الحدائق في المطالب العالية الفلسفية العويصة: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '==وابستهها==') |
جز (جایگزینی متن - '==پانویس == <references />' به '==پانویس== <references/>') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
فهارس آیات، احادیث، اشعار، اعلام، شهرها و اماکن، کتب و مجلات، اصطلاحات و مطالب کتاب در انتهای آن ذکر شده است. | فهارس آیات، احادیث، اشعار، اعلام، شهرها و اماکن، کتب و مجلات، اصطلاحات و مطالب کتاب در انتهای آن ذکر شده است. | ||
==پانویس == | ==پانویس== | ||
<references /> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
# مقدمهها و متن کتاب. | # مقدمهها و متن کتاب. |
نسخهٔ ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۵۵
الحدائق في المطالب العالية الفلسفية العويصة | |
---|---|
پدیدآوران | بطلیوسی، عبدالله بن محمد(نويسنده)
دايه، محمد رضوان (مصحح) يافي، عبدالکريم (مقدمهنويس) |
ناشر | دار الفکر |
مکان نشر | سوريه - دمشق |
چاپ | 1 |
موضوع | فلسفه اسلامي - متون قديمي تا قرن 14 |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 722 /ح4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الحدائق في المطالب العالية الفلسفية العويصة، تألیف عبدالله بن محمد بن سید بطلیوسی اندلسی (متوفی 521ق)، از جمله آثاری است که برخی موضوعات و پرسشهای دشوار فلسفی را مورد نقد و بررسی قرار داده است. مقدمه و تحقیق کتاب به قلم محمد رضوان دایه نگارش شده است. عبدالکریم یافی نیز مقدمهای بر آن نگاشته است.
ساختار
کتاب با سخن نخستین (الكلمة الأولی) محقق، مقدمه عبدالکریم یافی، مقدمه محمد زاهد کوثری، ملاحظات عمر فروخ بر کتاب الحدائق، مقدمه تحقیق محمد محقق و مقدمه نویسنده آغاز شده است. مباحث اثر در هفت باب تنظیم شده است. در انتهای کتاب نیز مقدمه تحلیلی میگوئل آسین پالاسیوس بر اولین چاپ کتاب حدائق ملحق شده است.
گزارش محتوا
محمد رضوان دایه، در سخن نخستین، زندگانی ابن سید بطلیوسی و آثار او را بهاختصار مورد بررسی قرار داده است. او کتاب حاضر را معروف و درعینحال مجهول میداند؛ معروف است؛ چراکه دو بار با توجهات دو عالم بزرگ چاپ شده است. اما مجهول است؛ چراکه بهنحو شایسته جایگاه فلسفی آن در فرهنگ اندلس و تاریخ تفکرات اسلامی منتشر نشده است[۱].
حدائق به اعتقاد عبدالکریم یافی، از کتب ارزشمند فلسفی است که نویسنده در آن مسائل فلسفی، متافیزیکی و کلامی مهمی را بحث کرده است که فلاسفه، صوفیان و حکما بهطور گسترده از یکدیگر نقل کردهاند و آنها را به روشهای مختلف دشوار یا ساده عرضه نمودهاند. ابن سید بطلیوسی این مسائل را ساده و واضح، با دقت کافی شرح کرده است؛ بهگونهای که اگر طالب حکمت و فلسفه آن را مطالعه کند میتواند کتب دشوار صوفیه متأخر و کتب پیچیده فلسفی را حل کند[۲].
محمد زاهد کوثری نیز در مقدمهاش به دیدگاه برخی از فلاسفه در مسائل دشوار مانند ادعای متصف نشدن باری تعالی جز به صفات سلبی، اشاره کرده است. موضوعاتی که بسیاری اوقات قائلش را به هلاکت میکشاند. نویسنده در این کتاب به این سؤالات دشوار پاسخ گفته و به اعتقاد کوثری تلاش کرده که در عین اینکه آرای فلاسفه را در این موضوعات بیان میکند، در حد توان به اندازه مویی از حدود شرعی الهی تخطی نکند[۳].
عمر فروخ در صفحات 606-605 کتابش، «تاريخ الفكر العربي»، بهاختصار مروری بر کتاب حدائق داشته که محقق اثر، ملاحظات او را پیش از مقدمه خود آورده است[۴].
محقق در مقدمه تحقیق، از شهر بطلیوس که نویسنده به آنجا منسوب است، روزگار دول طوائف، ابن سید و خاندان و شیوخ و احوالش، مؤلفات ابن سید و کتاب الحدائق سخن گفته است. وی همچنین تاریخچه انتشار کتاب از سال 1940م، در مجله اندلس و وضعیت نسخههای مورد استفاده را با دقت توضیح داده است[۵].
نویسنده در مقدمهاش بر کتاب، برخی از سؤالات و موضوعات پیچیده، مانند این سؤال که: «چه برهانی بر بقای نفس ناطقه پس از موت وجود دارد؟» را مطرح کرده و وعده کرده که در این کتاب بهقدر علم و فهمش، به تبیین این مسائل بپردازد[۶].
مبحث «علم خداوند»، از مباحث پیچیده و پرگفتگوی «الهیات به معنای اخص» است. شک نیست کـه مـا مـأمور رسیدن به کنه ذات و صفات خدا و درک آن نیستیم و اساساً این امر خارج از توان انسان است، ولی مـأمور به کسب معرفت در این امور از راه الهامگیری عقل از کتاب و سنت هستیم و چنین نیست که در کـسب معرفت نسبت به ذات و صـفات خـداوند صرفاً باید مقلد و متعبد باشیم. در باب صفات خداوند، برخی گفتهاند چون شناخت ما از صفات حق از روی صفات انسانهاست، بنابراین ما خدا را از انسانها قیاس میگیریم و در واقع خدا را به انسان تشبیه میکنیم و خـداوند از چنین تشبیهی که تشبیه خالق به مخلوق و نامتناهی به متناهی است، منزه است؛ ليس كمثله شيء (الشوری: 11)؛ پس باید راه تنزیه را بپوییم. حداکثر این است که اگر صفات ثبوتی را بـه کـار میبریم آنها را بهنحو سلبی تأویل کنیم[۷].
نویسنده در ششمین باب کتاب، به این موضوع پرداخته و چنین مینویسد: بسیاری از فلاسفه چنین تصور کردهاند که منظور از عبارت «خداوند تنها به ذات خود علم دارد»، آن است که خداوند به غیر خود عالم نیست. برخی دیگر که از اتصاف خداوند به صفت عالم نبودن به غیر خود پرهیز کرده و آن را بزرگ شمردهاند، چنین تصور کردهاند که خداوند عالم به کلیات است نه جزئیات. گروهی دیگر خداوند را عالم به کلیات و جزئیات به علم کلی میدانستهاند. این قول سوم نزدیکترین گفتار به حق است، اما دو قول دیگر اشتباهی آشکار و جهل به صفات باری جل جلاله و سوء تفسیر از کلام قدمای فلاسفه است. وی سپس برای این کلام چهار معنا ذکر کرده و به بررسی آنها پرداخته است[۸].
در آخرین باب کتاب، موضوع حیات نفس ناطقه بعد از مفارقت از جسم مطرح شده است. ابن سید ابتدا نفوس سهگانه را به سه بخش نباتی، حیوانی و ناطقه تقسیم میکند، سپس عدم نفس نباتی و حیوانی را پس از مرگ مورد اتفاق فلاسفه و عدم نفس ناطقه که عاقل و ممیز است را اختلافی میداند. گروهی از فلاسفه تصور کردهاند که نفس ناطقه نیز با فراقت از جسم مانند نفس نباتی و حیوانی معدوم میشود. گروهی نیز مانند سقراط و ارسطو و افلاطون قائل به وجود آن پس از مرگ شدهاند. همه شرایع نیز بر این موضوع دلالت دارند[۹].
نویسنده سپس ذکر ادله شرعی را مناسب موضوع کتاب ندانسته است، اما هشت برهان فلسفی بر آن اقامه میکند[۱۰].
در انتهای کتاب، مقدمهای که خاورشناس اسپانیایی میگوئل آسین پالاسیوس بر اولین چاپ کتاب نوشته، ارائه شده است. سیمون حایک این مقدمه را ترجمه کرده و همراه با ذکر شرح حال و تألیفات پالاسیوس ارائه نموده است. این ترجمه با تأخیر به دست محقق اثر رسیده؛ لذا آن را به آخر کتاب ملحق کرده است[۱۱].
وضعیت کتاب
فهارس آیات، احادیث، اشعار، اعلام، شهرها و اماکن، کتب و مجلات، اصطلاحات و مطالب کتاب در انتهای آن ذکر شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: الكمة الأولی، ص6
- ↑ ر.ک: مقدمه عبدالکریم یافعی، ص8
- ↑ ر.ک: مقدمه محمد زاهد کوثری، ص12-11
- ↑ ر.ک: ملاحظات عمر فروخ بر کتاب الحدائق، ص14
- ↑ ر.ک: مقدمه تحقیق، ص28-15
- ↑ ر.ک: مقدمه مؤلف، ص34-33
- ↑ ر.ک: مطهری، علی، ص344
- ↑ ر.ک: همان، ص108-107
- ↑ ر.ک: همان، ص123
- ↑ ر.ک: همان، ص132-124
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص135؛ مقدمه محقق، ص25، پاورقی 1
منابع مقاله
- مقدمهها و متن کتاب.
- مطهری، علی، «علم خداوند»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، بهار و تابستان 1379، شماره 153 و 154، صفحه 343 تا 352.