تاریخ فلسفه در جهان اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>'
جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی')
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
خط ۴۶: خط ۴۶:
عنوان عربی کتاب حاضر، «تاريخ الفلسفة العربية» است که مترجم با الهام از استاد احمد آرام که در این‎گونه موارد به‎جای «العربي و العربية» «جهان اسلام یا اسلامی» به‎کار می‎برده، عنوان تاریخ فلسفه در جهان اسلامی را برای ترجمه کتاب حاضر برگزیده است؛ زیرا به‎ باور وی «کسانی چون [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]]، [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]]، [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]] و [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]، که ذکرشان در این کتاب آمده و آثار خود را به عربی نوشته‎اند، همه از فرهنگ عظیم اسلامی مایه گرفته‎اند»<ref>ر.ک: علی‎محمدی، علی، ص‎75</ref>‎.  
عنوان عربی کتاب حاضر، «تاريخ الفلسفة العربية» است که مترجم با الهام از استاد احمد آرام که در این‎گونه موارد به‎جای «العربي و العربية» «جهان اسلام یا اسلامی» به‎کار می‎برده، عنوان تاریخ فلسفه در جهان اسلامی را برای ترجمه کتاب حاضر برگزیده است؛ زیرا به‎ باور وی «کسانی چون [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]]، [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]]، [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]] و [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]، که ذکرشان در این کتاب آمده و آثار خود را به عربی نوشته‎اند، همه از فرهنگ عظیم اسلامی مایه گرفته‎اند»<ref>ر.ک: علی‎محمدی، علی، ص‎75</ref>‎.  


بخش نخست شامل دو باب است. باب نخست که حاوی سه فصل است، به مقدمات عامه اختصاص دارد. مؤلفان در فصل نخست، «فلسفه و مکتب‎های فلسفی»، درباره حقیقت فلسفه، پیدایش و تطور فلسفه، موضوع فلسفه و پیوند آن با علوم دیگر سخن گفته ومعتقدند مکتب‎های فلسفی که در طول تاریخ پدید آمده‎اند و در نیرو بخشیدن به عقل آدمی سهیم بوده‎‎اند، بیشتر از این ارزش دارند که تنها از جنبه تاریخی درباره آنها بحث شود. هریک از این مکتب‎ها، سنگ تازه‎ای است برای بنای رفیع معرفت بشری و گامی است به‎سوی هدفی که آدمیان در پی رسیدن به آن هستند. همه مسائلی که فلاسفه - و از جمله فلاسفه اسلام - ‎مطرح کرده‎اند و در حل آن کوشیده‎اند، از مسائل مهم انسانیت هستند. فصل دوم «فلسفه قدیم در شرق»، به بحث درباره مفهوم فلسفه در شرق اختصاص دارد و مفهوم این علم در مصر، سومر و بابل و آشور، ایران و هند مورد بحث قرار گرفته است. مؤلفان دو مفهوم متفاوت را از فلسفه شرق نسبت به مفهوم غربی آن بیان کرده‎اند؛ در مفهوم نخستی که عرضه شده، به اعتقاد مؤلفان فلسفه به معنای مرسوم آن ویژه سرزمین یونان است و بدان مفهومی که در یونان به‎کار می‎رفته، در هندوچین، مصر و دیگر تمدن‎های قدیم شرقی وجود نداشته است. مورخ فلسفه مشرق، واژه دیگری که اعم از واژه نخستین است به‎کار می‎برد و به‎جای «فلسفه قدیم مشرق» می‎گوید: «اندیشه شرقی» یا «حیات روحی شرقی». در مفهوم دوم، فلسفه شرق و غرب از یکدیگر جدا نیستند و مؤلفان دیدگاه ماسون اورسل را در این زمینه نقل می‎کنند: «فکر در مغرب‎زمین در هیچ دوره‎‎ای، بریده از دیگر قسمت‎های عالم نبوده است». به اعتقاد وی یک حقیقت بیشتر وجود ندارد و آن «اوراسیا» است که شامل دو طرف است: طرف شرقی آن آسیا و طرف غربی آن اروپاست<ref>ر.ک: همان</ref>‎.
بخش نخست شامل دو باب است. باب نخست که حاوی سه فصل است، به مقدمات عامه اختصاص دارد. مؤلفان در فصل نخست، «فلسفه و مکتب‎های فلسفی»، درباره حقیقت فلسفه، پیدایش و تطور فلسفه، موضوع فلسفه و پیوند آن با علوم دیگر سخن گفته ومعتقدند مکتب‎های فلسفی که در طول تاریخ پدید آمده‎اند و در نیرو بخشیدن به عقل آدمی سهیم بوده‎‎اند، بیشتر از این ارزش دارند که تنها از جنبه تاریخی درباره آنها بحث شود. هریک از این مکتب‎ها، سنگ تازه‎ای است برای بنای رفیع معرفت بشری و گامی است به‎سوی هدفی که آدمیان در پی رسیدن به آن هستند. همه مسائلی که فلاسفه - و از جمله فلاسفه اسلام - ‎مطرح کرده‎اند و در حل آن کوشیده‎اند، از مسائل مهم انسانیت هستند. فصل دوم «فلسفه قدیم در شرق»، به بحث درباره مفهوم فلسفه در شرق اختصاص دارد و مفهوم این علم در مصر، سومر و بابل و آشور، ایران و هند مورد بحث قرار گرفته است. مؤلفان دو مفهوم متفاوت را از فلسفه شرق نسبت به مفهوم غربی آن بیان کرده‎اند؛ در مفهوم نخستی که عرضه شده، به اعتقاد مؤلفان فلسفه به معنای مرسوم آن ویژه سرزمین یونان است و بدان مفهومی که در یونان به‎کار می‎رفته، در هندوچین، مصر و دیگر تمدن‎های قدیم شرقی وجود نداشته است. مورخ فلسفه مشرق، واژه دیگری که اعم از واژه نخستین است به‎کار می‎برد و به‎جای «فلسفه قدیم مشرق» می‎گوید: «اندیشه شرقی» یا «حیات روحی شرقی». در مفهوم دوم، فلسفه شرق و غرب از یکدیگر جدا نیستند و مؤلفان دیدگاه ماسون اورسل را در این زمینه نقل می‎کنند: «فکر در مغرب‎زمین در هیچ دوره‎‎ای، بریده از دیگر قسمت‎های عالم نبوده است». به اعتقاد وی یک حقیقت بیشتر وجود ندارد و آن «اوراسیا» است که شامل دو طرف است: طرف شرقی آن آسیا و طرف غربی آن اروپاست.<ref>ر.ک: همان</ref>‎.
   
   
فصل سوم و پایانی باب نخست به تشریح و معرفی فلسفه قدیم در غرب اختصاص دارد که چهار دوره آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این چهار دوره عبارتند از: از طالس تا سقراط (از قرن هفتم تا پنجم ق.م)، سقراط، افلاطون و [[ارسطو]] (قرن پنجم و چهارم ق.م)، از مرگ ارسطو تا آغاز فلسفه نوافلاطونی (از پایان قرن چهارم ق.م تا قرن سوم م) و نوافلاطونی (از قرن سون تا ششم م)<ref>ر.ک: همان</ref>‎.  
فصل سوم و پایانی باب نخست به تشریح و معرفی فلسفه قدیم در غرب اختصاص دارد که چهار دوره آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این چهار دوره عبارتند از: از طالس تا سقراط (از قرن هفتم تا پنجم ق.م)، سقراط، افلاطون و [[ارسطو]] (قرن پنجم و چهارم ق.م)، از مرگ ارسطو تا آغاز فلسفه نوافلاطونی (از پایان قرن چهارم ق.م تا قرن سوم م) و نوافلاطونی (از قرن سون تا ششم م)<ref>ر.ک: همان</ref>‎.  
خط ۵۸: خط ۵۸:
# فصل ششم و پایانی باب دوم، به موضوع تصوف اختصاص دارد. در این فصل درباره چیستی تصوف، تصوف در اسلام، مذهب تصوف اسلامی و طریق حق بحث شده و در پایان [[ابن عربی، محمد بن علی|محی‎الدین عربی]] عارف بزرگ و اندیشه‎هایش معرفی و بررسی می‎شود<ref>ر.ک: همان، ص77-76</ref>‎.  
# فصل ششم و پایانی باب دوم، به موضوع تصوف اختصاص دارد. در این فصل درباره چیستی تصوف، تصوف در اسلام، مذهب تصوف اسلامی و طریق حق بحث شده و در پایان [[ابن عربی، محمد بن علی|محی‎الدین عربی]] عارف بزرگ و اندیشه‎هایش معرفی و بررسی می‎شود<ref>ر.ک: همان، ص77-76</ref>‎.  


بخش دوم شامل چهار باب است که جز باب نخست که به موضوع «تأثیر متقابل اندیشه اسلامی و یونانی» اختصاص دارد، در باب‎های دیگر اندیشه‎ها و دیدگاه‎های چند تن از فیلسوفان مسلمان شرق و غرب جهان اسلام معرفی و بررسی شده است<ref>ر.ک: همان، ص77</ref>‎.
بخش دوم شامل چهار باب است که جز باب نخست که به موضوع «تأثیر متقابل اندیشه اسلامی و یونانی» اختصاص دارد، در باب‎های دیگر اندیشه‎ها و دیدگاه‎های چند تن از فیلسوفان مسلمان شرق و غرب جهان اسلام معرفی و بررسی شده است.<ref>ر.ک: همان، ص77</ref>‎.
   
   
در باب دوم، «فلسفه اسلام در شرق»، کندی، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] معرفی و اندیشه و آثارشان مورد بررسی قرار گرفته و جای فیلسوفان دیگری چون شیخ [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهاب‎الدین سهروردی]]، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]]، [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد]]، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و دیگران در این باب خالی است.
در باب دوم، «فلسفه اسلام در شرق»، کندی، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] معرفی و اندیشه و آثارشان مورد بررسی قرار گرفته و جای فیلسوفان دیگری چون شیخ [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهاب‎الدین سهروردی]]، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]]، [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد]]، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و دیگران در این باب خالی است.
خط ۶۶: خط ۶۶:
فصل سوم به ابن سینا اختصاص دارد. مؤلفان در این فصل نخست به زندگی و آثار ابن سینا پرداخته، سپس تقسیم‎بندی علوم را از نظر وی معرفی و هریک را به‎تفصیل مورد بحث قرا داده‎اند. این تقسیم‎بندی از نظر شیخ‎الرئیس از این قرار است: منطق، علم طبیعی، علم ریاضی، علم الهی، علم کلی، علم اخلاق، تدبیر منزل، تدبیر مدینه و نبی.
فصل سوم به ابن سینا اختصاص دارد. مؤلفان در این فصل نخست به زندگی و آثار ابن سینا پرداخته، سپس تقسیم‎بندی علوم را از نظر وی معرفی و هریک را به‎تفصیل مورد بحث قرا داده‎اند. این تقسیم‎بندی از نظر شیخ‎الرئیس از این قرار است: منطق، علم طبیعی، علم ریاضی، علم الهی، علم کلی، علم اخلاق، تدبیر منزل، تدبیر مدینه و نبی.
   
   
بررسی اندیشه‎های غزالی، موضوع فصل چهارم است که در آن ابتدا زمانه غزالی و زندگی، آثار و حیات فکری و روحی او بحث شده، آنگاه دیدگاه وی درباره موضوعاتی چون فلسفه، علم کلام، باطنیه، نظریه معرفت و اخلاق مورد بررسی قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص78-77</ref>‎.  
بررسی اندیشه‎های غزالی، موضوع فصل چهارم است که در آن ابتدا زمانه غزالی و زندگی، آثار و حیات فکری و روحی او بحث شده، آنگاه دیدگاه وی درباره موضوعاتی چون فلسفه، علم کلام، باطنیه، نظریه معرفت و اخلاق مورد بررسی قرار گرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص78-77</ref>‎.  
   
   
باب سوم، «فلسفه اسلامی در مغرب»، شامل دو فصل است. در این باب سه فیلسوف اهل اندلس، یعنی ابن باجه، ابن طفیل و ابن رشد معرفی شده‎اند<ref>ر.ک: همان، ص78</ref>‎.  
باب سوم، «فلسفه اسلامی در مغرب»، شامل دو فصل است. در این باب سه فیلسوف اهل اندلس، یعنی ابن باجه، ابن طفیل و ابن رشد معرفی شده‎اند<ref>ر.ک: همان، ص78</ref>‎.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش