الذخيرة: تفاوت میان نسخه‌ها

۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ اکتبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۱: خط ۴۱:
نویسنده سپس انگیره خود از نگارش اثر را این‎گونه تبیین می‎کند: «و چون خداوند متعال مرا به خدمت علما کرامت بخشید و آگاهی بر بعضی حقایق کلام پاکان را بر من آسان نمود و مرا بر شناخت گروه برحق که برای تبعیت اولویت دارند، موفق ساخت. در برهه‎ای از زمان به قلبم افتاد که در موضوع مسائل الهی و مباحث متعلق به آن، بعضی از آنچه که بر من تقریر شده و فراگرفته‎ام را بنویسم تا وسیله‎ای برای رضای خداوند و ذخیره‎ای برای دنیا و آخرتم باشد».  
نویسنده سپس انگیره خود از نگارش اثر را این‎گونه تبیین می‎کند: «و چون خداوند متعال مرا به خدمت علما کرامت بخشید و آگاهی بر بعضی حقایق کلام پاکان را بر من آسان نمود و مرا بر شناخت گروه برحق که برای تبعیت اولویت دارند، موفق ساخت. در برهه‎ای از زمان به قلبم افتاد که در موضوع مسائل الهی و مباحث متعلق به آن، بعضی از آنچه که بر من تقریر شده و فراگرفته‎ام را بنویسم تا وسیله‎ای برای رضای خداوند و ذخیره‎ای برای دنیا و آخرتم باشد».  


وی سپس به فرمان سلطان محمد خان عثمانی مبنی بر نوشتن کتابی در نقد و رد «[[تهافت الفلاسفة]]» [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمد غزالی]] اشاره کرده است<ref>ر.ک: همان، ص5-4</ref>‏.  
وی سپس به فرمان سلطان محمد خان عثمانی مبنی بر نوشتن کتابی در نقد و رد «[[تهافت الفلاسفة]]» [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمد غزالی]] اشاره کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص5-4</ref>‏.  


در چهارمین مبحث کتاب، اثبات صانع برای عالم مطرح شده است. به گفته نویسنده: «ملّیون (متدینان به ادیان الهی)، چون به حدوث جهان معتقدند، جهان را نیازمند به صانعی که در وجودش محتاج به غیر نیست می‎دانند تا بدین وسیله تسلسل را دفع نمایند؛ چراکه احتیاج هر حادثی به موجدی که آن را ایجاد کرده بر هر هیچ عاقلی پوشیده نیست؛ بلکه این حقیقت حتی بر حیوانات بی‎زبان نیز معلوم است!
در چهارمین مبحث کتاب، اثبات صانع برای عالم مطرح شده است. به گفته نویسنده: «ملّیون (متدینان به ادیان الهی)، چون به حدوث جهان معتقدند، جهان را نیازمند به صانعی که در وجودش محتاج به غیر نیست می‎دانند تا بدین وسیله تسلسل را دفع نمایند؛ چراکه احتیاج هر حادثی به موجدی که آن را ایجاد کرده بر هر هیچ عاقلی پوشیده نیست؛ بلکه این حقیقت حتی بر حیوانات بی‎زبان نیز معلوم است!


ولی دهریه، معتقد به قدم عالم و بی‎نیازی آن از صانع هستند. این مطلب، اگرچه باطل است، اما اشکالی که بر قول فلاسفه (که قائل به قدم عالم و نیاز آن به صانع موجد واجب الوجود لذاته هستند) لازم می‎آید، بر آنها وارد نیست. فلاسفه می‎گویند: عالم ممکن است و معنای امکان تساوی وجود و عدم نسبت به ذات ممکن است و چون ترجیح یکی از وجود و عدم بر دیگری بدون مرجح محال است. پس وجود عالم نیاز به مرجحی دارد و آن مرجح نباید ممکنی باشد که منتهی به واجب نمی‎شود؛ وگرنه تسلسل لازم می‎آید بلکه باید واجب الوجود باشد که همان مطلوب ماست». سپس در ادامه به نقد این کلام فلاسفه پرداخته و قدم عالم در کلام فلاسفه را مورد نقد قرار داده است<ref>ر.ک: همان، ص87-86</ref>‏.
ولی دهریه، معتقد به قدم عالم و بی‎نیازی آن از صانع هستند. این مطلب، اگرچه باطل است، اما اشکالی که بر قول فلاسفه (که قائل به قدم عالم و نیاز آن به صانع موجد واجب الوجود لذاته هستند) لازم می‎آید، بر آنها وارد نیست. فلاسفه می‎گویند: عالم ممکن است و معنای امکان تساوی وجود و عدم نسبت به ذات ممکن است و چون ترجیح یکی از وجود و عدم بر دیگری بدون مرجح محال است. پس وجود عالم نیاز به مرجحی دارد و آن مرجح نباید ممکنی باشد که منتهی به واجب نمی‎شود؛ وگرنه تسلسل لازم می‎آید بلکه باید واجب الوجود باشد که همان مطلوب ماست». سپس در ادامه به نقد این کلام فلاسفه پرداخته و قدم عالم در کلام فلاسفه را مورد نقد قرار داده است.<ref>ر.ک: همان، ص87-86</ref>‏.


مقصود از توحید در فلسفه، نفی‎ مطلق‎ کثـرت از واجـب بالـذات اسـت؛ چـه کثرت درونی ناشی از ترکیب و چه کـثرت بـیرونـی ناشـی از شـریک داشـتن. در کتب فلسفی این دو مسـئله تحـت عنـوان بسـاطت ذات و توحیـد ذات‎ بررسـی‎ می‎شود. برای‎ اثبات بساطت ذات، انواع ترکیب باید از ذات الهی زدوده شود کـه عبارتند از: ترکیب شیمیایی‎، ترکیب از ماده و صـورت خـارجی و ذهـنی، ترکیب از جنس و فصل، ترکیب‎ از‎ اجـزای مـقداری، تـرکیب از وجود و ماهیـت، ترکیـب از وجود و عدم و ترکیب از جوهر و عـرض. در میـان ایـن ترکیـب‎‎‎هـا‎، ترکیـب از جنس و فصل و ماده و صورت ذهنی به مباحث مفهومی مــرتبط اســت و مــا‎ در‎ بررسی‎ مفهومی واجب تعالی به این دو ترکیب برمی‎خوریم کـه واجـب تعالی نباید به آنها متصف‎ باشد<ref>ر.ک: شریفی، حسام‎الدین، ص108-107</ref>‏. نویسنده در پنجمین مبحث کتاب با عنوان «توحید خداوند، یعنی نفی کثرت از او»، به این موضوع پرداخته است. او ابتدا نفی کثرت را شرح و توضیح داده و سپس فلاسفه را معتقد به نفی اقسام پنج‎گانه کثرت و ملّیون را معتقد به اثبات برخی دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص99-98</ref>‏.
مقصود از توحید در فلسفه، نفی‎ مطلق‎ کثـرت از واجـب بالـذات اسـت؛ چـه کثرت درونی ناشی از ترکیب و چه کـثرت بـیرونـی ناشـی از شـریک داشـتن. در کتب فلسفی این دو مسـئله تحـت عنـوان بسـاطت ذات و توحیـد ذات‎ بررسـی‎ می‎شود. برای‎ اثبات بساطت ذات، انواع ترکیب باید از ذات الهی زدوده شود کـه عبارتند از: ترکیب شیمیایی‎، ترکیب از ماده و صـورت خـارجی و ذهـنی، ترکیب از جنس و فصل، ترکیب‎ از‎ اجـزای مـقداری، تـرکیب از وجود و ماهیـت، ترکیـب از وجود و عدم و ترکیب از جوهر و عـرض. در میـان ایـن ترکیـب‎‎‎هـا‎، ترکیـب از جنس و فصل و ماده و صورت ذهنی به مباحث مفهومی مــرتبط اســت و مــا‎ در‎ بررسی‎ مفهومی واجب تعالی به این دو ترکیب برمی‎خوریم کـه واجـب تعالی نباید به آنها متصف‎ باشد<ref>ر.ک: شریفی، حسام‎الدین، ص108-107</ref>‏. نویسنده در پنجمین مبحث کتاب با عنوان «توحید خداوند، یعنی نفی کثرت از او»، به این موضوع پرداخته است. او ابتدا نفی کثرت را شرح و توضیح داده و سپس فلاسفه را معتقد به نفی اقسام پنج‎گانه کثرت و ملّیون را معتقد به اثبات برخی دانسته است.<ref>ر.ک: همان، ص99-98</ref>‏.


نویسنده در خاتمه کتاب بر این مطلب تأکید کرده که مقصود از مباحثه و مناقشه با فلاسفه در این اثر، حکم به بطلان همه مطالب آنها نیست، بلکه در رابطه با برخی همچون معاد روحانی و قوت و شرافت لذت عقلی نسبت به لذت جسمانی حکم به صحت می‎شود و...<ref>ر.ک: همان، ص270</ref>‏.
نویسنده در خاتمه کتاب بر این مطلب تأکید کرده که مقصود از مباحثه و مناقشه با فلاسفه در این اثر، حکم به بطلان همه مطالب آنها نیست، بلکه در رابطه با برخی همچون معاد روحانی و قوت و شرافت لذت عقلی نسبت به لذت جسمانی حکم به صحت می‎شود و...<ref>ر.ک: همان، ص270</ref>‏.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش