استرآبادی، محمدجعفر: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'سيد ' به 'سيد') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
در همين زمان وى تقريرات درس استاد خویش را در قالب اثرى به نام ملاذ الأوتاد به نگارش درآورد.همچنين با تألیف کتاب شوارع الأنام في شرح القواعد در سى سالگى به سال 1228 ق، مورد تحسين استاد خویش قرار گرفت. | در همين زمان وى تقريرات درس استاد خویش را در قالب اثرى به نام ملاذ الأوتاد به نگارش درآورد.همچنين با تألیف کتاب شوارع الأنام في شرح القواعد در سى سالگى به سال 1228 ق، مورد تحسين استاد خویش قرار گرفت. | ||
وى در سال 1231ق، دو سال قبل از مرگ استادش [[طباطبایی کربلایی، علی بن محمدعلی|سيدعلى طباطبايى]]، در ايام رياست مولى محمدرضا استرآبادى به زادگاه خویش بازگشت اما اقامتش در آنجا به طول نيانجاميد و پس از تألیف کتاب مشكاه الورى در شرح الفيه [[شهيد اول]]، در اوائل رياست و زعامت مولى عبدالوهاب قزوینى به قزوین رفت و مورد تكريم و احترام واقع گشت.فتح على شاه قاجار طى سفرى كه به قزوین داشت به فضل و دانش استرآبادى پى برد و از او خواست كه به تهران برود و استرآبادى نيز خواسته او را اجابت نمود.وى در تهران مورد اجلال و بزرگداشت شاه قاجار واقع گشت و با امكاناتى كه به دستور شاه | وى در سال 1231ق، دو سال قبل از مرگ استادش [[طباطبایی کربلایی، علی بن محمدعلی|سيدعلى طباطبايى]]، در ايام رياست مولى محمدرضا استرآبادى به زادگاه خویش بازگشت اما اقامتش در آنجا به طول نيانجاميد و پس از تألیف کتاب مشكاه الورى در شرح الفيه [[شهيد اول]]، در اوائل رياست و زعامت مولى عبدالوهاب قزوینى به قزوین رفت و مورد تكريم و احترام واقع گشت.فتح على شاه قاجار طى سفرى كه به قزوین داشت به فضل و دانش استرآبادى پى برد و از او خواست كه به تهران برود و استرآبادى نيز خواسته او را اجابت نمود.وى در تهران مورد اجلال و بزرگداشت شاه قاجار واقع گشت و با امكاناتى كه به دستور شاه برای وى فراهم شده بود به تدريس و تصنيف و تألیف پرداخت. | ||
استرآبادى در دفاع از دين و جهاد عليه مخالفان پيش قدم بود و در سال 1241 ه-ق با سيدمحمد طباطبايى معروف به سيدمجاهد | استرآبادى در دفاع از دين و جهاد عليه مخالفان پيش قدم بود و در سال 1241 ه-ق با سيدمحمد طباطبايى معروف به سيدمجاهد برای جهاد با قواى متجاوز زوس راهى شد.و چون از جنگ با روسها بازگشت عازم زيارت خانه خدا شد و از طريق نجف بازگشته در كربلا رحل اقامت افكند تا اينكه در سال 1246 ه-ق برخى از خاندان وى به بلاى طاعون از دنيا رفتند و وى پس از دو سال اقامت در كربلا به ايران بازگشت و بعد از اقامت در شهرهاى مختلفى چون کرمانشاه، طهران و استرآباد به زيارت امام رضا عليهالسلام مشرف شد. پس از بازگشت محمّد شاه قاجاراز نبرد هرات و ديدار وى با استرآبادى از وى برای مراجعت دوباره به تهران دعوت كرد كه مورد قبول استرآبادى قرار گرفت و در تهران مرجعيت دينى را به عهده گرفت. | ||
استرآبادى سرانجام در سال 1263 هق در تهران دار فانى را وداع گفت و پيكرش بنا به گفته [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|صاحب الذريعه]] به نجف اشرف منتقل گشت و در مكانى كه خود از پيش معين كرده بود به خاک سپرده شد. | استرآبادى سرانجام در سال 1263 هق در تهران دار فانى را وداع گفت و پيكرش بنا به گفته [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|صاحب الذريعه]] به نجف اشرف منتقل گشت و در مكانى كه خود از پيش معين كرده بود به خاک سپرده شد. |
نسخهٔ ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۳:۵۸
نام | استرآبادی، محمدجعفر بن سیفالدین |
---|---|
نامهای دیگر | شریعتمدار استرآبادی، محمدجعفر بن سیفالدین
شریعتمدار، محمدجعفر بن سیفالدین |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | استرآباد (مازندران) |
رحلت | 1263 ق |
اساتید | |
برخی آثار | البراهین القاطعة في شرح تجرید العقائد الساطعة |
کد مؤلف | AUTHORCODE1716AUTHORCODE |
شيخ مولى محمّد جعفر بن مولى سيف الدين الأسترآبادي، از عالمان قرن دوازدهم هجرى قمرى، در روستاى نوكنده از توابع استرآباد، شهرى ما بين سارى و گرگان در استان مازندران در سال 1198 ه - ق، زاده شد.
وى با تشویق والد خود به تحصيل علوم مقدماتى در زادگاه خویش پرداخت. پس از چندى متوجه كشور عراق شد و در درس سيدعلى طباطبايى صاحب رياض المسائل حاضر گشت.
در همين زمان وى تقريرات درس استاد خویش را در قالب اثرى به نام ملاذ الأوتاد به نگارش درآورد.همچنين با تألیف کتاب شوارع الأنام في شرح القواعد در سى سالگى به سال 1228 ق، مورد تحسين استاد خویش قرار گرفت.
وى در سال 1231ق، دو سال قبل از مرگ استادش سيدعلى طباطبايى، در ايام رياست مولى محمدرضا استرآبادى به زادگاه خویش بازگشت اما اقامتش در آنجا به طول نيانجاميد و پس از تألیف کتاب مشكاه الورى در شرح الفيه شهيد اول، در اوائل رياست و زعامت مولى عبدالوهاب قزوینى به قزوین رفت و مورد تكريم و احترام واقع گشت.فتح على شاه قاجار طى سفرى كه به قزوین داشت به فضل و دانش استرآبادى پى برد و از او خواست كه به تهران برود و استرآبادى نيز خواسته او را اجابت نمود.وى در تهران مورد اجلال و بزرگداشت شاه قاجار واقع گشت و با امكاناتى كه به دستور شاه برای وى فراهم شده بود به تدريس و تصنيف و تألیف پرداخت.
استرآبادى در دفاع از دين و جهاد عليه مخالفان پيش قدم بود و در سال 1241 ه-ق با سيدمحمد طباطبايى معروف به سيدمجاهد برای جهاد با قواى متجاوز زوس راهى شد.و چون از جنگ با روسها بازگشت عازم زيارت خانه خدا شد و از طريق نجف بازگشته در كربلا رحل اقامت افكند تا اينكه در سال 1246 ه-ق برخى از خاندان وى به بلاى طاعون از دنيا رفتند و وى پس از دو سال اقامت در كربلا به ايران بازگشت و بعد از اقامت در شهرهاى مختلفى چون کرمانشاه، طهران و استرآباد به زيارت امام رضا عليهالسلام مشرف شد. پس از بازگشت محمّد شاه قاجاراز نبرد هرات و ديدار وى با استرآبادى از وى برای مراجعت دوباره به تهران دعوت كرد كه مورد قبول استرآبادى قرار گرفت و در تهران مرجعيت دينى را به عهده گرفت.
استرآبادى سرانجام در سال 1263 هق در تهران دار فانى را وداع گفت و پيكرش بنا به گفته صاحب الذريعه به نجف اشرف منتقل گشت و در مكانى كه خود از پيش معين كرده بود به خاک سپرده شد.
اساتيد
آیتالله سيدعلى طباطبايى حائرى، صاحب رياض المسائل
مقدس كاظمى
محقق قمى و....
آثار
از وى آثار گوناگونى در موضوعات مختلفى چون فقه، اصول، كلام و عقائد، فلسفه، تاريخ، علوم قران و حديث، اخلاق، علم نجوم، رجال و درايه و غيره به يادگار مانده كه در اين جا به عناوین برخى از آنها اشاره مى شود:
مشارع الأصول؛
خزائن العلوم؛
الردّ على الصوفية؛
أصل الأصول؛به زبان فارسى
البراهين القاطعة في شرح تجريد العقائد الساطعة؛
اصول الدين؛
وصل الفصول؛
مؤيّد العارفين و مغانم السالكين؛نسبة الکتاب إلى مؤلّفه