الصرفة و الإنباء بالغيب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>'
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها ==' به '==وابسته‌ها==')
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
خط ۳۹: خط ۳۹:
قدیمی‌ترین کسانی را که علما، آنان را از قائلان به صرفه شمرده‌اند، جعد بن درهم و واصل بن عطا و بشر بن غیاث مریسی و ابوموسی عیسی بن صبیح المردار هستند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5</ref>.
قدیمی‌ترین کسانی را که علما، آنان را از قائلان به صرفه شمرده‌اند، جعد بن درهم و واصل بن عطا و بشر بن غیاث مریسی و ابوموسی عیسی بن صبیح المردار هستند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5</ref>.


نویسنده در فصل اول از بخش اول کتاب، تعدادی از قائلین به صرفه و اقوال و نظریات آنان از اهل شیعه و تسنن را ذکر می‌کند. در میان این افراد کسانی چون [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]] و [[علم‌الهدی، علی بن حسین|شریف مرتضی]] از شیعه و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] و جوینی و [[آلوسی، محمود بن عبدالله|آلوسی]] از اهل تسنن وجود دارند. وی می‌نویسد: دو عبارت از [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] هست که از آنها قول وی به نظریه صرفه را می‌توان بیرون کشید: «إن اللّه سلب العرب العلوم التي لا بد منها في المعارضة»؛ یعنی: «خداوند علومی را که برای همانندآوری قرآن لازم بوده، از عرب سلب کرده است». البته این عبارت از قول کسانی که زندگی‌نامه وی را نقل کرده‌اند، به وی نسبت داده شده است. عبارت دوم، چیزی است که عبدالعلیم هندی در رساله‌ای خطی متعلق به [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] که در کتابخانه برلین وجود دارد، مشاهده کرده؛ در این رساله وی این‌گونه بر صرفه احتجاج کرده که: فرق بین سوره‌های کوچک قرآنی و عبارات زیبا و بلیغ عربی برای هرکسی واضح نیست؛ درحالی‌که فرق بین کلام نیکو و پست در کلام عرب‌ها برای همه آنان واضح بوده است؛ ازاین‌رو باید گفت که خداوند عرب را از آوردن مانند قرآن، منع کرده است<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>.
نویسنده در فصل اول از بخش اول کتاب، تعدادی از قائلین به صرفه و اقوال و نظریات آنان از اهل شیعه و تسنن را ذکر می‌کند. در میان این افراد کسانی چون [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]] و [[علم‌الهدی، علی بن حسین|شریف مرتضی]] از شیعه و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] و جوینی و [[آلوسی، محمود بن عبدالله|آلوسی]] از اهل تسنن وجود دارند. وی می‌نویسد: دو عبارت از [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] هست که از آنها قول وی به نظریه صرفه را می‌توان بیرون کشید: «إن اللّه سلب العرب العلوم التي لا بد منها في المعارضة»؛ یعنی: «خداوند علومی را که برای همانندآوری قرآن لازم بوده، از عرب سلب کرده است». البته این عبارت از قول کسانی که زندگی‌نامه وی را نقل کرده‌اند، به وی نسبت داده شده است. عبارت دوم، چیزی است که عبدالعلیم هندی در رساله‌ای خطی متعلق به [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] که در کتابخانه برلین وجود دارد، مشاهده کرده؛ در این رساله وی این‌گونه بر صرفه احتجاج کرده که: فرق بین سوره‌های کوچک قرآنی و عبارات زیبا و بلیغ عربی برای هرکسی واضح نیست؛ درحالی‌که فرق بین کلام نیکو و پست در کلام عرب‌ها برای همه آنان واضح بوده است؛ ازاین‌رو باید گفت که خداوند عرب را از آوردن مانند قرآن، منع کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>.


فصل دوم از بخش اول، به رد قول به صرفه می‌پردازد و در این راستا، به ترتیب تاریخی، استدلالات مخالفان صرفه را نقل می‌کند. وی 27 مورد را ذکر می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص41-55</ref>.
فصل دوم از بخش اول، به رد قول به صرفه می‌پردازد و در این راستا، به ترتیب تاریخی، استدلالات مخالفان صرفه را نقل می‌کند. وی 27 مورد را ذکر می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص41-55</ref>.


قدیمی‌ترین ردیه‌ای که درباره تعارض بین این مذهب و آیه تحدی به ما رسیده، از احمد بن یحیای راوندی است<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>.
قدیمی‌ترین ردیه‌ای که درباره تعارض بین این مذهب و آیه تحدی به ما رسیده، از احمد بن یحیای راوندی است.<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>.
   
   
فصل سوم از بخش اول به تعلیل قول به صرفه می‌پردازد. نویسنده در این راستا، آثار فرهنگی، اجتماعی و... صرفه و ارتباط آن با مذاهب و شک در صرفه را بیان می‌کند. مصطفی صادق رافعی، معتقد است صرفه آثار مخربی داشته که اگر چنین اعتقادی بین مسلمانان نمی‌بود، از آن زمان تا به امروز، کتاب‌های لذت‌بخشی درباره بلاغت قرآن و شیوه آن و اعجاز لغوی کتاب خدا و... نوشته شده بود<ref>ر.ک: همان، ص60</ref>.
فصل سوم از بخش اول به تعلیل قول به صرفه می‌پردازد. نویسنده در این راستا، آثار فرهنگی، اجتماعی و... صرفه و ارتباط آن با مذاهب و شک در صرفه را بیان می‌کند. مصطفی صادق رافعی، معتقد است صرفه آثار مخربی داشته که اگر چنین اعتقادی بین مسلمانان نمی‌بود، از آن زمان تا به امروز، کتاب‌های لذت‌بخشی درباره بلاغت قرآن و شیوه آن و اعجاز لغوی کتاب خدا و... نوشته شده بود<ref>ر.ک: همان، ص60</ref>.
خط ۵۳: خط ۵۳:
بخش دوم کتاب، درباره اخبار غیبی قرآن است. خبرهای غیبی قرآن یکی از وجوه اعجاز آن شمرده شده است. بنا بر حدیثی نبوی، پیامبر(ص)، درحالی‌که علی(ع) را به پیشگیری از اختلاف امت پس از خودش سفارش می‌کرد، این عبارات را هم به وی فرمود: «عليكم بكتاب اللّه، فإن فيه نبأ من قبلكم و خبر من بعدكم»؛ یعنی: «به کتاب خدا ملتزم باشید که خبر پیشینیان و آیندگان در آن هست»<ref>ر.ک: همان، ص73</ref>.
بخش دوم کتاب، درباره اخبار غیبی قرآن است. خبرهای غیبی قرآن یکی از وجوه اعجاز آن شمرده شده است. بنا بر حدیثی نبوی، پیامبر(ص)، درحالی‌که علی(ع) را به پیشگیری از اختلاف امت پس از خودش سفارش می‌کرد، این عبارات را هم به وی فرمود: «عليكم بكتاب اللّه، فإن فيه نبأ من قبلكم و خبر من بعدكم»؛ یعنی: «به کتاب خدا ملتزم باشید که خبر پیشینیان و آیندگان در آن هست»<ref>ر.ک: همان، ص73</ref>.


نویسنده در فصل اول بخش دوم کتاب، مؤیدان معجزه بودن خبرهای غیبی قرآن را با انشعابات مختلف آنان (فقط معجزه بودن خبرهای غیبی آینده، یا گذشته و آینده و...) ذکر می‌کند و در فصل دوم از بخش دوم مخالفان این نظریه را معرفی می‌نماید. از جمله کسانی که معجزه بودن خبرهای غیبی قرآن را با قطعیت رد می‌کند، علی بن احمد، معروف به [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] (384-456ق) است. او به نظریه «نظام» مبنی بر اینکه تنها خبر از غیب را در قرآن اعجاز می‌داند، نه نظم بلاغی آن را، ایراد گرفته و می‌گوید: سایر اهل اسلام معتقدند هر دو وجه، از وجوه اعجاز هستند و پس از این ذکر قول از سایر اهل اسلام، بشمار آوردن خبر غیبی قرآن در یکی از وجوه اعجاز آن را با تکیه بر قول خطابی رد می‌کند؛ خطابی معتقد است: اکثر سوره‌های قرآن حاوی خبر غیبی نیستند و هرکه وجه اعجاز قرآن را بر اخبار آن از غیب قرار داده است، با نص رسول خدا(ص) مخالفت کرده است<ref>ر.ک: همان، ص98</ref>.
نویسنده در فصل اول بخش دوم کتاب، مؤیدان معجزه بودن خبرهای غیبی قرآن را با انشعابات مختلف آنان (فقط معجزه بودن خبرهای غیبی آینده، یا گذشته و آینده و...) ذکر می‌کند و در فصل دوم از بخش دوم مخالفان این نظریه را معرفی می‌نماید. از جمله کسانی که معجزه بودن خبرهای غیبی قرآن را با قطعیت رد می‌کند، علی بن احمد، معروف به [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] (384-456ق) است. او به نظریه «نظام» مبنی بر اینکه تنها خبر از غیب را در قرآن اعجاز می‌داند، نه نظم بلاغی آن را، ایراد گرفته و می‌گوید: سایر اهل اسلام معتقدند هر دو وجه، از وجوه اعجاز هستند و پس از این ذکر قول از سایر اهل اسلام، بشمار آوردن خبر غیبی قرآن در یکی از وجوه اعجاز آن را با تکیه بر قول خطابی رد می‌کند؛ خطابی معتقد است: اکثر سوره‌های قرآن حاوی خبر غیبی نیستند و هرکه وجه اعجاز قرآن را بر اخبار آن از غیب قرار داده است، با نص رسول خدا(ص) مخالفت کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص98</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش