۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
|||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''جغرافياى تاريخى سيراف'''، تألیف [[سمسار، محمدحسن|محمدحسن سمسار]]، به زبان فارسى درباره جغرافياى تاريخى بندرى نزدیک | '''جغرافياى تاريخى سيراف'''، تألیف [[سمسار، محمدحسن|محمدحسن سمسار]]، به زبان فارسى درباره جغرافياى تاريخى بندرى نزدیک بندر طاهرى در سواحل خليج فارس مىباشد. سيراف از جمله شهرهایى است كه در گذشته شهرت داشته و در سدههاى نخستين اسلامى همواره مورد توجه جغرافيانويسان بوده است. اين كتاب ما را در شناخت بهتر و بيشتر اين بندر كهن سال ايران توانا مىكند. در اين كتاب نويسنده كوشيده به بررسى جنبههاى تازهاى از زندگى سيراف و سيرافيان بپردازد كه در گذشته كمتر به آن توجه شده است. | ||
در اين پژوهش بيشتر به اوضاع اجتماعى، مذهب، دريانوردى سيرافيان و سرانجام علل و چگونگى سقوط و ويرانى بندر سيراف توجه شده است. | در اين پژوهش بيشتر به اوضاع اجتماعى، مذهب، دريانوردى سيرافيان و سرانجام علل و چگونگى سقوط و ويرانى بندر سيراف توجه شده است. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
فصل هفتم، «علل ترقى سيراف» به اين مطلب اشاره دارد كه با آب و هواى نامناسب اين منطق دليل شهرت اين منطقه در چه بوده است؟ آنچه اين بندر را مشهور كرده است، موقيعت مكانى و سوق الجيشى بودن اين بندر بوده است. سيراف «تنها راه امپراتورى جديد اسلام با شرق دور بود... هيچ يك از بنادر پيشين نمىتوانست جوابگوى اين احتياج باشد، در حالى كه سيراف چنين موقعيتى را دارا بود. به جز جنبههاى فنى دريانوردى و ناورانى، سبب ديگر ترقى روز افزون سيراف شكست كار تجارت در بصره به سبب آشفتگى اوضاع دستگاه خلافت عباسيان در بغداد بود...».<ref>همان، ص۱۷۹ به بعد</ref> | فصل هفتم، «علل ترقى سيراف» به اين مطلب اشاره دارد كه با آب و هواى نامناسب اين منطق دليل شهرت اين منطقه در چه بوده است؟ آنچه اين بندر را مشهور كرده است، موقيعت مكانى و سوق الجيشى بودن اين بندر بوده است. سيراف «تنها راه امپراتورى جديد اسلام با شرق دور بود... هيچ يك از بنادر پيشين نمىتوانست جوابگوى اين احتياج باشد، در حالى كه سيراف چنين موقعيتى را دارا بود. به جز جنبههاى فنى دريانوردى و ناورانى، سبب ديگر ترقى روز افزون سيراف شكست كار تجارت در بصره به سبب آشفتگى اوضاع دستگاه خلافت عباسيان در بغداد بود...».<ref>همان، ص۱۷۹ به بعد</ref> | ||
فصل هشتم، «دريانوردى» مىباشد كه به دريانوردى و بازرگانى در اين شهر مىپردازد. «اما اهل سيراف و سواحل، بسا اوقات كسانى از ايشان همه عمر خود را در دريا مىگذرانند و شنيدم كه مردم سيرافى به دريا چنان انس گرفت كه در حدود چهل سال از كشتى بيرون نيامد و هنگام كه به خشكى نزدیک | فصل هشتم، «دريانوردى» مىباشد كه به دريانوردى و بازرگانى در اين شهر مىپردازد. «اما اهل سيراف و سواحل، بسا اوقات كسانى از ايشان همه عمر خود را در دريا مىگذرانند و شنيدم كه مردم سيرافى به دريا چنان انس گرفت كه در حدود چهل سال از كشتى بيرون نيامد و هنگام كه به خشكى نزدیک مىشد، دوست خود را براى انجام دادن حوايج به شهر مىفرستاد و چون كشتى مىشكست يا نيازمند به تعمير مىشد از آن كشتى به كشتى ديگر مىنشست. مردم سيراف از اين راه بهره فراوان بردهاند و به غربت شكيباياند و در هر كجا كه باشند توانگراند.» | ||
فصل نهم، «بازرگانى» نام دارد كه به اين پيشه در اين شهر پرداخته شده است. از جمله اخبار اين قسمت اطلاعاتى درباره ميزان درآمد و ماليات سالانه اين شهر مىباشد.<ref>همان، ص۲۱۰ به بعد</ref> | فصل نهم، «بازرگانى» نام دارد كه به اين پيشه در اين شهر پرداخته شده است. از جمله اخبار اين قسمت اطلاعاتى درباره ميزان درآمد و ماليات سالانه اين شهر مىباشد.<ref>همان، ص۲۱۰ به بعد</ref> |
ویرایش