ابویوسف قاضی، یعقوب بن ابراهیم: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'سيد ' به 'سيد') |
جز (جایگزینی متن - 'رسيد' به 'رسيد ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
تا زمانى كه موسى در گرگان بود، ابویوسف با او بود و منصب قضاى آن سرزمين را برعهده داشت. وى در گرگان از فعاليتهاى علمى نيز باز نايستاد. از جمله كسانى كه در آنجا، از دانش او آموختند، محمد بن عواد راشد، فرزند ميزبان وى بود كه سؤالاتى را در فقه مطرح مىكرد. | تا زمانى كه موسى در گرگان بود، ابویوسف با او بود و منصب قضاى آن سرزمين را برعهده داشت. وى در گرگان از فعاليتهاى علمى نيز باز نايستاد. از جمله كسانى كه در آنجا، از دانش او آموختند، محمد بن عواد راشد، فرزند ميزبان وى بود كه سؤالاتى را در فقه مطرح مىكرد. | ||
آنگاه كه پيك بغدا به گرگان | آنگاه كه پيك بغدا به گرگان رسيد و خبر درگذشت مهدى و به خلافت رسيدن موسى را آورد، ابویوسف همراه موسى، رهسپار بغداد شد. موسى كه با لقب هادى به خلافت رسيده بود، قضاى بغداد را از نو به ابویوسف سپرد ولى كمتر از دو سال نگذشت كه هادى وفات يافت. | ||
هارون نيز ابویوسف را مورد عنايت خاص خود قرار داد و بر منصب قضاى بغداد ابقا كرد و او همچنان تا پایان عمر، عهدهدار اين سمت بود. هارون چندى بعد ابویوسف را لقب قاضى القضات داد و اين نخستين بار در تمدن اسلامى بود كه چنين لقبى به كسى اعطا مىشد. هرچند به درستى دانسته نيست كه قاضى القضات در آن هنگام چه اختيارات و مسئوليتهايى داشته است، ولى از برخى حكايات پراكنده برمىآيد كه ابویوسف، عزل و نصب قاضيان ولايات را برعهده داشته است. | هارون نيز ابویوسف را مورد عنايت خاص خود قرار داد و بر منصب قضاى بغداد ابقا كرد و او همچنان تا پایان عمر، عهدهدار اين سمت بود. هارون چندى بعد ابویوسف را لقب قاضى القضات داد و اين نخستين بار در تمدن اسلامى بود كه چنين لقبى به كسى اعطا مىشد. هرچند به درستى دانسته نيست كه قاضى القضات در آن هنگام چه اختيارات و مسئوليتهايى داشته است، ولى از برخى حكايات پراكنده برمىآيد كه ابویوسف، عزل و نصب قاضيان ولايات را برعهده داشته است. |
نسخهٔ ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۴۷
نام | ابویوسف قاضی، یعقوب بن ابراهیم |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 182 ق |
اساتید | |
برخی آثار | الخراج |
کد مؤلف | AUTHORCODE10107AUTHORCODE |
قاضى ابویوسف، يعقوب بن ابراهيم بن سعد بن بُجَير انصارى، قاضى نامدار و يكى از بنيانگذاران فقه حنفى است كه در سال 113ق به دنيا آمد.
نياى بزرگ او، سعد بن بجير، از قبيله بجليه، در شمار اصحاب پيامبر(ص) و از نخستين كسانى بود كه از مدينه به كوفه مهاجرت كردند.
برپايه روايتى از خود ابویوسف، پدر وى آنگاه كه او كودكى بيش نبود، درگذشت و تنگدستى، مادرش را ناچار ساخت تا او را برای كار، به گازرى بسپارد، اما او با وجود گذران سخت زندگى، از هر فرصتى برای فراگيرى دانش، بهره مىجست.
ابویوسف در طول تحصيل خود، محضر دو نسل از محدثان كوفه را دريافت كه ابن سعد در طبقهبندى خود، آنان را در طبقه چهار و پنج از تابعين كوفه جاى داده است. از سرشناسترين آنان در نسل كهن، منصور بن معتمر، عطاء بن سائب، سليمان بن اعمش و ابواسحاق شيبانى و از شيوخ نسل بعد، حجاج بن ارطاة، محمد بن سائب كلبى و ابوحمزه ثمالى را مىتوان برشمرد.
ابویوسف از مشايخ بصره نيز حلقه تحديث ابان بن ابىعياش، داود بن ابىهند، حسن بن دينار و سعيد بن ابى عروبه را درك كرد. همچنين او چندى نيز در حجاز به استماع حديث گذرانده و از شيوخ مدين، چون عبيدالله بن عمر عمرى و يحيى بن سعيد انصارى و شيوخ مكى چون ابن جُريح و حنظله بن ابى سفيان، بهره گرفته است. او در اين دوره به حفظ در حديث شهرت داشت و در حلقه برخى از مشايخ خود املاء حديث مىنمود و گاه نيز به املاى احاديث شنوده خود مىپرداخت.
وى پس از چندى آمد و شد در مجلس محدثان، مجذوب حلقه فقه ابوحنيفه شد و ملازمت او را اختيار كرد. بدين ترتيب، وى وارد دوره جديدى از تحصيل خود شد كه يكسره، شخصيت علمى او را دگرگون ساخت و او را كه ممكن بود در زمره عالمان اصحاب حديث جاى گيرد، به يكى از بزرگترين فقيهان اصحاب رأى، مبدل ساخت. وى در اين دوره از زندگى خود، همچنان با فقر شديدى روبهرو بود و به روايتى، از كمك مالى ابوحنيفه، گذران زندگى مىكرد.
برپايه برخى از روايات، وى 17 سال با ابوحنيفه مصاحبت داشت و اين مدت، با تاريخ بازگشت ابوحينفه از حجاز به كوفه در 132ق و درگذشت او در 150ق هماهنگى دارد؛ ليكن به نظر مىرسد كه كاهش دلبستگى ابویوسف به حلقههاى درس محدثان و جذب شدن او به فقهِ رأىگراى ابوحنيفه، امرى تدريجى بوده است. به هر روى، اين دوره از تحصيل وى نيز با وفات ابوحنيفه پایان پذيرفت و از آن پس، ابویوسف به عنوان برجستهترين شاگرد ابوحنيفه و به سان فقيهى مبرز، در محافل علمى عراق، نامدار شد.
وى چندى بعد، از كوفه به بغداد آمد و در روزگار خلافت مهدى عباسى، در بغداد منصب قضا يافت. در برخى منابع انتصاب وى بدين منصب را بىدرنگ پس از درگذشت ابوبكر بن عبدالله بن محمد بن ابى سبره، قاضى بغداد، در 162ق779/م آوردهاند.در 166ق كه مهدى، فرزند و وليعهد خود موسى را به گرگان فرستاد، ابویوسف را با وى همراه ساخت و فرزند او يوسف را كه خود فقيهى توانا بود، برجاى پدر، به قضاى بغداد نشانيد.
تا زمانى كه موسى در گرگان بود، ابویوسف با او بود و منصب قضاى آن سرزمين را برعهده داشت. وى در گرگان از فعاليتهاى علمى نيز باز نايستاد. از جمله كسانى كه در آنجا، از دانش او آموختند، محمد بن عواد راشد، فرزند ميزبان وى بود كه سؤالاتى را در فقه مطرح مىكرد.
آنگاه كه پيك بغدا به گرگان رسيد و خبر درگذشت مهدى و به خلافت رسيدن موسى را آورد، ابویوسف همراه موسى، رهسپار بغداد شد. موسى كه با لقب هادى به خلافت رسيده بود، قضاى بغداد را از نو به ابویوسف سپرد ولى كمتر از دو سال نگذشت كه هادى وفات يافت.
هارون نيز ابویوسف را مورد عنايت خاص خود قرار داد و بر منصب قضاى بغداد ابقا كرد و او همچنان تا پایان عمر، عهدهدار اين سمت بود. هارون چندى بعد ابویوسف را لقب قاضى القضات داد و اين نخستين بار در تمدن اسلامى بود كه چنين لقبى به كسى اعطا مىشد. هرچند به درستى دانسته نيست كه قاضى القضات در آن هنگام چه اختيارات و مسئوليتهايى داشته است، ولى از برخى حكايات پراكنده برمىآيد كه ابویوسف، عزل و نصب قاضيان ولايات را برعهده داشته است.
در اين دوره، ابویوسف بارها همراه هارون به سفر مىرفت و در غياب او، فرزندش يوسف، برجاى او مىنشست. از جمله اين سفرها، مىتوان از دو سفر او به بصره در 176ق و 180ق ياد كرد. وى همچنين به همراه خلفيه، سفرى به حجاز داشت كه مطابق روايات، در خلال همين سفر، در مكه با امام موسى كاظم(ع) درباره برخى از مسائل مربوط به احرام، مناظرهگونهاى داشت و امام(ع) پيروى از قياس را مورد نكوهش قرار داد.
در منابع، همچنين از ملاقات او با مالك بن انس، از ائمه اربعه اهل سنت و گفتوگوى طعنهآميز آن دو، در مدينه سخن رفته كه در همان سفر يا سفرها انجام گرفته است. در 180ق نيز كه هارون به سبب شورش عطاف بن سفيان ازدى شخصاً راهى موصل شد و تصميم به كشتار موصليان گرفت، ابویوسف همراه او بود.
آثار
1- الآثار؛ كه مجموعهاى از روايات فقهى او از ابوحنيفه است و به همين سبب گاه «مسند ابى حنيفه» نيز خوانده مىشود.
2- اختلاف ابى حنيفه و ابن ابى ليلى.
3- الخراج؛ كه مهمترين اثر وى و كهنترين کتاب تفصيلى و نظرى موجود در موضوع خراج است.
4- الرد على سير الاوزاعى
5- ادب القاضى
منابع مقاله
دائرة المعارف بزرگ اسلامى، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى، تهران،1373، ج6، ص441-450، نوشته: احمد پاكتچى.