۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
عنوان عربی کتاب حاضر، «تاريخ الفلسفة العربية» است که مترجم با الهام از استاد احمد آرام که در اینگونه موارد بهجای «العربي و العربية» «جهان اسلام یا اسلامی» بهکار میبرده، عنوان تاریخ فلسفه در جهان اسلامی را برای ترجمه کتاب حاضر برگزیده است؛ زیرا به باور وی «کسانی چون [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]]، [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]]، [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]] و [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]، که ذکرشان در این کتاب آمده و آثار خود را به عربی نوشتهاند، همه از فرهنگ عظیم اسلامی مایه گرفتهاند»<ref>ر.ک: علیمحمدی، علی، ص75</ref>. | عنوان عربی کتاب حاضر، «تاريخ الفلسفة العربية» است که مترجم با الهام از استاد احمد آرام که در اینگونه موارد بهجای «العربي و العربية» «جهان اسلام یا اسلامی» بهکار میبرده، عنوان تاریخ فلسفه در جهان اسلامی را برای ترجمه کتاب حاضر برگزیده است؛ زیرا به باور وی «کسانی چون [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]]، [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]]، [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]] و [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]، که ذکرشان در این کتاب آمده و آثار خود را به عربی نوشتهاند، همه از فرهنگ عظیم اسلامی مایه گرفتهاند»<ref>ر.ک: علیمحمدی، علی، ص75</ref>. | ||
بخش نخست شامل دو باب است. باب نخست که حاوی سه فصل است، به مقدمات عامه اختصاص دارد. مؤلفان در فصل نخست، «فلسفه و مکتبهای فلسفی»، درباره حقیقت فلسفه، پیدایش و تطور فلسفه، موضوع فلسفه و پیوند آن با علوم دیگر سخن گفته ومعتقدند مکتبهای فلسفی که در طول تاریخ پدید آمدهاند و در نیرو بخشیدن به عقل آدمی سهیم بودهاند، بیشتر از این ارزش دارند که تنها از جنبه تاریخی درباره آنها بحث شود. هریک از این مکتبها، سنگ تازهای است برای بنای رفیع معرفت بشری و گامی است بهسوی هدفی که آدمیان در پی رسیدن به آن هستند. همه مسائلی که فلاسفه - و از جمله فلاسفه اسلام - مطرح کردهاند و در حل آن کوشیدهاند، از مسائل مهم انسانیت هستند. فصل دوم «فلسفه قدیم در شرق»، به بحث درباره مفهوم فلسفه در شرق اختصاص دارد و مفهوم این علم در مصر، سومر و بابل و آشور، ایران و هند مورد بحث قرار گرفته است. مؤلفان دو مفهوم متفاوت را از فلسفه شرق نسبت به مفهوم غربی آن بیان کردهاند؛ در مفهوم نخستی که عرضه شده، به اعتقاد مؤلفان فلسفه به معنای مرسوم آن ویژه سرزمین یونان است و بدان مفهومی که در یونان بهکار میرفته، در هندوچین، مصر و دیگر تمدنهای قدیم شرقی وجود نداشته است. مورخ فلسفه مشرق، واژه دیگری که اعم از واژه نخستین است بهکار میبرد و بهجای «فلسفه قدیم مشرق» میگوید: «اندیشه شرقی» یا «حیات روحی شرقی». در مفهوم دوم، فلسفه شرق و غرب از یکدیگر جدا نیستند و مؤلفان دیدگاه ماسون اورسل را در این زمینه نقل میکنند: «فکر در مغربزمین در هیچ دورهای، بریده از دیگر قسمتهای عالم نبوده است». به اعتقاد وی یک حقیقت بیشتر وجود ندارد و آن «اوراسیا» است که شامل دو طرف است: طرف شرقی آن آسیا و طرف غربی آن اروپاست<ref>ر.ک: همان</ref>. | بخش نخست شامل دو باب است. باب نخست که حاوی سه فصل است، به مقدمات عامه اختصاص دارد. مؤلفان در فصل نخست، «فلسفه و مکتبهای فلسفی»، درباره حقیقت فلسفه، پیدایش و تطور فلسفه، موضوع فلسفه و پیوند آن با علوم دیگر سخن گفته ومعتقدند مکتبهای فلسفی که در طول تاریخ پدید آمدهاند و در نیرو بخشیدن به عقل آدمی سهیم بودهاند، بیشتر از این ارزش دارند که تنها از جنبه تاریخی درباره آنها بحث شود. هریک از این مکتبها، سنگ تازهای است برای بنای رفیع معرفت بشری و گامی است بهسوی هدفی که آدمیان در پی رسیدن به آن هستند. همه مسائلی که فلاسفه - و از جمله فلاسفه اسلام - مطرح کردهاند و در حل آن کوشیدهاند، از مسائل مهم انسانیت هستند. فصل دوم «فلسفه قدیم در شرق»، به بحث درباره مفهوم فلسفه در شرق اختصاص دارد و مفهوم این علم در مصر، سومر و بابل و آشور، ایران و هند مورد بحث قرار گرفته است. مؤلفان دو مفهوم متفاوت را از فلسفه شرق نسبت به مفهوم غربی آن بیان کردهاند؛ در مفهوم نخستی که عرضه شده، به اعتقاد مؤلفان فلسفه به معنای مرسوم آن ویژه سرزمین یونان است و بدان مفهومی که در یونان بهکار میرفته، در هندوچین، مصر و دیگر تمدنهای قدیم شرقی وجود نداشته است. مورخ فلسفه مشرق، واژه دیگری که اعم از واژه نخستین است بهکار میبرد و بهجای «فلسفه قدیم مشرق» میگوید: «اندیشه شرقی» یا «حیات روحی شرقی». در مفهوم دوم، فلسفه شرق و غرب از یکدیگر جدا نیستند و مؤلفان دیدگاه ماسون اورسل را در این زمینه نقل میکنند: «فکر در مغربزمین در هیچ دورهای، بریده از دیگر قسمتهای عالم نبوده است». به اعتقاد وی یک حقیقت بیشتر وجود ندارد و آن «اوراسیا» است که شامل دو طرف است: طرف شرقی آن آسیا و طرف غربی آن اروپاست.<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
فصل سوم و پایانی باب نخست به تشریح و معرفی فلسفه قدیم در غرب اختصاص دارد که چهار دوره آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این چهار دوره عبارتند از: از طالس تا سقراط (از قرن هفتم تا پنجم ق.م)، سقراط، افلاطون و [[ارسطو]] (قرن پنجم و چهارم ق.م)، از مرگ ارسطو تا آغاز فلسفه نوافلاطونی (از پایان قرن چهارم ق.م تا قرن سوم م) و نوافلاطونی (از قرن سون تا ششم م)<ref>ر.ک: همان</ref>. | فصل سوم و پایانی باب نخست به تشریح و معرفی فلسفه قدیم در غرب اختصاص دارد که چهار دوره آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این چهار دوره عبارتند از: از طالس تا سقراط (از قرن هفتم تا پنجم ق.م)، سقراط، افلاطون و [[ارسطو]] (قرن پنجم و چهارم ق.م)، از مرگ ارسطو تا آغاز فلسفه نوافلاطونی (از پایان قرن چهارم ق.م تا قرن سوم م) و نوافلاطونی (از قرن سون تا ششم م)<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
# فصل ششم و پایانی باب دوم، به موضوع تصوف اختصاص دارد. در این فصل درباره چیستی تصوف، تصوف در اسلام، مذهب تصوف اسلامی و طریق حق بحث شده و در پایان [[ابن عربی، محمد بن علی|محیالدین عربی]] عارف بزرگ و اندیشههایش معرفی و بررسی میشود<ref>ر.ک: همان، ص77-76</ref>. | # فصل ششم و پایانی باب دوم، به موضوع تصوف اختصاص دارد. در این فصل درباره چیستی تصوف، تصوف در اسلام، مذهب تصوف اسلامی و طریق حق بحث شده و در پایان [[ابن عربی، محمد بن علی|محیالدین عربی]] عارف بزرگ و اندیشههایش معرفی و بررسی میشود<ref>ر.ک: همان، ص77-76</ref>. | ||
بخش دوم شامل چهار باب است که جز باب نخست که به موضوع «تأثیر متقابل اندیشه اسلامی و یونانی» اختصاص دارد، در بابهای دیگر اندیشهها و دیدگاههای چند تن از فیلسوفان مسلمان شرق و غرب جهان اسلام معرفی و بررسی شده است<ref>ر.ک: همان، ص77</ref>. | بخش دوم شامل چهار باب است که جز باب نخست که به موضوع «تأثیر متقابل اندیشه اسلامی و یونانی» اختصاص دارد، در بابهای دیگر اندیشهها و دیدگاههای چند تن از فیلسوفان مسلمان شرق و غرب جهان اسلام معرفی و بررسی شده است.<ref>ر.ک: همان، ص77</ref>. | ||
در باب دوم، «فلسفه اسلام در شرق»، کندی، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] معرفی و اندیشه و آثارشان مورد بررسی قرار گرفته و جای فیلسوفان دیگری چون شیخ [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهابالدین سهروردی]]، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]]، [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد]]، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و دیگران در این باب خالی است. | در باب دوم، «فلسفه اسلام در شرق»، کندی، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] معرفی و اندیشه و آثارشان مورد بررسی قرار گرفته و جای فیلسوفان دیگری چون شیخ [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهابالدین سهروردی]]، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]]، [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد]]، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و دیگران در این باب خالی است. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
فصل سوم به ابن سینا اختصاص دارد. مؤلفان در این فصل نخست به زندگی و آثار ابن سینا پرداخته، سپس تقسیمبندی علوم را از نظر وی معرفی و هریک را بهتفصیل مورد بحث قرا دادهاند. این تقسیمبندی از نظر شیخالرئیس از این قرار است: منطق، علم طبیعی، علم ریاضی، علم الهی، علم کلی، علم اخلاق، تدبیر منزل، تدبیر مدینه و نبی. | فصل سوم به ابن سینا اختصاص دارد. مؤلفان در این فصل نخست به زندگی و آثار ابن سینا پرداخته، سپس تقسیمبندی علوم را از نظر وی معرفی و هریک را بهتفصیل مورد بحث قرا دادهاند. این تقسیمبندی از نظر شیخالرئیس از این قرار است: منطق، علم طبیعی، علم ریاضی، علم الهی، علم کلی، علم اخلاق، تدبیر منزل، تدبیر مدینه و نبی. | ||
بررسی اندیشههای غزالی، موضوع فصل چهارم است که در آن ابتدا زمانه غزالی و زندگی، آثار و حیات فکری و روحی او بحث شده، آنگاه دیدگاه وی درباره موضوعاتی چون فلسفه، علم کلام، باطنیه، نظریه معرفت و اخلاق مورد بررسی قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص78-77</ref>. | بررسی اندیشههای غزالی، موضوع فصل چهارم است که در آن ابتدا زمانه غزالی و زندگی، آثار و حیات فکری و روحی او بحث شده، آنگاه دیدگاه وی درباره موضوعاتی چون فلسفه، علم کلام، باطنیه، نظریه معرفت و اخلاق مورد بررسی قرار گرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص78-77</ref>. | ||
باب سوم، «فلسفه اسلامی در مغرب»، شامل دو فصل است. در این باب سه فیلسوف اهل اندلس، یعنی ابن باجه، ابن طفیل و ابن رشد معرفی شدهاند<ref>ر.ک: همان، ص78</ref>. | باب سوم، «فلسفه اسلامی در مغرب»، شامل دو فصل است. در این باب سه فیلسوف اهل اندلس، یعنی ابن باجه، ابن طفیل و ابن رشد معرفی شدهاند<ref>ر.ک: همان، ص78</ref>. |
ویرایش