ابن بابشاذ، طاهر بن احمد: تفاوت میان نسخهها
(لینک درون متنی) |
|||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:25 مهر الی 24 آبان(97)]] |
نسخهٔ ۲۲ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۱۷
نام | ابن بابشاذ، طاهر بن احمد |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | احمد |
متولد | |
محل تولد | مصر - اصالتا دیلم |
رحلت | 469ق |
اساتید | ابویعقوب يوسف نجيرمى
قاسم بن محمد واسطى |
برخی آثار | مقدمة في أصول التصريف |
کد مؤلف | AUTHORCODE14962AUTHORCODE |
اِبْن بابْشاذ، ابوالحسن طاهر بن احمد (د 469ق 1076/م)، از بزرگترين علماى نحو در مصر بود.
نیای ابن باب شاذ
ابن بابشاذ در اصل او را از ديلم دانستهاند. نام نياى وى اين انتساب را تأييد مىكند، زيرا بابشاذ از نامهاى كهن فارسی است. خاندان وى كه گویا تجارت مرواريد مىكردند، به مصر رفتند و در آنجا اقامت گزيدند. ابن بابشاذ خود نيز به عنوان تاجر مرواريد از مصر به بغداد رفت، از اين رو به جوهرى نيز شهرت يافته است.
تحصیلات
وى در بغداد كسب علم كرد، اما از سبب روى آوردن او به علم در کتابهاى تراجم سخنى نيامده است. شايد در بغداد، آوازه نظاميه (تأسيس در نيمه دوم سده 5ق) اين تاجر جوان را مجذوب خویش ساخته باشد.
گویند ابن بابشاذ نزد ابویعقوب يوسف نجيرمى (345-423ق) درس خواند، اما گویا بيش از همه، از قاسم بن محمد واسطى كسب علم كرده است. ياقوت گوید چون واسطى در مصر مسكن گزيد، ابن بابشاذ خواهر او را به زنى گرفت و كمر به خدمت استاد بست و از او ادب آموخت و نيز آنگاه كه خطيب تبريزى (421-502ق) به مصر رفت، ابن بابشاذ چندى نزد او به آموختن لغت پرداخت. در اينكه خطيب تبريزى در عنفوان جوانى به مصر سفر كرده است، جاى ترديد نيست، اما نكته قابل تأمل اينجاست كه ابن بابشاذ در آن زمان، خود عهدهدار شغل حساسى در ديوان انشا و نيز مسئول اقراء در مسجد عمروبن عاص بود.
مهاجرت به مصر و مسئولیت دیوان انشائی
ابن بابشاذ پس از چندى به مصر بازگشت و در دوران خلافت المستنصر فاطمى (420-487ق) در ديوان انشاء عهدهدار تصحيح مراسلات ديوانى گرديد، به گونهاى كه تا نامهاى از نظر او نمىگذشت، فرستاده نمىشد. وى در اين سمت، مستمرى خوبى دريافت مىكرد و علاوه بر اين، از سرپرستى امرا اقراء (آموزش قرآن و زبان عربى) در مسجد عمرو بن عاص نيز مقررى داشت و اوقات فراغت خویش را به عبادت و مطالعه مىگذرانيد. گویا در همين اوقات بود كه به نوشتن تعليقه خود در نحو پرداخت كه گویند اگر بازنویسى مىشد، به 15 مجلد بالغ مىگرديد.
اين تعليقه كه گویى از لوازم شغل تصحيح مراسلات در ديوان شده بود، پس از او تا سه چهار نسل به جانشينانش واگذار شد؛ ابتدا به شاگردش ابوعبدالله محمد بن بركات سعيدى، سپس به ابومحمد عبدالله بن برى و بعد از وى به شيخ ابوالحسين نحوى رسيد. هر يك از ايشان، اين تعليقه را به جانشين خویش مىبخشيد و او را بر حفظ و نگاهدارى آن سفارش مىكرد. قفطى گوید: آنگاه كه من در حلب بودم و خبر فوت شيخ ابوالحسين نحوى به من رسيد، يكى از افراد مورد اعتماد خویش را به قاهره فرستادم و از او خواستم تا اين تعليقه را به هر قيمتى كه باشد و نيز کتاب تذكره ابوعلى را، برای من تهيه كند. وى چون بازآمد، خبر داد كه اين دو کتاب به تصرف پادشاه مصر الملك الكامل ناصرالدين (576 - 635ق) در آمده است.
شاگردان
از جمله شاگردان ابن بابشاذ مىتوان از محمد بن بركات سعيدى (420-520ق) و نيز ابوالقاسم بن فحام نام برد. وى در اواخر عمر زهد پيشه كرد، از كار تصحيح كناره جست و دار و ندار خویش را فروخت و با كمترين مايه7 در حجرهاى كه در مسجد عمرو بن عاص قرار داشت، عزلت گزيد. در سبب تزهد وى داستانى نقل كردهاند كه در منابع به گونهاى مفصل، مضبوط است. مرگ او نيز به صورت غريبى اتفاق افتاد و گویا بر اثر سقوط از پشت بام مسجد جامع درگذشته است. ابن خلكان نقل مىكند كه خود قبر او را زيارت كرده و تاريخ وفات وى را از روى سنگ قبرى كه بالاى سر او قرار داشت، خوانده است.
آثار
از او جز آثارى در نحو بر جاى نمانده است. گویا بزرگترين اثر وى، تعليقهاى است كه پيش از اين بدان اشاره شد. اين تعليقه را نحویان بعد از وى «تعليق الغرفة» يا «الغرفة» ناميدهاند.
از جمله کتابهايى كه برای وى برمىشمارند، «المقدمة» و شرح آن، «شرح الجمل زجاجى»، «شرح النخبة» و «شرح کتاب الاصول» ابن سراج است، اما آنچه اينك در دست است، عبارت است از:
- مقدمه ابن بابشاذ يا المقدمة المُحْسِبة (يا المُحَسّبة) في فن العربية در نحو؛
- الجمل الهادية في شرح المقدمة الكافية؛
- شرح الجمل الكبيرة[۱].
پانویس