۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
از كودكى و نوجوانى او اطلاعات چندانى در دست نيست. وى از آغاز جوانى، به كارهاى ديوانى پرداخت. نخستين سمت وى نظارت بر امر گردآورى ماليات در حرّان بود كه در 640ق از سوى سلطان صلاحالدين يوسف برعهده او نهاده شد. سپس در دستگاه ملك ناصر ايّوبى، فرمانرواى دمشق، تقرب يافت و در 657ق از سوى او به سفارت نزد مغولان به ميافارقين رفت كه از آن نتيجهاى گرفته نشد و ملك ناصر ناگزير گرديد خانواده خود را به سرپرستى او از دمشق به حلب بفرستد تا از حمله مهاجمان در امان باشند، ولى در آنجا خبر تهاجم مغولان به شمال بين النهرين و قتل و غارت آن ديار به ايشان رسيد و چون مغولان به حلب نزدیک شدند، ابن شدّاد و ديگر مردم از شهر گريختند. | از كودكى و نوجوانى او اطلاعات چندانى در دست نيست. وى از آغاز جوانى، به كارهاى ديوانى پرداخت. نخستين سمت وى نظارت بر امر گردآورى ماليات در حرّان بود كه در 640ق از سوى سلطان صلاحالدين يوسف برعهده او نهاده شد. سپس در دستگاه ملك ناصر ايّوبى، فرمانرواى دمشق، تقرب يافت و در 657ق از سوى او به سفارت نزد مغولان به ميافارقين رفت كه از آن نتيجهاى گرفته نشد و ملك ناصر ناگزير گرديد خانواده خود را به سرپرستى او از دمشق به حلب بفرستد تا از حمله مهاجمان در امان باشند، ولى در آنجا خبر تهاجم مغولان به شمال بين النهرين و قتل و غارت آن ديار به ايشان رسيد و چون مغولان به حلب نزدیک شدند، ابن شدّاد و ديگر مردم از شهر گريختند. | ||
ابن شدّاد به مصر روى آورد و در دستگاه ملك ظاهر بَيْبَرس و ملك منصور قلاوون جاى گرفت و در دربار اين دو سلطان مال و مكنت و جاه و مقام يافت تا آنجا كه با عنوان «المولى الصاحب المشير الرئيس» از او ياد كردهاند. وى به يارى دستياران بسيارى كه در خدمتش بودند، در انجام دادن تقاضاهاى مردم تسريع مىكرد، از اين رو، در منابع ما از او به | ابن شدّاد به مصر روى آورد و در دستگاه ملك ظاهر بَيْبَرس و ملك منصور قلاوون جاى گرفت و در دربار اين دو سلطان مال و مكنت و جاه و مقام يافت تا آنجا كه با عنوان «المولى الصاحب المشير الرئيس» از او ياد كردهاند. وى به يارى دستياران بسيارى كه در خدمتش بودند، در انجام دادن تقاضاهاى مردم تسريع مىكرد، از اين رو، در منابع ما از او به نیکنامى ياد شده است. | ||
وى در 676ق همراه ملك ظاهر به دمشق رفت و چون ملك در همين سال در اين شهر درگذشت، فرزندش، ملك سعيد، ابن شدّاد را به خود نزدیک ساخت و فرزندان او نيز در بزرگداشت وى از هيچ كوششى دريغ نداشتند و از دانش، حكمت و تجربه او سود مىجستند. | وى در 676ق همراه ملك ظاهر به دمشق رفت و چون ملك در همين سال در اين شهر درگذشت، فرزندش، ملك سعيد، ابن شدّاد را به خود نزدیک ساخت و فرزندان او نيز در بزرگداشت وى از هيچ كوششى دريغ نداشتند و از دانش، حكمت و تجربه او سود مىجستند. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
وى پس از اقامت در مصر، غالب عمر خود را در كار تأليف سپرى كرد و چندين کتاب از خود بر جاى نهاد كه برخى از آنها از ميان رفته و برخى ديگر در سالهاى اخير تصحيح و چاپ شده است. با آنكه وى از علوم قرآنى، حديث، لغت عرب و علوم و آداب آن آگاهى كامل داشته است، در ميان آثار او هيچ کتابى در اين موضوعات ديده نمىشود. | وى پس از اقامت در مصر، غالب عمر خود را در كار تأليف سپرى كرد و چندين کتاب از خود بر جاى نهاد كه برخى از آنها از ميان رفته و برخى ديگر در سالهاى اخير تصحيح و چاپ شده است. با آنكه وى از علوم قرآنى، حديث، لغت عرب و علوم و آداب آن آگاهى كامل داشته است، در ميان آثار او هيچ کتابى در اين موضوعات ديده نمىشود. | ||
مؤلفان متأخر بر ابن شداد، چندان عنايتى به آثار او نشان ندادهاند. ظاهراً سبب اين بىعنايتى آن بوده است كه او را با بهاءالدين يوسف ابن رافع اشتباه گرفتهاند. به نظر مىرسد كه منشأ اين اشتباه علاوه بر شهرت آن دو به ابن شداد، اين باشد كه هر دو در حلب نشو و نما يافته و هر دو به تأليف سِيَر ملوك پرداختهاند. شايد حاجى خليفه با نسبت دادن کتاب «الاعلاق الخطية» به ابن شداد يوسف بن رافع حلبى، نخستين كسى باشد كه در اين مورد دچار اشتباه شده و اشتباه او به آثار نویسندگان بعدى از عرب و فرنگى راه يافته است، تا آنجا كه او را به كلى ناديده گرفته و در هيچجا چنانكه بايد نامى از او نبرده است. امّا مؤلفان متأخرتر، آن دو را از | مؤلفان متأخر بر ابن شداد، چندان عنايتى به آثار او نشان ندادهاند. ظاهراً سبب اين بىعنايتى آن بوده است كه او را با بهاءالدين يوسف ابن رافع اشتباه گرفتهاند. به نظر مىرسد كه منشأ اين اشتباه علاوه بر شهرت آن دو به ابن شداد، اين باشد كه هر دو در حلب نشو و نما يافته و هر دو به تأليف سِيَر ملوك پرداختهاند. شايد حاجى خليفه با نسبت دادن کتاب «الاعلاق الخطية» به ابن شداد يوسف بن رافع حلبى، نخستين كسى باشد كه در اين مورد دچار اشتباه شده و اشتباه او به آثار نویسندگان بعدى از عرب و فرنگى راه يافته است، تا آنجا كه او را به كلى ناديده گرفته و در هيچجا چنانكه بايد نامى از او نبرده است. امّا مؤلفان متأخرتر، آن دو را از یکديگر بازشناخته و اشتباهات پيش آمده را تصحيح كردهاند. | ||
==آثار== | ==آثار== |
ویرایش