۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سيد ' به 'سيد') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
در ذكر فرزندان الياس بن مُضَر، به روش پيشين خود، به يادكردِ اخبار و انساب ادامه مىدهد تا به نسب قبيله ثقيف و اخبار و انساب برخى رجال اين قبيله مىرسد و از جمله، فصل بزرگى را به حجاج بن يوسف اختصاص مىدهد (352/13)، اما کتاب در همين جا ظاهراً به سبب وفات مؤلف، پایان مىپذيرد و حتى انساب قبايل قيسى نيز كامل ياد نشده است. | در ذكر فرزندان الياس بن مُضَر، به روش پيشين خود، به يادكردِ اخبار و انساب ادامه مىدهد تا به نسب قبيله ثقيف و اخبار و انساب برخى رجال اين قبيله مىرسد و از جمله، فصل بزرگى را به حجاج بن يوسف اختصاص مىدهد (352/13)، اما کتاب در همين جا ظاهراً به سبب وفات مؤلف، پایان مىپذيرد و حتى انساب قبايل قيسى نيز كامل ياد نشده است. | ||
از حيث تسلسل تاريخى، ذكر خليفه المهدى (حك 158 - 169ق)، با ذكر عنوان خاصى | از حيث تسلسل تاريخى، ذكر خليفه المهدى (حك 158 - 169ق)، با ذكر عنوان خاصى برای او، واپسين مرحله کتاب است (369/4)؛ گو اينكه اين بخش، اكنون در ميانه کتاب واقع شده است. البته ذكرى از يكى دو خليفه پس از او، مانند هارون الرشيد، مأمون و المعتصم بهطور بسيار مختصر در لابهلاى اخبار هست.<ref>مثلاً نك: 88/4، 312، 369 - 374</ref> | ||
جالب توجه است كه هرچه مطالب کتاب به عصر مؤلف - كه به دربار عباسيان آمدوشد داشته - نزدیک تر مىشود، اخبار، كوتاهتر و به جزئيات نه چندان مهم، بسنده مىشود. همچنين، گرچه بلاذرى کتاب خود را به انساب و اخبار عرب شمالى (عدنانى) اختصاص داده، اما در طى اخبار، گاه بهمناسبت، از غير عربها نيز بهتفصيل ياد كرده و حتى عنوانى بديشان اختصاص داده است، مانند ابومسلم خراسانى (267/4)، [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] (289/4) و سنباد (331/4). | جالب توجه است كه هرچه مطالب کتاب به عصر مؤلف - كه به دربار عباسيان آمدوشد داشته - نزدیک تر مىشود، اخبار، كوتاهتر و به جزئيات نه چندان مهم، بسنده مىشود. همچنين، گرچه بلاذرى کتاب خود را به انساب و اخبار عرب شمالى (عدنانى) اختصاص داده، اما در طى اخبار، گاه بهمناسبت، از غير عربها نيز بهتفصيل ياد كرده و حتى عنوانى بديشان اختصاص داده است، مانند ابومسلم خراسانى (267/4)، [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] (289/4) و سنباد (331/4). | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
به نظر مىرسد كه بلاذرى، پس از جمعآورى مواد گوناگون، در سالهاى پایانى عمر خود، به نگارش «انساب الاشراف» بهصورتى كه اينك در دست داريم، پرداخته است. ناتمام ماندن کتاب نيز اين حدس را تأييد مىكند و بههرحال، يقيناً نگارش قسمت اعظم آن، پس از آثار ديگرش صورت گرفته است، زيرا وى در چند جاى «انساب الاشراف» صريحاً از کتاب ديگر خود در باب «بُلدان» ياد مىكند (نك: 58/10، 233/13، 246 - 247) كه شايد مقصود «[[فتوح البلدان]]» موجود باشد. | به نظر مىرسد كه بلاذرى، پس از جمعآورى مواد گوناگون، در سالهاى پایانى عمر خود، به نگارش «انساب الاشراف» بهصورتى كه اينك در دست داريم، پرداخته است. ناتمام ماندن کتاب نيز اين حدس را تأييد مىكند و بههرحال، يقيناً نگارش قسمت اعظم آن، پس از آثار ديگرش صورت گرفته است، زيرا وى در چند جاى «انساب الاشراف» صريحاً از کتاب ديگر خود در باب «بُلدان» ياد مىكند (نك: 58/10، 233/13، 246 - 247) كه شايد مقصود «[[فتوح البلدان]]» موجود باشد. | ||
برای جستوجوى روايات و حوادث تاريخى در اين کتاب، اطلاع اجمالى از انساب افراد حاضر در آن واقعه، ضرورى به نظر مىرسد، زيرا کتاب بهطور كلى بر اساس انساب، فصلبندى شده، اما در طى کتاب، با توجه به اشخاص مهم يا وقايع بااهميت، سرفصلهاى ديگرى نيز به چشم مىخورد؛ مثلاً در بخش سيره نبوى، عناوین «المستضعفون» (177/1) يا «قصة المعراج» (299/1) يا «حديث الافك» (424/1) را مىتوان ذكر كرد. | |||
نویسنده در بعضى از فصلبندىهاى کتاب، ظاهراً تحت تأثير تكنگارىهاى اوايل تاريخنگارى مسلمانان بوده است، مانند «خبر الجمل» يا «امر الخريت بن راشد السامى في خلافة على(ع)» يا «خبر مصعب بن زبير بن العوام و مقتله» كه چنين عنوانهايى را در آثار طبقه اخباریان و تاريخنگاران پيش از بلاذرى، بهویژه ابومخنف، بهصورت تكنگارى مىيابيم. | نویسنده در بعضى از فصلبندىهاى کتاب، ظاهراً تحت تأثير تكنگارىهاى اوايل تاريخنگارى مسلمانان بوده است، مانند «خبر الجمل» يا «امر الخريت بن راشد السامى في خلافة على(ع)» يا «خبر مصعب بن زبير بن العوام و مقتله» كه چنين عنوانهايى را در آثار طبقه اخباریان و تاريخنگاران پيش از بلاذرى، بهویژه ابومخنف، بهصورت تكنگارى مىيابيم. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
به نظر مىرسد، بلاذرى در روايت از طبقه نخست اخباریان، بهگونهاى به مسئله جرح و تعديل راویان و خود اخبار توجه داشته است؛ مثلاً روايت از سيف بن عمر تميمى - كه به اسطورهپردازى در روايتهاى خود شهره بوده است - در سراسر کتاب بلاذرى ديده نمىشود؛ درحالىكه [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] در تاريخ خود، در نقل پارهاى حوادث تاريخى، يكسره بر روايات سيف تكيه داشته است. | به نظر مىرسد، بلاذرى در روايت از طبقه نخست اخباریان، بهگونهاى به مسئله جرح و تعديل راویان و خود اخبار توجه داشته است؛ مثلاً روايت از سيف بن عمر تميمى - كه به اسطورهپردازى در روايتهاى خود شهره بوده است - در سراسر کتاب بلاذرى ديده نمىشود؛ درحالىكه [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] در تاريخ خود، در نقل پارهاى حوادث تاريخى، يكسره بر روايات سيف تكيه داشته است. | ||
با آنكه برخى مؤلفان كهن، در آثار رجالى و جز آن به «انساب الاشراف» استناد كرده و از ستايش بلاذرى بازنايستادهاند و به قول [[علمالهدی، علی بن حسین|سيدمرتضى]]، وى مورد اعتماد اهل سنت بوده، بااينهمه، پنهان نمىتوان كرد كه «انساب الاشراف» با همه بزرگى و شهرت، در مقايسه با اثر ديگر وى، «[[فتوح البلدان]]» - كه به قول مسعودى در تاريخ فتوحات، از آن بهتر سراغ نداريم (14/1) - رواج گستردهاى نداشته است. اين موضوع به متن اخبار کتاب بىارتباط نيست؛ چه، بههرحال اين کتاب بسيار بيش از آثار مشابه، مانند [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، شامل نزاعها و جنگهاى گسترده داخلى صدر اسلام است و اصحاب حديث، روايت اين گونه اخبار را چندان خوش نمىداشتهاند؛ بهویژه كه «انساب الاشراف» با توجه به قدمت آن، حاوى برخى اخبار خاص تاريخى موردِ نظر شيعه، مانند يورش به بيت فاطمه زهرا(ع) در جريان بيعت ستاندن | با آنكه برخى مؤلفان كهن، در آثار رجالى و جز آن به «انساب الاشراف» استناد كرده و از ستايش بلاذرى بازنايستادهاند و به قول [[علمالهدی، علی بن حسین|سيدمرتضى]]، وى مورد اعتماد اهل سنت بوده، بااينهمه، پنهان نمىتوان كرد كه «انساب الاشراف» با همه بزرگى و شهرت، در مقايسه با اثر ديگر وى، «[[فتوح البلدان]]» - كه به قول مسعودى در تاريخ فتوحات، از آن بهتر سراغ نداريم (14/1) - رواج گستردهاى نداشته است. اين موضوع به متن اخبار کتاب بىارتباط نيست؛ چه، بههرحال اين کتاب بسيار بيش از آثار مشابه، مانند [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، شامل نزاعها و جنگهاى گسترده داخلى صدر اسلام است و اصحاب حديث، روايت اين گونه اخبار را چندان خوش نمىداشتهاند؛ بهویژه كه «انساب الاشراف» با توجه به قدمت آن، حاوى برخى اخبار خاص تاريخى موردِ نظر شيعه، مانند يورش به بيت فاطمه زهرا(ع) در جريان بيعت ستاندن برای ابوبكر (268/2) يا واقعه غدير خم (356/2 - 357) و روايات بسيار در فضائل [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] (347/2) يا ذكر مفصل مطاعن عثمان (133/6) است كه در بحثهاى كلامى بعد، مورد استناد عالمانى چون [[علمالهدی، علی بن حسین|سيدمرتضى]] از شيعه اماميه قرار گرفته است. | ||
==وضعيت کتاب== | ==وضعيت کتاب== |
ویرایش