شیعه پاسخ می‌گوید: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۶: خط ۴۶:
#:با اين حال آيا بايد سخنان حاجى نورى را عقيده شيعه تلقى كرد؟ چگونه متعصبان وهابى هر جاى اين كتاب را بهانه كرده و اصرار دارند كه شيعه قائل به تحريف قرآن است، ايشان در استدلالاتشان درصدد هستند كه 1- به معاندين بفهمانند با اين رفتارهاى نامعقول تيشه به ريشه اسلام مى‌زنند، لذا مستشكلان را به واقعيت ارجاع داده و آنان را دعوت به مشاهده عينى حقايق مى‌نمايد كه در غير اين صورت كسى جز بيگانگان سود نمى‌برد.
#:با اين حال آيا بايد سخنان حاجى نورى را عقيده شيعه تلقى كرد؟ چگونه متعصبان وهابى هر جاى اين كتاب را بهانه كرده و اصرار دارند كه شيعه قائل به تحريف قرآن است، ايشان در استدلالاتشان درصدد هستند كه 1- به معاندين بفهمانند با اين رفتارهاى نامعقول تيشه به ريشه اسلام مى‌زنند، لذا مستشكلان را به واقعيت ارجاع داده و آنان را دعوت به مشاهده عينى حقايق مى‌نمايد كه در غير اين صورت كسى جز بيگانگان سود نمى‌برد.
#متهم ساختن ديگران به امورى كه هرگز نگفته‌اند، خود گناه كبيره است و نتيجه اين تهمت بى‌اعتبار كردن قرآن است، افراط و تفريط صحيح نيست و بايد همگان پيرو حقيقت باشيم. 3. ايشان با استناد به حوادث تلخ تاريخ نتيجه تمسك به توجيهات نادرست كه هيچ خردمندى آن را نمى‌پذيرد را، در راستاى تعصبات بى‌مورد، اسفبار مى‌دانند، لذا مى‌فرمايند لازم است، مستشكلين به اين مسئله ملتفت باشند كه بايد ادعاهاى اينان مستدل باشد نه استحسانات / اين كه استحسانات و قياس را پيش كشند. 4. اعتقاد به اين ادعاهاى بى‌مورد موجب ايجاد مشكلات عظيم تاريخى است و تاريخ از اين مسائل زياد به چشم خود ديده است، مثلاًدر بحث عدالت صحابه صفحه 62 چند مورد را متذكر مى‌شوند كه خود قرآن افعال صادر شده، بعضى صحابه را كه حاكى از عدم عدالتشان است، بازگو مى‌كند، مؤلف با استناد به تفاسير خود اهل سنت شأن نزول اين آيات را بيان كرده و ادعاهاى اينان مبنى بر عدالت همه صحابه را رد مى‌كند.
#متهم ساختن ديگران به امورى كه هرگز نگفته‌اند، خود گناه كبيره است و نتيجه اين تهمت بى‌اعتبار كردن قرآن است، افراط و تفريط صحيح نيست و بايد همگان پيرو حقيقت باشيم. 3. ايشان با استناد به حوادث تلخ تاريخ نتيجه تمسك به توجيهات نادرست كه هيچ خردمندى آن را نمى‌پذيرد را، در راستاى تعصبات بى‌مورد، اسفبار مى‌دانند، لذا مى‌فرمايند لازم است، مستشكلين به اين مسئله ملتفت باشند كه بايد ادعاهاى اينان مستدل باشد نه استحسانات / اين كه استحسانات و قياس را پيش كشند. 4. اعتقاد به اين ادعاهاى بى‌مورد موجب ايجاد مشكلات عظيم تاريخى است و تاريخ از اين مسائل زياد به چشم خود ديده است، مثلاًدر بحث عدالت صحابه صفحه 62 چند مورد را متذكر مى‌شوند كه خود قرآن افعال صادر شده، بعضى صحابه را كه حاكى از عدم عدالتشان است، بازگو مى‌كند، مؤلف با استناد به تفاسير خود اهل سنت شأن نزول اين آيات را بيان كرده و ادعاهاى اينان مبنى بر عدالت همه صحابه را رد مى‌كند.
 
#:روش‌هاى استدلالى متعددى در كلام مصنف به چشم مى‌خورد كه توجه شما را به مواردى از آنها جلب مى‌كنيم: #استناد به ادله عقلى و نقلى، جواب‌هاى نقضى و حلى و...
روش‌هاى استدلالى متعددى در كلام مصنف به چشم مى‌خورد كه توجه شما را به مواردى از آنها جلب مى‌كنيم: #استناد به ادله عقلى و نقلى، جواب‌هاى نقضى و حلى و...
#به طور مثال در بحث تحريف قرآن مى‌فرمايند، اگر نگارش اين كتاب دليل بر اعتقاد شيعه به تحريف قرآن باشد، بايد اعتقاد به تحريف را به اهل سنت نيز نسبت بدهيم، زيرا در تفسير قرطبى، درّ المنثور[[صحيح بخارى]]، [[صحيح مسلم]] رواياتى در تحريف قرآن آمده است، به علاوه منظور از تحريف در بعض روايات تحريف معنوى است. 3. ايشان در بسيارى از موارد ابتدا موضوع ادعاى مستشكلين را تبيين كرده و سپس رويه را مى‌آورند، به طور مثال در بحث تقيه ايشان ابتدا معناى تقيه را توضيح سپس فرق آن را با نفاق بيان مى‌كنند، آنگاه تقيه را در ترازوى عقل گذاشته و بررسى مى‌كنند، ايشان به موارد متعددى از تقيه اشاره مى‌كنند كه در قرآن مجيد آمده، سپس موارد تقيه در روايات اسلامى را كنكاش و اين مسئله را مطرح مى‌كنند كه آيا تقيه فقط در برابر كفار است. 4. ايشان در استدلالاتشان سعى كرده‌اند، بيشتر مستنداتى را ارائه دهند كه مورد اتفاق نظر همه است، حال چه مسائل اجتماعى، عقل و يا تفسير آيات و روايات و... 5. استفاده از مستندات تاريخى بسيار مخصوصا از كتب تاريخى اهل سنت. 6. ارائه تناقضات در كلام مستشكلين و مخالفين از خود اهل سنت و اينكه برخى اشكالات در وهله اول به خود شما وارد است. 7. استناد به آيات قرآنى و شأن نزول آن با استفاده از منابع خود اهل سنت و اشاره به تناقضات در مدعاى اينان و وجود موارد متناقض با ادعاى ايشان.
#به طور مثال در بحث تحريف قرآن مى‌فرمايند، اگر نگارش اين كتاب دليل بر اعتقاد شيعه به تحريف قرآن باشد، بايد اعتقاد به تحريف را به اهل سنت نيز نسبت بدهيم، زيرا در تفسير قرطبى، درّ المنثور[[صحيح بخارى]]، [[صحيح مسلم]] رواياتى در تحريف قرآن آمده است، به علاوه منظور از تحريف در بعض روايات تحريف معنوى است. 3. ايشان در بسيارى از موارد ابتدا موضوع ادعاى مستشكلين را تبيين كرده و سپس رويه را مى‌آورند، به طور مثال در بحث تقيه ايشان ابتدا معناى تقيه را توضيح سپس فرق آن را با نفاق بيان مى‌كنند، آنگاه تقيه را در ترازوى عقل گذاشته و بررسى مى‌كنند، ايشان به موارد متعددى از تقيه اشاره مى‌كنند كه در قرآن مجيد آمده، سپس موارد تقيه در روايات اسلامى را كنكاش و اين مسئله را مطرح مى‌كنند كه آيا تقيه فقط در برابر كفار است. 4. ايشان در استدلالاتشان سعى كرده‌اند، بيشتر مستنداتى را ارائه دهند كه مورد اتفاق نظر همه است، حال چه مسائل اجتماعى، عقل و يا تفسير آيات و روايات و... 5. استفاده از مستندات تاريخى بسيار مخصوصا از كتب تاريخى اهل سنت. 6. ارائه تناقضات در كلام مستشكلين و مخالفين از خود اهل سنت و اينكه برخى اشكالات در وهله اول به خود شما وارد است. 7. استناد به آيات قرآنى و شأن نزول آن با استفاده از منابع خود اهل سنت و اشاره به تناقضات در مدعاى اينان و وجود موارد متناقض با ادعاى ايشان.
 
#اهتمام به اهم شبهات و اجمال در جواب. البته هر جا نياز شده جواب را تفصيل داده‌اند.
8. اهتمام به اهم شبهات و اجمال در جواب. البته هر جا نياز شده جواب را تفصيل داده‌اند.
#جواب‌ها و استدلالات در رديّه‌ها بيشتر مستند به مصادر خود اهل سنت است.
 
9. جواب‌ها و استدلالات در رديّه‌ها بيشتر مستند به مصادر خود اهل سنت است.


مطالب كتاب؛ شامل پيش‌گفتار، ده فصل كه به آنها اشاره شد. فهرست آيات، روايات، اشخاص قبائل و گروه‌ها اماكن، منابع، ايشان در تدوين كتاب از 62 مرجع استفاده كرده‌اند، بهترين آنها موارد زير است، قرآن نهج‌البلاغه، اخبار مكه، الاجابة فى تميز الصحابّه، [[موسوعة الغدير في الكتاب و السنة و الأدب|الغدير]]، تاريخ [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] و [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، تفسير در المنثور، تفسير كبير، [[رجال النجاشي|رجال نجاشى]]، [[سنن ترمذى]]، [[صحيح مسلم]]، بخارى، فضائل الصحابه، [[معجم البلدان]]، [[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]].  
مطالب كتاب؛ شامل پيش‌گفتار، ده فصل كه به آنها اشاره شد. فهرست آيات، روايات، اشخاص قبائل و گروه‌ها اماكن، منابع، ايشان در تدوين كتاب از 62 مرجع استفاده كرده‌اند، بهترين آنها موارد زير است، قرآن نهج‌البلاغه، اخبار مكه، الاجابة فى تميز الصحابّه، [[موسوعة الغدير في الكتاب و السنة و الأدب|الغدير]]، تاريخ [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] و [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، تفسير در المنثور، تفسير كبير، [[رجال النجاشي|رجال نجاشى]]، [[سنن ترمذى]]، [[صحيح مسلم]]، بخارى، فضائل الصحابه، [[معجم البلدان]]، [[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]].  


==وابسته‌ها==
[[الشيعة شبهات و ردود]]




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش