تاريخ اليمن المسمی فرجة الهموم و الحزن في حوادث و تاريخ اليمن: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =')
    جز (جایگزینی متن - '== منابع مقاله ==' به '==منابع مقاله==')
    خط ۸۸: خط ۸۸:
    ==پانويس ==
    ==پانويس ==
    <references />
    <references />
    == منابع مقاله ==
    ==منابع مقاله==


    مقدمه و متن كتاب.
    مقدمه و متن كتاب.

    نسخهٔ ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۳۷

    تاریخ الیمن: المسمی فرجة الهموم و الحزن في حوادث و تاریخ الیمن
    تاريخ اليمن المسمی فرجة الهموم و الحزن في حوادث و تاريخ اليمن
    پدیدآورانواسعی یمانی، عبدالواسع بن یحیی (نويسنده)
    عنوان‌های دیگرالمسمی فرجة الهموم و الحزن في حوادث و تاریخ الیمن فرجه الهموم و الحزن فی حوادث و تاریخ الیمن
    ناشرالمطبعة السلفیة
    مکان نشرقاهره - مصر
    سال نشر1346 ق
    چاپ1
    موضوعیمن - تاریخ
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DS‎‏ ‎‏247‎‏ ‎‏/‎‏ی‎‏87‎‏ ‎‏و‎‏2
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تاريخ اليمن المسمى فرجة الهموم و الحزن في حوادث و تاريخ اليمن، اثر عبدالواسع بن يحيى واسعى يمانى، درباره پيشوايان يمن از صدر اسلام تا زمان نويسنده و نيز جغرافيا و تاريخ سياسى يمن مى‌باشد كه به زبان عربى و در سال 1346ق، نوشته شده است.

    ساختار

    كتاب با مقدمه مختصرى از نويسنده آغاز و مطالب در دو بخش، ارائه شده است.

    نويسنده پس از بيان سيره نبوى، به ذكر نام ائمه زيديه پرداخته و پس از آن، اقدام به تشريح جغرافياى يمن و تاريخ سياسى آن نموده است.

    گزارش محتوا

    مؤلف در مقدمه، پس از اشاره به اهميت تاريخ، از زمان آغاز نوشتن اين كتاب و كيفيت ترتيب آن و تعريف تاريخ و فوايد آن سخن گفته است.[۱]

    در بخش اول، علاوه بر تاريخ مختصرى از پيامبر(ص)، از مدت حكومت بنى اميه و بنى عباس و تعداد حاكمان اموى و عباسى و اولين و آخرين هركدام و نيز از صحابه‌اى كه بعد از رسول خدا فرمانروايى يمن را بر عهده گرفته‌اند، سخن به ميان آمده است و در ادامه، نام هريك از ائمه زيديه ذكر و مطالب مختصرى پيرامون تاريخ ولادت، تاريخ وفات يا شهادت، قاتل و مدت عمر هركدام، عنوان گرديده است.

    برخى از اين ائمه و اطلاعات داده‌شده پيرامون آنها، پس از زيد، فرزند امام على(ع)، به ترتيب عبارتند از:

    1. يحيى بن زيد: وى در سال 98ق، به دنيا آمده و در 28 سالگى، در سال 126ق، به شهادت رسيد.

    2. نفس زكيه: وى در سال 100ق، به دنيا آمده و در سن 45 سالگى، در سال 145ق، به شهادت رسيده و در قبرستان بقيع، دفن گرديد.

    3. ابراهيم بن عبدالله: وى در سال 77ق، به دنيا آمد و در سن 48 سالگى، در سال 145ق، به شهادت رسيد.

    4. حسين بن على فخى (معروف به شهيد فخ): در سال 128ق، به دنيا آمده و در سن 41 سالگى، در سال 169ق، به شهادت رسيد.

    5. يحيى بن عبدالله بن حسن: وى از اعوان و انصار حسين بن على فخى بود و پس از به شهادت رسيدن او دعوت خويش را آشكار كرد، اما پس از مدتى به دستور هارون‌الرشيد دستگير شد و در زندان، در حدود سال 190ق، دار فانى را وداع گفت.

    6. ادريس بن عبدالله: برادر يحيى بن عبدالله بود و پس از وى، دعوت خود را آغاز كرد. در سال 197ق، به دستور هارون‌الرشيد، مسموم گرديد.

    7. محمد فرزند امام جعفر صادق(ع): وى در سال 225ق، در گرگان بدرود حيات گفته و در همان جا، مدفون گرديد.

    8. ابن طباطبا: وى در سال 173ق، به دنيا آمد و در 26 سالگى، در سال 199ق، وفات يافت.[۲]

    بخش دوم كه در دوازده فصل تنظيم شده، پيرامون موقعيت جغرافيايى يمن و تاريخ سياسى آن است. در فصل اول، علت تسميه يمن و فضيلت آن، بيان گرديده است. در وجه تسميه يمن به اين نام، نويسنده به چندين قول، اشاره نموده است، از جمله: منسوب بودن اين سرزمين به يمن بن قحطان بن هميسع بن يمن بن ثابت بن اسماعيل بن ابراهيم خليل(ع)، منسوب بودن به يمن بن قيدار، در سمت راست كعبه واقع شدن و.[۳]

    از جمله مطالبى كه نويسنده در اين فصل، پيرامون يمن، به بحث و بررسى آن پرداخته، عبارت است از: حدود آن؛ كشاورزى و محصولات زراعى؛ گل‌ها و ميوه‌ها؛ آب‌ها، انهار و دره‌ها؛ صادرات؛ حيوانات؛ جمعيت؛ ديانت مردم؛ علوم و معارف؛ صناعت و تجارت؛ حاكم و صفات و اخلاقيات وى؛ عادات مردم در خوراك و پوشاك؛ زنان؛ چگونگى ازدواج و عروسى؛ مجلس زنان؛ لهو و لعب؛ رنگ پوست مردم؛ سرمايه مردم؛ ساختمان‌سازى؛ اسلحه و نيروى نظامى و.[۴]

    فصل دوم، پيرامون نام قبايل يمن مى‌باشد كه برخى از آنها، عبارتند از: بنى الحارث، بنى حشيش، سنحان، بنى بهلول، بنى جَبر، همدان، نِهم، أرحب، حاشِد، بَكيل، ذومحمد، ذوحسين، خولان، بلاد البستان، بلاد الروس، الحيمه، آنس، عتمه، ريمه، وُصاب، حراز، بلاد كوكبان، بلاد الطويله، الخَبت، مِلحان، بلاد عمران، بلاد حجه، بلاد صعده، نجران، سحار، خولان الشام، عسير غامد و.[۵]

    فصل سوم، در مورد شهرهاى يمن و تشريح موقعيت جغرافيايى و اوضاع اجتماعى، سياسى، كشاورزى و... آنها مى‌باشد. برخى از اين شهرها، عبارتند از: صنعاء، عمران، حجه، شهاره، حوث، صعده، ابوعريش، صبيا، عسير، شبام، كوكبان و.[۶]

    فصل چهارم، درباره شهر عسير و ولايات و نواحى زير فرمان آن است.[۷]

    در فصل پنجم، از قبايل تهامه و تعداد افراد آن، ياد شده است.[۸]

    در فصل ششم، نام كوه‌هاى معروف يمن و قلعه‌هاى ساخته‌شده در برخى از آنها، آمده است كه برخى از آنها، عبارتند از: كوه شعيب؛ كوه نقم كه قلعه‌اى به نام براش بر آن ساخته شده است؛ كوه عيبان؛ كوه يسلح؛ كوه شبام؛ كوه بحراز؛ كوه مسار؛ كوه كوكبان و.[۹]

    در فصل هفتم، نام معادن معروف يمن ذكر و موقعيت جغرافيايى آنها، تشريح شده است و نيز از آثار به‌جامانده از حمير سخن به ميان آمده است. از جمله معادن يمن عبارتند از: نحب؛ بيثا؛ قضاعه؛ ذهب خولان؛ حفير؛ ضبيب؛ ثنيه؛ عوسجه؛ عقيق و.[۱۰]

    در فصل هشتم، موقعيت جغرافيايى سرزمين حضرموت توضيح داده شده است. اين سرزمين، از نظر كشاورزى حاصل‌خيز بوده و داراى انواع حبوبات و درختان نخل فراوان مى‌باشد.[۱۱]

    فصل نهم، پيرامون نواحى نه‌گانه يمن مى‌باشد كه عبارتند از: لحج، ابين، حواشب، صبيحه، قطيب، ضالع، يافع العليا و السفلى، عوالق و حضرموت. مراد از اين نواحى نه‌گانه، امارات و شيخ‌نشين‌هايى است كه تحت حمايت دولت بريتانيا، به يمن ضميمه گرديده است.[۱۲]

    در فصل دهم، از اصل خاندان ادريسيه و چگونگى خروج آن به‌سوى يمن بحث شده است.[۱۳]

    نويسنده در فصل يازدهم، به تشريح مواد اولين عهدنامه‌اى كه ميان دولت يمن و دولت ايتاليا منعقد گرديد، پرداخته است.[۱۴]

    آخرين فصل، درباره سياست است. در اين فصل، از اصلاح وطن و اسباب آبادانى آن، بحث شده است.[۱۵]

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب؛ اسامى مكان‌ها و شهرها؛ اسامى صحابه و تابعين و اشتباهات چاپى، در انتهاى كتاب آمده است.

    در پاورقى‌ها، توضيحات مختصرى پيرامون برخى از كلمات متن، داده شده است.

    پانويس

    1. مقدمه، ص3
    2. همان، ص16 - 279
    3. همان، ص281
    4. همان، ص283 - 318
    5. همان، ص319
    6. همان، ص320
    7. همان، ص325
    8. همان، ص326
    9. همان، ص332
    10. همان، ص333
    11. همان، ص325
    12. همان، ص404
    13. همان، ص338
    14. همان، ص344
    15. همان، ص347

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.