ابونصر سراج، عبدالله بن علی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
از جمله استادان ابونصر سراج طوسى مىتوان به ابومحمد مرتعش، جعفر خلدى، ابوبكر محمد بن داود الدقى و احمد بن محمد السايح اشاره كرد. از مطالب «اللمع» روشن مىشود كه ابونصر با صوفيان بسيارى در بصره، بغداد، دمشق، رام الله، انطاكيه، طرابلس، قاهره، دمياط، بسطام، شوشتر و تبريز ديدار و گفتوگو كرده است <ref>تاريخ تصوف(1)، ص121</ref> و لكن ديدار او با سرى سقطى (متوفاى 253ق) و سهل تسترى (متوفاى 273 يا 283ق) كه در «تذكرة الاولياء» آمده<ref>تذكرة الأولياء، ص558</ref>، با نظر به كثرت فاصله زمانى، بعيد است.<ref>جستوجو در تصوف ايران، ص67</ref> | از جمله استادان ابونصر سراج طوسى مىتوان به ابومحمد مرتعش، جعفر خلدى، ابوبكر محمد بن داود الدقى و احمد بن محمد السايح اشاره كرد. از مطالب «اللمع» روشن مىشود كه ابونصر با صوفيان بسيارى در بصره، بغداد، دمشق، رام الله، انطاكيه، طرابلس، قاهره، دمياط، بسطام، شوشتر و تبريز ديدار و گفتوگو كرده است <ref>تاريخ تصوف(1)، ص121</ref> و لكن ديدار او با سرى سقطى (متوفاى 253ق) و سهل تسترى (متوفاى 273 يا 283ق) كه در «تذكرة الاولياء» آمده<ref>تذكرة الأولياء، ص558</ref>، با نظر به كثرت فاصله زمانى، بعيد است.<ref>جستوجو در تصوف ايران، ص67</ref> | ||
بسيارى از مشايخ طريقت، شاگرد بلاواسطه يا معالواسطه سراج هستند.<ref>خدمات متقابل اسلام و ايران، ص561 و كليات علوم اسلامى (2)، «كلام، عرفان، حكمت عملى»، ص110</ref> | بسيارى از مشايخ طريقت، شاگرد بلاواسطه يا معالواسطه سراج هستند.<ref>خدمات متقابل اسلام و ايران، ص561 و كليات علوم اسلامى (2)، «كلام، عرفان، حكمت عملى»، ص110</ref>یکى از شاگردان و دستپروردگان ابونصر سراج، به نام ابوالفضل سرخسى، راهنماى صوفى بزرگ خراسان، ابوسعيد ابوالخير شد.<ref>جستوجو در تصوف ايران، ص67</ref> | ||
ابونصر سراج از صوفيان شريعتمدار بود؛ بهطورى كه صوفى واقعى را تابع شرع و حلال و حرام الهى مىدانست و لذا او در «اللمع» چنين تصريح كرده: «كسى كه ادعاى تصوف كند و برخى از آداب صوفيان را بهجا آورد، ولى اساس تصوف را بر سه پايه محكم نساخته باشد، فريب خورده است؛ هرچند، بتواند در هوا راه رود يا سخنى حكيمانه گوید يا در نزد مردم مقبوليتى بيابد. | ابونصر سراج از صوفيان شريعتمدار بود؛ بهطورى كه صوفى واقعى را تابع شرع و حلال و حرام الهى مىدانست و لذا او در «اللمع» چنين تصريح كرده: «كسى كه ادعاى تصوف كند و برخى از آداب صوفيان را بهجا آورد، ولى اساس تصوف را بر سه پايه محكم نساخته باشد، فريب خورده است؛ هرچند، بتواند در هوا راه رود يا سخنى حكيمانه گوید يا در نزد مردم مقبوليتى بيابد. | ||
آن سه اصل، اين است: اول، اجتناب از همه محرمات بزرگ يا كوچك؛ دوم، انجام همه واجبات سخت يا آسان و سوم، واگذاشتن دنيا برای اهل آن؛ كم يا زيادش، مگر آنچه برای مؤمن ضرورى است و آن ضرورى، چهار مورد است كه پيامبر(ص) فرمود: چهار چيز در دنياست، ولى از دنيا نيست: طعام، برای رفع گرسنگى؛ لباس، برای پوشش؛ منزلى برای سكونت و همسرى برای آرامش».<ref>اللمع في التصوف، چاپ | آن سه اصل، اين است: اول، اجتناب از همه محرمات بزرگ يا كوچك؛ دوم، انجام همه واجبات سخت يا آسان و سوم، واگذاشتن دنيا برای اهل آن؛ كم يا زيادش، مگر آنچه برای مؤمن ضرورى است و آن ضرورى، چهار مورد است كه پيامبر(ص) فرمود: چهار چيز در دنياست، ولى از دنيا نيست: طعام، برای رفع گرسنگى؛ لباس، برای پوشش؛ منزلى برای سكونت و همسرى برای آرامش».<ref>اللمع في التصوف، چاپ نیکلسون، ص409 - 410</ref> | ||
سراج، «اللمع» را در دوران ترس و ناأمنى و برای دفاع از عقايد و اعمال صوفيان نگاشت و «التعرف لمذهب التصوف» كلاباذى نيز در همين فضا و برای چنين هدفى پديد آمد.<ref>تاريخ و جغرافياى تصوف، ص25</ref> | سراج، «اللمع» را در دوران ترس و ناأمنى و برای دفاع از عقايد و اعمال صوفيان نگاشت و «التعرف لمذهب التصوف» كلاباذى نيز در همين فضا و برای چنين هدفى پديد آمد.<ref>تاريخ و جغرافياى تصوف، ص25</ref> | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
5. سجادى، سيدضياءالدين (1372ش)، مقدمهاى بر مبانى عرفان و تصوف، تهران، يازدهم، سمت. | 5. سجادى، سيدضياءالدين (1372ش)، مقدمهاى بر مبانى عرفان و تصوف، تهران، يازدهم، سمت. | ||
6. السراج الطوسى، ابونصر، اللمع في التصوف(1914م)، صححه رنولد آلن | 6. السراج الطوسى، ابونصر، اللمع في التصوف(1914م)، صححه رنولد آلن نیکلسون، ليدن، مطبعه بريل. | ||
7. السراج الطوسى، ابونصر، اللمع في التصوف(1382ش)، تصحيح و تحشيه رينولد آلن | 7. السراج الطوسى، ابونصر، اللمع في التصوف(1382ش)، تصحيح و تحشيه رينولد آلن نیکلسون، ترجمه دكتر مهدى محبتى، تهران، انتشارات اساطير. | ||
8. [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار نيشابورى]]، فريدالدين (1386ش)، تذكرة الأولياء، تهران، شانزدهم، انتشارات زوار. | 8. [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار نيشابورى]]، فريدالدين (1386ش)، تذكرة الأولياء، تهران، شانزدهم، انتشارات زوار. | ||
9. مطهرى، مرتضى (1390ش)، خدمات متقابل اسلام و ايران، تهران، چهل و | 9. مطهرى، مرتضى (1390ش)، خدمات متقابل اسلام و ايران، تهران، چهل و یکم، انتشارات صدرا. | ||
10. مطهرى، مرتضى (1389ش)، كليات علوم اسلامى (2)، «كلام، عرفان، حكمت عملى»، تهران، سى و پنجم، انتشارات صدرا. | 10. مطهرى، مرتضى (1389ش)، كليات علوم اسلامى (2)، «كلام، عرفان، حكمت عملى»، تهران، سى و پنجم، انتشارات صدرا. |
نسخهٔ ۲۳ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۵۰
نام | ابونصر سراج، عبدالله بن علی |
---|---|
نامهای دیگر | سراج، ابونصر |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 378 ق |
اساتید | |
برخی آثار | اللمع في تاريخ التصوف الإسلامي |
کد مؤلف | AUTHORCODE3469AUTHORCODE |
ابونصر، عبدالله بن على سراج طوسى، ملقب به طاووس الفقراء[۱]، از فقهاى صوفيان در قرن چهارم هجرى است. هرچند کتاب «اللمع» او بسيار پرآوازه است، ولى درباره چگونگى و چند و چون حوادث زندگى نویسندهاش اطلاعات چندانى در دست نيست. او، سنىمذهبى متعصب و از عالمان فقه و اصول بود و خاندانش به زهد و پارسايى شناخته مىشد.[۲]
برخى با نظر به معناى لغوى سراج(زينساز) پنداشتهاند كه ابونصر سراج همان پير پالاندوز مدفون در جنوب شرقى مشهد، نزدیک صحن آستان قدس رضوى است [۳] ولى ظاهراً اين ادعا درست نيست.[۴]
از جمله استادان ابونصر سراج طوسى مىتوان به ابومحمد مرتعش، جعفر خلدى، ابوبكر محمد بن داود الدقى و احمد بن محمد السايح اشاره كرد. از مطالب «اللمع» روشن مىشود كه ابونصر با صوفيان بسيارى در بصره، بغداد، دمشق، رام الله، انطاكيه، طرابلس، قاهره، دمياط، بسطام، شوشتر و تبريز ديدار و گفتوگو كرده است [۵] و لكن ديدار او با سرى سقطى (متوفاى 253ق) و سهل تسترى (متوفاى 273 يا 283ق) كه در «تذكرة الاولياء» آمده[۶]، با نظر به كثرت فاصله زمانى، بعيد است.[۷]
بسيارى از مشايخ طريقت، شاگرد بلاواسطه يا معالواسطه سراج هستند.[۸]یکى از شاگردان و دستپروردگان ابونصر سراج، به نام ابوالفضل سرخسى، راهنماى صوفى بزرگ خراسان، ابوسعيد ابوالخير شد.[۹]
ابونصر سراج از صوفيان شريعتمدار بود؛ بهطورى كه صوفى واقعى را تابع شرع و حلال و حرام الهى مىدانست و لذا او در «اللمع» چنين تصريح كرده: «كسى كه ادعاى تصوف كند و برخى از آداب صوفيان را بهجا آورد، ولى اساس تصوف را بر سه پايه محكم نساخته باشد، فريب خورده است؛ هرچند، بتواند در هوا راه رود يا سخنى حكيمانه گوید يا در نزد مردم مقبوليتى بيابد.
آن سه اصل، اين است: اول، اجتناب از همه محرمات بزرگ يا كوچك؛ دوم، انجام همه واجبات سخت يا آسان و سوم، واگذاشتن دنيا برای اهل آن؛ كم يا زيادش، مگر آنچه برای مؤمن ضرورى است و آن ضرورى، چهار مورد است كه پيامبر(ص) فرمود: چهار چيز در دنياست، ولى از دنيا نيست: طعام، برای رفع گرسنگى؛ لباس، برای پوشش؛ منزلى برای سكونت و همسرى برای آرامش».[۱۰]
سراج، «اللمع» را در دوران ترس و ناأمنى و برای دفاع از عقايد و اعمال صوفيان نگاشت و «التعرف لمذهب التصوف» كلاباذى نيز در همين فضا و برای چنين هدفى پديد آمد.[۱۱]
از آثار ديگر ابونصر سراج، خبرى نداريم و اگر به فرض، کتاب ديگرى غير از «اللمع» نيز نگاشته، اكنون هيچ اثرى از آن در دست نيست. سراج طوسى، در ماه رجب سال 378ق، در طوس از دنيا رفت.[۱۲] گویند: پدر ابونصر و به روايتى خودش، در حال نماز وفات كرد.[۱۳]
منابع مقاله
1. جمعى از مؤلفان (1388ش)، تاريخ و جغرافياى تصوف، تهران، نشر کتاب مرجع.
2. دهباشى، مهدى و ميرباقرىفرد، سيدعلى اصغر (1386ش)، تاريخ تصوف(1)، تهران، دوم، سمت.
3. زرينكوب، عبدالحسين (2536ش)، ارزش ميراث صوفيه، تهران، امیرکبیر.
4. زرينكوب، عبدالحسين (1363ش)، جستوجو در تصوف ايران، تهران، دوم، امیرکبیر.
5. سجادى، سيدضياءالدين (1372ش)، مقدمهاى بر مبانى عرفان و تصوف، تهران، يازدهم، سمت.
6. السراج الطوسى، ابونصر، اللمع في التصوف(1914م)، صححه رنولد آلن نیکلسون، ليدن، مطبعه بريل.
7. السراج الطوسى، ابونصر، اللمع في التصوف(1382ش)، تصحيح و تحشيه رينولد آلن نیکلسون، ترجمه دكتر مهدى محبتى، تهران، انتشارات اساطير.
8. عطار نيشابورى، فريدالدين (1386ش)، تذكرة الأولياء، تهران، شانزدهم، انتشارات زوار.
9. مطهرى، مرتضى (1390ش)، خدمات متقابل اسلام و ايران، تهران، چهل و یکم، انتشارات صدرا.
10. مطهرى، مرتضى (1389ش)، كليات علوم اسلامى (2)، «كلام، عرفان، حكمت عملى»، تهران، سى و پنجم، انتشارات صدرا.
11. ميهنى محمد بن منور (1386ش)، اسرار التوحيد في مقامات الشيخ أبى سعيد، به اهتمام دكتر محمدرضا شفيعى كدكنى، تهران، هفتم، انتشارات آگاه.
پانویس
- ↑ تذكرة الأولياء، ص558 و اسرار التوحيد في مقامات الشيخ أبى سعيد، ج 1، مقدمه شفيعى كدكنى، ص27 و ارزش ميراث صوفيه، ص131
- ↑ اللمع، مقدمه مترجم ص32 - 49
- ↑ مقدمهاى بر مبانى عرفان و تصوف، ص78، پاورقى
- ↑ اللمع، مقدمه مترجم ص33
- ↑ تاريخ تصوف(1)، ص121
- ↑ تذكرة الأولياء، ص558
- ↑ جستوجو در تصوف ايران، ص67
- ↑ خدمات متقابل اسلام و ايران، ص561 و كليات علوم اسلامى (2)، «كلام، عرفان، حكمت عملى»، ص110
- ↑ جستوجو در تصوف ايران، ص67
- ↑ اللمع في التصوف، چاپ نیکلسون، ص409 - 410
- ↑ تاريخ و جغرافياى تصوف، ص25
- ↑ اللمع، مقدمه مترجم، ص33
- ↑ جستوجو در تصوف ايران، ص67