاره» یا تفسیر اشاری، فیضی یا باطنی مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده میگوید: [[زرقانی، محمد عبدالعظیم|محمد عبدالعظیم زرقانی]] این تفسیر را اینگونه معرفی کرده است: تفسیر به اشاره، تأویل قرآن به غیر ظاهرش به اشارهای پنهانی است که برای ارباب سلوک و تصوف آشکار میشود؛ و برای آن پنج شرط در نظر گرفته است. تفسیر اشاری شامل دو قسم است: الف) تفسیر اشاری صحیح کـه مقصود از آن به دست آوردن بطـن قـرآن و تـأویـل آن، بـه صورتی ضابطهمند و صحیح است که این ضابطه (ضوابط) نـزد مفسـران و علمـای مـختلف بـا توجه به تفاوت تعاریفشان از بـطن قـرآن، مـتفاوت است؛ ب) تفسیر اشـاری غـیرصحیح: که بر نـظریات عـرفانی یا شهود عرفانی پایهگـذاری شده و امری ذوقی و بدونضابطه است که به تـفسیر بـه رأی منتهی میشـود<ref>ر.ک: علایی رحمانی، فاطمه و فتاحی زاده، فتحیه، ص162؛ متن کتاب، ص 522-518</ref>. |
ویرایش