إعلام الوری بمن ولي نائباً من الأتراك بدمشق الشام الكبری: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
بخش دوم، از توضيحات فراوانى تشكيل شده كه نویسنده آنها را به بخش اول اضافه نموده است. اين بخش، از حوادث سال (865ق) آغاز گرديده و تا سال (943ق)، در عهد و دوره سوم حكمرانى (عيسى بيك) خاتمه پيدا مىكند. | بخش دوم، از توضيحات فراوانى تشكيل شده كه نویسنده آنها را به بخش اول اضافه نموده است. اين بخش، از حوادث سال (865ق) آغاز گرديده و تا سال (943ق)، در عهد و دوره سوم حكمرانى (عيسى بيك) خاتمه پيدا مىكند. | ||
روش نویسنده در اين قسمت، برخلاف بخش اول آن، نوشتن كامل اتفاقات است. به گونهاى كه پنج صفحه تاريخنگارى كامل را | روش نویسنده در اين قسمت، برخلاف بخش اول آن، نوشتن كامل اتفاقات است. به گونهاى كه پنج صفحه تاريخنگارى كامل را برای شخصى به نام (جانم الجركسى) اختصاص مىدهد، كه اين مقدار در بخش اول کتاب، بيش از چند سطر نمىباشد. | ||
شايان ذكر است كه محقق، سه ملحق نيز در آخر کتاب اضافه نموده كه عبارتند از: | شايان ذكر است كه محقق، سه ملحق نيز در آخر کتاب اضافه نموده كه عبارتند از: | ||
ملحق اول: كه متضمن توصيف كاروان سلطان غورى در هنگام عزيمت وى از قاهره به دمشق | ملحق اول: كه متضمن توصيف كاروان سلطان غورى در هنگام عزيمت وى از قاهره به دمشق برای جنگ با سلطان سليم عثمانى مىباشد كه از کتاب (بدائع الزهور) محمد بن أياس استخراج گرديده است. | ||
ملحق دوم: متضمن توصيف شيوه وارد شدن سلطان غورى به دمشق است كه از (مفاكهه الخلان فى حوادث الزمان) [[ابن طولون، محمد بن علی|ابن طولون]] كه کتاب ديگر نویسنده مىباشد استخراج شده است. | ملحق دوم: متضمن توصيف شيوه وارد شدن سلطان غورى به دمشق است كه از (مفاكهه الخلان فى حوادث الزمان) [[ابن طولون، محمد بن علی|ابن طولون]] كه کتاب ديگر نویسنده مىباشد استخراج شده است. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
در شوال سال (775) فردى به نام (بيدمر) فرمانروايى دمشق را بر عهده گرفت. در اين سال، قحطى جانكاهى گريبانگير مردم شد، به گونهاى كه مجبور به خوردن گوشت مردار و سگ شدند. اما با اين وجود، از طرف حكومت مركزى كه در اختيار شعبان بن الملك ناصر حسن عثمانى بود، دستور رسيد تا ساختمان نيمه كاره عمارت سلطنتى به پایان برسد. در اين سال و با وجود قحطى و گرسنگى، مقدار هزار و دویست مثقال طلا و نقره از مردم بخت برگشته جمعآورى شد تا در كار تزيين در و ديوار عمارت به كار رود. | در شوال سال (775) فردى به نام (بيدمر) فرمانروايى دمشق را بر عهده گرفت. در اين سال، قحطى جانكاهى گريبانگير مردم شد، به گونهاى كه مجبور به خوردن گوشت مردار و سگ شدند. اما با اين وجود، از طرف حكومت مركزى كه در اختيار شعبان بن الملك ناصر حسن عثمانى بود، دستور رسيد تا ساختمان نيمه كاره عمارت سلطنتى به پایان برسد. در اين سال و با وجود قحطى و گرسنگى، مقدار هزار و دویست مثقال طلا و نقره از مردم بخت برگشته جمعآورى شد تا در كار تزيين در و ديوار عمارت به كار رود. | ||
اما با اين وجود، حرص و آز سلطان عثمانى به پایان نرسيد و بعد از مدتى دستور داد زنجيرهايى از طلا و نقره و لباسهاى زركش | اما با اين وجود، حرص و آز سلطان عثمانى به پایان نرسيد و بعد از مدتى دستور داد زنجيرهايى از طلا و نقره و لباسهاى زركش برای وى آماده نمايند. از اين رو، بازرگانان و صنعتگران دمشق به دربار (بيدمر) احضار شده و دستور سلطان را به آنها ابلاغ گرديد و خواسته سلطان، برآورده شد. در همين سال نيز سلطان پادشاه به سفر حج رفت و پس از آن (بيدمر) را عزل نمود. | ||
(قصروه) از جمله فرمانروايانى است كه نویسنده در مورد اتقافات مختلف عصر زمامدارى وى بسيار سخن گفته است. وقايعى كه قربانى اصلى آنها مردم عادى بودند. اين شخص در روز پنجم صفر سال (905ق) به عنوان فرمانرواى جديد دمشق وارد آن منطقه گرديد. قاضيان، صاحب منصبان و عامه مردم، همه توان خود را | (قصروه) از جمله فرمانروايانى است كه نویسنده در مورد اتقافات مختلف عصر زمامدارى وى بسيار سخن گفته است. وقايعى كه قربانى اصلى آنها مردم عادى بودند. اين شخص در روز پنجم صفر سال (905ق) به عنوان فرمانرواى جديد دمشق وارد آن منطقه گرديد. قاضيان، صاحب منصبان و عامه مردم، همه توان خود را برای استقبال باشكوه از (قصروه) انجام دادند و با تحمل مخارج بسيار سنگين، به آذين بستن محلههاى مختلف شهر پرداختند. شش روز بعد، دستنشاندگان وى با گرفتن ماليات بسيار سنگين از مردم و مجبور نمودن آنها، نسبت به آذين بستن يك منطقه گسترده از شهر كه از محله (زاویة المغاربة) تا محله (حارة القراونة) امتداد داشت، پرداختند. | ||
فرمانرواى جديد در شب جمعه روز ششم ماه ربيع الأول همان سال با حمله به باديه نشينان اطراف دمشق كه به نام (بنى صخر) خوانده مىشدند، تعداد بيست نفر از آنها را كشته و مال و حشم آنها را به تاراج برد. سپس [[ابن طولون، محمد بن علی|ابن طولون]] مىافزايد: | فرمانرواى جديد در شب جمعه روز ششم ماه ربيع الأول همان سال با حمله به باديه نشينان اطراف دمشق كه به نام (بنى صخر) خوانده مىشدند، تعداد بيست نفر از آنها را كشته و مال و حشم آنها را به تاراج برد. سپس [[ابن طولون، محمد بن علی|ابن طولون]] مىافزايد: | ||
در زمانى كه (قصروه) در بيرون از دمشق به سر مىبرد، جانشينى را | در زمانى كه (قصروه) در بيرون از دمشق به سر مىبرد، جانشينى را برای خود تعيين نمود و از وى خواست كه ماهيانه مبلغ ده هزار دينار از مردم دريافت نمايد، كه بدين وسيله اجناس ضرورى زيادى ناياب شده و دايره ظلم و ستم بر مردم تنگتر گرديد. | ||
در اوايل شعبان همان سال، (قصروه) گندم را كه محصول زراعى مردم دمشق بود، مصادره كرده و در قلعه دمشق انبار نمود و مردم در يك سرگردانى عجيبى به سر بردند. | در اوايل شعبان همان سال، (قصروه) گندم را كه محصول زراعى مردم دمشق بود، مصادره كرده و در قلعه دمشق انبار نمود و مردم در يك سرگردانى عجيبى به سر بردند. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
[[ابن طولون، محمد بن علی|ابن طولون]] از بيان وضع داخلى دربار (قصروه) نيز غافل نمانده است و به ذكر چگونگى خوشگذرانى فرمانروا و اطرافيان وى و همچنين انواع غذاهاى مختلفى كه در دربار آماده مىشد نيز پرداخته است، كه از جمله، در اين باره مىنویسد: | [[ابن طولون، محمد بن علی|ابن طولون]] از بيان وضع داخلى دربار (قصروه) نيز غافل نمانده است و به ذكر چگونگى خوشگذرانى فرمانروا و اطرافيان وى و همچنين انواع غذاهاى مختلفى كه در دربار آماده مىشد نيز پرداخته است، كه از جمله، در اين باره مىنویسد: | ||
از بعضى از صاحب منصبان شنيدم كه مىگفتند: مخارج روزانه دربار هزار دينار است. در مطبخ وى روزانه: بيست قنطار گوشت، صدها مرغ، بيست مرغابى، ده قوچ و... | از بعضى از صاحب منصبان شنيدم كه مىگفتند: مخارج روزانه دربار هزار دينار است. در مطبخ وى روزانه: بيست قنطار گوشت، صدها مرغ، بيست مرغابى، ده قوچ و... برای غذا آماده مىشود. | ||
==وضعيت کتاب== | ==وضعيت کتاب== |
نسخهٔ ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۱۲
إعلام الوری بمن ولي نائباً من الأتراک بدمشق الشام الکبری | |
---|---|
پدیدآوران | ابن طولون، محمد بن علی (نویسنده) دهمان، محمد احمد (محقق) |
ناشر | دار الفکر |
مکان نشر | دمشق - سوریه |
سال نشر | 1404 ق |
چاپ | 2 |
موضوع | دمشق - تاریخ
سوریه - تاریخ - 1715 - 1918م. ممالیک |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DS 97/5 /د8الف2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
إعلام الوری بمن ولي نائباً من الأتراك بدمشق الشام الكبری اثر عربى محمد بن طولون الصالحى الدمشقى (م 853)، از جمله کتابهاى تاريخى ارزشمندى است كه نویسنده در آن، به ذكر اتفاقات و حوادث گوناگون و همچنين به سيرهنویسى حكمرانان (عصر مملوكى) اهتمام ویژهاى مبذول داشته است.
ساختار
کتاب با مقدمه محقق در توضيح نكاتى پيرامون آن آغاز و مطالب در دو بخش تنظيم شده است. بخش اول كه متضمن حوادث و اتفاقات بين سالهاى (658ق) تا (863ق) مىباشد، به صورت خيلى مختصر و گزيده به رشته تحرير درآمده است. در واقع نویسنده اين بخش را از کتاب مؤلفى ديگر به نام (شمسالدين الزملكانى) خلاصهبردارى نموده كه در آن به بيان سيره و زندگانى فرمانداران دمشق پرداخته شده است. اين قسمت از کتاب، اين امكان را به ابن طولون مىدهد تا بتواند در مورد نحوه حكومتدارى در بلاد دمشق در عهد و دوره بنىايوب بحث مختصرى داشته باشد و اينكه چگونه، سرزمين دمشق در اختيار مماليك قرار گرفت. از اين رو، در ابتدا به بيان سيره امير (سنجر حلبى 658) كه اولين حكمران آن منطقه از جانب پادشاهان ترك است مىپردازد.
بخش دوم، از توضيحات فراوانى تشكيل شده كه نویسنده آنها را به بخش اول اضافه نموده است. اين بخش، از حوادث سال (865ق) آغاز گرديده و تا سال (943ق)، در عهد و دوره سوم حكمرانى (عيسى بيك) خاتمه پيدا مىكند.
روش نویسنده در اين قسمت، برخلاف بخش اول آن، نوشتن كامل اتفاقات است. به گونهاى كه پنج صفحه تاريخنگارى كامل را برای شخصى به نام (جانم الجركسى) اختصاص مىدهد، كه اين مقدار در بخش اول کتاب، بيش از چند سطر نمىباشد.
شايان ذكر است كه محقق، سه ملحق نيز در آخر کتاب اضافه نموده كه عبارتند از:
ملحق اول: كه متضمن توصيف كاروان سلطان غورى در هنگام عزيمت وى از قاهره به دمشق برای جنگ با سلطان سليم عثمانى مىباشد كه از کتاب (بدائع الزهور) محمد بن أياس استخراج گرديده است.
ملحق دوم: متضمن توصيف شيوه وارد شدن سلطان غورى به دمشق است كه از (مفاكهه الخلان فى حوادث الزمان) ابن طولون كه کتاب ديگر نویسنده مىباشد استخراج شده است.
ملحق سوم: متضمن توصيف كاروانهاى مختلف صاحب منصبان دمشق در زمان حكومت تركان عثمانى است كه به بيان چگونگى كاروان پاشا، كاروان حج، كاروان قاضى دمشق، كاروان علما و ساير وزيران پرداخته شده. اين مطالب، از کتاب (المواكب الإسلاميه فى الممالك الشافعيه) تألیف محمد بن كنان استخراج گرديده است.
گزارش محتوا
(امير سنجر حلبى) اولين حكمران دمشق از جانب پادشاهان ترك است كه ابن طولون نام وى را در کتاب خود مرقوم نموده است. در دوران زمامدارى وى و در ماه ذىالقعده سال (658ق) (الملك المظفر) در مسير قاهره توسط شخصى به نام (الملك بيبرس) به قتل رسيد. در اين هنگام (امير سنجر) با داعيه استقلال از حكومت مركزى، بر دمشق مستولى گرديد و (الملك بيبرس) را به قتل رساند. سپس نویسنده مىافزايد كه بواسطه اوضاع آشفته حكومتى، گرانى فزايندهاى در همه اجناس دمشق ايجاد شد كه عرصه زندگى را بر مردم تنگ نمود.
در شوال سال (775) فردى به نام (بيدمر) فرمانروايى دمشق را بر عهده گرفت. در اين سال، قحطى جانكاهى گريبانگير مردم شد، به گونهاى كه مجبور به خوردن گوشت مردار و سگ شدند. اما با اين وجود، از طرف حكومت مركزى كه در اختيار شعبان بن الملك ناصر حسن عثمانى بود، دستور رسيد تا ساختمان نيمه كاره عمارت سلطنتى به پایان برسد. در اين سال و با وجود قحطى و گرسنگى، مقدار هزار و دویست مثقال طلا و نقره از مردم بخت برگشته جمعآورى شد تا در كار تزيين در و ديوار عمارت به كار رود.
اما با اين وجود، حرص و آز سلطان عثمانى به پایان نرسيد و بعد از مدتى دستور داد زنجيرهايى از طلا و نقره و لباسهاى زركش برای وى آماده نمايند. از اين رو، بازرگانان و صنعتگران دمشق به دربار (بيدمر) احضار شده و دستور سلطان را به آنها ابلاغ گرديد و خواسته سلطان، برآورده شد. در همين سال نيز سلطان پادشاه به سفر حج رفت و پس از آن (بيدمر) را عزل نمود.
(قصروه) از جمله فرمانروايانى است كه نویسنده در مورد اتقافات مختلف عصر زمامدارى وى بسيار سخن گفته است. وقايعى كه قربانى اصلى آنها مردم عادى بودند. اين شخص در روز پنجم صفر سال (905ق) به عنوان فرمانرواى جديد دمشق وارد آن منطقه گرديد. قاضيان، صاحب منصبان و عامه مردم، همه توان خود را برای استقبال باشكوه از (قصروه) انجام دادند و با تحمل مخارج بسيار سنگين، به آذين بستن محلههاى مختلف شهر پرداختند. شش روز بعد، دستنشاندگان وى با گرفتن ماليات بسيار سنگين از مردم و مجبور نمودن آنها، نسبت به آذين بستن يك منطقه گسترده از شهر كه از محله (زاویة المغاربة) تا محله (حارة القراونة) امتداد داشت، پرداختند.
فرمانرواى جديد در شب جمعه روز ششم ماه ربيع الأول همان سال با حمله به باديه نشينان اطراف دمشق كه به نام (بنى صخر) خوانده مىشدند، تعداد بيست نفر از آنها را كشته و مال و حشم آنها را به تاراج برد. سپس ابن طولون مىافزايد:
در زمانى كه (قصروه) در بيرون از دمشق به سر مىبرد، جانشينى را برای خود تعيين نمود و از وى خواست كه ماهيانه مبلغ ده هزار دينار از مردم دريافت نمايد، كه بدين وسيله اجناس ضرورى زيادى ناياب شده و دايره ظلم و ستم بر مردم تنگتر گرديد.
در اوايل شعبان همان سال، (قصروه) گندم را كه محصول زراعى مردم دمشق بود، مصادره كرده و در قلعه دمشق انبار نمود و مردم در يك سرگردانى عجيبى به سر بردند.
ابن طولون از بيان وضع داخلى دربار (قصروه) نيز غافل نمانده است و به ذكر چگونگى خوشگذرانى فرمانروا و اطرافيان وى و همچنين انواع غذاهاى مختلفى كه در دربار آماده مىشد نيز پرداخته است، كه از جمله، در اين باره مىنویسد:
از بعضى از صاحب منصبان شنيدم كه مىگفتند: مخارج روزانه دربار هزار دينار است. در مطبخ وى روزانه: بيست قنطار گوشت، صدها مرغ، بيست مرغابى، ده قوچ و... برای غذا آماده مىشود.
وضعيت کتاب
کتاب به وسيله محمد احمد دهقان، تحقيق شده است كه به دليل ارزش والا و اهميت آن، توسط هنرى لاوست نيز به زبان فرانسوى ترجمه گرديد.
فهرست نواب دمشق؛ اعلام؛ شعوب و طوايف؛ اماكن، ترب، جوامع، مساجد، نهرها و كوهها؛ كتب، كلمات عهد ملوكى مذكور در متن و كلمات مشروحه در تعليقات، در انتهاى کتاب آمده است.
در پاورقىها، به ذكر منابع، توضيح برخى از كلمات و عبارات متن و توضيح پيرامون برخى از اعلام مذكور در متن، پرداخته شده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.