تدوين القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - '== ساختار ==' به '==ساختار==')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۳۲: خط ۳۲:
مطالب كتاب در يازده بخش پس از مقدمه مؤلف تدوين شده است.
مطالب كتاب در يازده بخش پس از مقدمه مؤلف تدوين شده است.


هدف اصلى اين كتاب پرداختن به ميزان صحت و سقم نسبت تحريف قرآن به شیعیان است؛ بدين جهت پس از بررسى اصل اتّهام به پاسخ نقضى و حلى آن مى‌پردازد.
هدف اصلى اين كتاب پرداختن به ميزان صحت و سقم نسبت تحريف قرآن به شیعیان است؛ بدين جهت پس از بررسى اصل اتّهام به پاسخ نقضى و حلى آن مى‌پردازد.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۴۳: خط ۴۳:
#بعضى اساسا اين مطلب را كه آنچه نزد ما موجود است همان قرآن نازل‌شده از طرف خداوند است را انكار نموده‌اند.<ref>متن، ص27 و 28</ref>
#بعضى اساسا اين مطلب را كه آنچه نزد ما موجود است همان قرآن نازل‌شده از طرف خداوند است را انكار نموده‌اند.<ref>متن، ص27 و 28</ref>


وى به نوعى ديگر از تحريف، به نام «تحريف معنوى يا تأويلى» اشاره مى‌كند. پس از آن به طرح مسائل اصل كتاب مى‌پردازند و ريشه اين نسبت ناروا به شیعیان را كه از سوى عده‌اى از وهابى‌مسلكان وارد شده، حضور تفكر والاى امامت در جامعه اسلامى كه تهديدى براى منافع دشمنان است دانسته و بعد از ارائه عقايد يكى از نويسندگان وهابى به نام «احسان ظهير» مى‌نويسد: «... از طرفى علماى شيعه در مورد اصالت قرآن ادله زيادى دارند. [[شيخ صدوق]]، مفيد، [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] و صدها تن از بزرگان شيعه، همگى قائل به اعجاز و عدم تحريف قرآن هستند». مؤلف در جواب مستشكل كه مى‌گويد: «شيعه به‌دروغ مدعى عدم تحريف شده و در حقيقت تقيه مى‌كند»، مى‌فرمايد: «تقيه روش عقلى، شرعى و مستند به قرآن بوده كه شيعه هرگاه در اقليت قرار مى‌گرفتند با آن روش خود را از خطرات حفظ مى‌نمودند».<ref>ر.ک: متن، ص48-46</ref>
وى به نوعى ديگر از تحريف، به نام «تحريف معنوى يا تأويلى» اشاره مى‌كند. پس از آن به طرح مسائل اصل كتاب مى‌پردازند و ريشه اين نسبت ناروا به شیعیان را كه از سوى عده‌اى از وهابى‌مسلكان وارد شده، حضور تفكر والاى امامت در جامعه اسلامى كه تهديدى براى منافع دشمنان است دانسته و بعد از ارائه عقايد يكى از نويسندگان وهابى به نام «احسان ظهير» مى‌نويسد: «... از طرفى علماى شيعه در مورد اصالت قرآن ادله زيادى دارند. [[شيخ صدوق]]، مفيد، [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] و صدها تن از بزرگان شيعه، همگى قائل به اعجاز و عدم تحريف قرآن هستند». مؤلف در جواب مستشكل كه مى‌گويد: «شيعه به‌دروغ مدعى عدم تحريف شده و در حقيقت تقيه مى‌كند»، مى‌فرمايد: «تقيه روش عقلى، شرعى و مستند به قرآن بوده كه شيعه هرگاه در اقليت قرار مى‌گرفتند با آن روش خود را از خطرات حفظ مى‌نمودند».<ref>ر.ک: متن، ص48-46</ref>


اگر كسى به ديده انصاف در روايات شيعه و سنى بنگرد، درمى‌يابد كه اعتقاد شیعیان به حفظ قرآن از تحريف، بسيار قوى‌تر از اهل سنت بوده و مطالبى در روايات اهل سنت هست كه بهت‌آور و غير قابل توجيه است. در ادامه به اعتقاد شيعه مبنى بر امانت گران‌سنگ بودن قرآن و سنت رسول خدا(ص) در بين مردم اشاره و با بررسى تاريخ اسلام، آغاز انحراف را عمل كردن برخلاف سنت با طرح شعار «حسبنا كتاب الله» و تثبيت موقعيت ديگران كه توانستند جو عمومى را به نفع خود تغيير دهند، مى‌داند و پس از بيان اقدامات بعدى اينها در كنار گذاشتن قرآن تدوين‌شده على(ع)، وادار كردن على و فاطمه(ع) به تسليم در برابر حكومت و ساير خيانت‌ها، اين وقايع را مضمون پيشگويى پيامبر(ص) مى‌داند كه فرمودند: «نبينيم كسى بر تخت تكيه بزند و امر و نهى مرا بشنود و بگويد آن را در كتاب خدا پيدا نكرديم».<ref>همان، ص61-55</ref>
اگر كسى به ديده انصاف در روايات شيعه و سنى بنگرد، درمى‌يابد كه اعتقاد شیعیان به حفظ قرآن از تحريف، بسيار قوى‌تر از اهل سنت بوده و مطالبى در روايات اهل سنت هست كه بهت‌آور و غير قابل توجيه است. در ادامه به اعتقاد شيعه مبنى بر امانت گران‌سنگ بودن قرآن و سنت رسول خدا(ص) در بين مردم اشاره و با بررسى تاريخ اسلام، آغاز انحراف را عمل كردن برخلاف سنت با طرح شعار «حسبنا كتاب الله» و تثبيت موقعيت ديگران كه توانستند جو عمومى را به نفع خود تغيير دهند، مى‌داند و پس از بيان اقدامات بعدى اينها در كنار گذاشتن قرآن تدوين‌شده على(ع)، وادار كردن على و فاطمه(ع) به تسليم در برابر حكومت و ساير خيانت‌ها، اين وقايع را مضمون پيشگويى پيامبر(ص) مى‌داند كه فرمودند: «نبينيم كسى بر تخت تكيه بزند و امر و نهى مرا بشنود و بگويد آن را در كتاب خدا پيدا نكرديم».<ref>همان، ص61-55</ref>


ايشان پس از مردود دانستن علت ممانعت خليفه اول و دوم از جمع‌آورى احاديث پيامبر(ص)، احاديثى در جواز كتابت و نقل حديث آورده و معتقدند انگيزه واقعى اينها جلوگيرى از احياى نقش اهل‌بيت و افشاگرى‌هاى سوابق كفار و منافقان بوده است.<ref>همان، ص369</ref>
ايشان پس از مردود دانستن علت ممانعت خليفه اول و دوم از جمع‌آورى احاديث پيامبر(ص)، احاديثى در جواز كتابت و نقل حديث آورده و معتقدند انگيزه واقعى اينها جلوگيرى از احياى نقش اهل‌بيت و افشاگرى‌هاى سوابق كفار و منافقان بوده است.<ref>همان، ص369</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش