اصول فلسفه و روش رئالیسم: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا ==' به '==گزارش محتوا==') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - '== ساختار ==' به '==ساختار==') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
استاد مطهرى، علاوه بر اصلاحات لازم در متن، پاورقىهايى به آن افزوده است كه خود بهتنهايى کتابى است مستقل و اگر کتاب «اصول فلسفه و روش رئاليسم» را دو کتاب در يك کتاب بناميم، سخنى بهگزاف نگفتهايم. | استاد مطهرى، علاوه بر اصلاحات لازم در متن، پاورقىهايى به آن افزوده است كه خود بهتنهايى کتابى است مستقل و اگر کتاب «اصول فلسفه و روش رئاليسم» را دو کتاب در يك کتاب بناميم، سخنى بهگزاف نگفتهايم. | ||
== ساختار == | ==ساختار== | ||
مطالب کتاب در چهارده مقاله تنظيم و در ضمن پنج جلد ارائه شده است. | مطالب کتاب در چهارده مقاله تنظيم و در ضمن پنج جلد ارائه شده است. | ||
نسخهٔ ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۵۸
اصول فلسفه و روش رئالیسم | |
---|---|
پدیدآوران | مطهری، مرتضی (حاشيه نويس) طباطبایی، محمدحسین (نويسنده) |
ناشر | صدرا |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1364 ش |
چاپ | 2 |
موضوع | فلسفه اسلامی واقع گرایی |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 5 |
کد کنگره | BBR 1392 /الف6 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اصول فلسفه و روش رئاليسم، اثر گرانسنگ علامه سيدمحمدحسين طباطبايى به زبان فارسی است كه همراه با پاورقىهاى روشنگرانه و نقادانه استاد شهيد مرتضى مطهرى چاپ شده است.
اصل مطالب کتاب، جزوههاى درسى بوده كه علامهى طباطبايى برای گروهى از نخبگان وادى حكمت و فلسفه، چند سال قبل از سال 1332ش، تا اسفند همان سال مطرح كردهاند.
انگيزهى علامهى طباطبايى از تألیف اين کتاب، نوشتن يك دوره فلسفه با اين ويژگى بوده است كه در آن، دو فلسفه اسلامى و غرب مطرح گردد و با تحليل اين دو، فاصلهى بسيارى كه بين آنها به وجود آمده، برداشته شود و بتواند نيازهاى امروز جامعهى بشرى را پاسخ گويد.
استاد مطهرى، علاوه بر اصلاحات لازم در متن، پاورقىهايى به آن افزوده است كه خود بهتنهايى کتابى است مستقل و اگر کتاب «اصول فلسفه و روش رئاليسم» را دو کتاب در يك کتاب بناميم، سخنى بهگزاف نگفتهايم.
ساختار
مطالب کتاب در چهارده مقاله تنظيم و در ضمن پنج جلد ارائه شده است.
مقاله يكم تا چهارم در جلد اول، مقاله پنجم و ششم در جلد دوم، مقاله هفتم تا نهم در جلد سوم، مقاله دهم تا سيزدهم در جلد چهارم و مقاله چهاردهم در جلد پنجم گنجانده شده است.
از ميان مقالات مزبور، مقاله دوازدهم و سيزدهم فاقد هرگونه پاورقى و يادداشت است. مقاله يازدهم نيز فاقد پاورقى است، ولى مطالبى را كه استاد مطهرى در حاشيه متن تايپشده اين مقاله نوشته بودهاند، به «صلاحديد شوراى نظارت بر آثار استاد شهيد مطهرى» در پاورقى درج شده است.
گزارش محتوا
مقالات چهاردهگانه کتاب به ترتيب عبارتند از:
- فلسفه چيست: اين مقاله، ضمن بررسى دربارهى ريشهى فلسفه، به تعريف آن مىپردازد و موضوع فلسفه را «وجود» بدون خصوصيت خاصى مىداند، آنگاه به رابطهى فلسفه و ساير علوم مىپردازد و در اين رابطه به تحليل ماترياليسم ديالكتيك و فلسفههاى مادى و رئاليسم و ايدئاليسم همت مىگمارد.
- رئاليسم و ايدئاليسم يا فلسفه و سفسطه: اين مقاله، با تصوير حقيقت فلسفه و سفسطه و اقسام سفسطه، شبهات ايدئاليستها را كه منكر علم به واقع هستند، پاسخ مىگويد و در پایان با جدا كردن كسانى كه قسمتى از واقعيت عالم را منكرند از صف ايدئاليستها، پيوند ريشهاى مادىگرايى و ماترياليسم ديالكتيك را با ايدئاليسم توضيح مىدهد.
- علم و ادراك: اين مقاله، به اثبات تجرد روح و ادراك، اعم از حسى و خيالى و عقلانى، مىپردازد و به ايرادات ماديون در اين مورد پاسخ مىدهد.
- ارزش معلومات: اين مقاله، با مقدمهاى از استاد شهيد درباره تعريف حقيقت و تحقق آن و ميزان تشخيص حقيقت از خطا و اجتماع اين دو و موقت و دائمى بودن، تحول و تكامل، مطلق و نسبى بودن حقيقت و سيرى تاريخى در آراء پيرامون نسبى بودن حقيقت، به طرح بحث از تطبيق ادراكات انسان با واقع مىپردازد.
- پيدايش كثرت در ادراكات: اين مقاله با مقدمهاى از استاد شهيد در رابطه با آراء و نظريات پيرامون راه حصول علم برای انسان و محدودهى آن كه تنها به ظاهر و آثار اشياء تعلق مىگيرد يا به اعم از ظاهر و باطن؟ به ريشهيابى علت كثرت مدركات مىپردازد؛ كثرتى كه از طرف خود ذهن به وجود مىآيد، نه از متعلق آن و در ضمن در رابطه با راه حصول ادراكات در ذهن و حدود توانايى ذهن در كسب مجهولات و ادراكات حسى و عقلانى نيز بحث مىكند.
- ادراكات اعتبارى: اين مقاله، به بررسى علومى كه به اعتبار ذهن حاصل مىشود و ريشهيابى كردن آنها و تفكيك قضاياى اعتبارى و حقيقى مىپردازد و سپس اقسام اعتباريات و رابطهى آنها با حقايق مرتبط با آنها را بيان مىكند.
- واقعيت و هستى اشياء: مباحث اين مقاله، جزء مسائلى است كه پايه و اساس ساير مباحث فلسفى محسوب مىشود و از لحاظ صناعى آغاز فلسفه است. مقدارى از مباحث آن از قبيل تعريف فلسفه و موضوع آن كه وجود است، در مقالههاى قبلى بحث شده است و در اينجا در رابطه با تمايز و موضوع و مبادى تصورى و تصديقى علوم و مبادى و روش و اسلوب فلسفه و منشأ اختلاف علوم در اين مسائل بحث مىشود.
- ضرورت و امكان: مباحث مطرحشده در اين مقاله، درباره معانى ضرورت و امكان و چگونگى ادراك و منشأ تحقق و اقسام آنها و... مىباشد.
- علت و معلول: مسئله علت و معلول، يكى از مباحث درجه اول فلسفه است كه با بسيارى از مسائل آن در ارتباط است. آنچه در اين مقاله مورد توجه است، بحث پيرامون قانون عليت و متفرعات آن، اصل احتياج به علت و چهار علت مادى و صورى و فاعلى و غائى است.
- قوه و فعل - امكان و فعليت: اين مقاله با هدف تفسير چگونگى تغيير و تبدل در عالم ماده، به بحث از حقيقت و ابعاد و اجزاى تشكيل دهندهى آن مىپردازد و از حركت و تكامل و زمان نيز در اين ارتباط بحث مىكند و نظر علم و فلسفه دربارهى ماده را با هم مقايسه مىكند. پاورقىهاى استاد مطهرى در اين مقاله كمتر از پاورقىهاى مقالات ديگر است؛ البته استاد، قصد تكميل آنها را داشته، ولى موفق نگرديده است. برای تكميل بحث، يادداشتهايى از استاد (درباره قوه و فعل و حركت و امكان استعدادى) كه در دسترس بوده است، به آخر مقاله اضافه شده است.
- قدم و حدوث: اين مقاله، مسئله تقدم و تاخر و معيت زمانى اشياء و رابطهى آنها را بررسى مىكند و ضمن بيان اقسام حدوث و قدم كه از تقدم و تاخر نشأت مىگيرد، به حدوث كل عالم و نياز آن به علتى قديم اشاره مىكند و بحث مفصل دربارهى آن را به مقالهى چهاردهم وامىگذارد.
- وحدت و كثرت: اين مقاله، بعد از اثبات وحدت و كثرت در عالم، به تقسيمات و احكام اين دو مىپردازد و با بحث از غيريت و اقسام آن، اقسام تقابل را مورد بحث قرار مىدهد.
- ماهيت، جوهر، عرض: اين مقاله، دربارهى تحقق ماهيت در خارج و اقسام آن و رابطهى جنس و فصل و تعريف و اقسام جوهر و عرض بحث مىكند.
- خداى جهان و جهان: اين مقاله، دربارهى آنچه در اصطلاح حكماى اسلامى الهيات بالمعنى الاخص خوانده مىشود، بحث مىكند و زمينهى شناخت ذات خداوند و صفات و افعال او و همينطور رابطهى او با جهان را با ادلهى عقلى و براهين فلسفى فراهم مىكند و در ضمن آن، اشكالات و شبهات ماديون پاسخ داده مىشود. اين مقاله داراى مقدمهاى از استاد مطهرى پيرامون نظريات مختلف در رابطه با شناخت خداوند است.
امتيازات ويژه اين کتاب را از زبان استاد مطهرى بشنويم:
- اينکتاب، مشتمل بر يك دوره مختصر فلسفه است؛ مهمات مسائل فلسفه را بيان مىكند و سعى شده است كه حتىالامكان ساده و عمومىفهم باشد تا جميع اشخاصى كه ذوق فلسفى دارند، با داشتن اطلاعات مختصرى به فراخور حال خود استفاده كنند و لذا از ذكر دلايل و براهين متعدد در هر مورد خوددارى شده و برای اثبات هر مدعا سادهترين راهها و بسيطترين براهين انتخاب شده است (مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى،.[۱]
- در اين کتاب، درعيناينكه از تحقيقات گرانبهاى هزارساله فلسفه اسلامى استفاده شده است، به آراء و تحقيقات دانشمندان بزرگ اروپا نيز توجه كامل شده.[۲]
- در اين کتاب، هم مسائلى كه در فلسفهى قديم نقش عمده را دارد و هم مسائلى كه در فلسفهى جديد حائز اهميت است، مطرح مىشود (همان).
- در ضمن اين کتاب، به قسمتهايى برخورد خواهد شد كه در هيچيك از فلسفهى اسلامى و فلسفه اروپايى سابقه ندارد، مانند معظم مسائلى كه در مقالهى پنجم حل شده و آنچه در مقالهى ششم بيان شده است. در مقالهى ششم، با طرز بىسابقهاى به نقادى دستگاه ادراكى و تميز و تفكيك ادراكات حقيقى از ادراكات اعتبارى پرداخته شده است. در اين مقاله، هويت و موقعيت ادراكات اعتبارى نشان داده مىشود و فلسفه از آميزش با آنها بركنار داشته مىشود و همين آميزش نابجا است كه بسيارى از فلاسفه را از پا درآورده است.[۳]
- در اين کتاب، درعيناينكه فلسفه حريم خود را حفظ كرده، با علوم مختلط نمىشود، رابطهى فلسفه و علم محفوظ مانده است، ولى رابطهى فلسفه با طبیعیات و فلكيات قديم بهكلى قطع شده و لدىالاقتضاء از نظريات علمى جديد استفاده مىشود.[۴]
- هدف اصلى اين کتاب، به وجود آوردن يك سيستم فلسفى عالى بر اساس استفاده از زحمات گرانمايهى هزار سالهى فلاسفهى اسلامى و از ثمرهى تحقيقات وسيع و عظيم دانشمندان مغربزمين و از به كار بردن قوهى ابداع و ابتكار است.[۵]
وضعيت کتاب
پاورقىهاى استاد شهيد، غناى بسيارى به اين کتاب بخشيده است. به خاطر اختصار متن کتاب، در اكثر مقالات، مقدمهاى از طرف استاد برای روشن شدن اصل بحث، طرح گرديده و در خلال مباحث نيز هرجا مطلب يا اصطلاحى وجود داشته، استاد به بيان سابقهى تاريخى و دگرگونىهاى معنايى آن پرداخته و زمينه را برای عدم اختلاط بين اصطلاحات، فراهم آورده است. اين شيوه بحث، انسان را با سابقهى تاريخى هر بحث، هرچند بهطور اجمال، آشنا مىسازد و او را در جريان تمام آراء و نظريات آن مبحث قرار مىدهد.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.