۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
وى در كودكى به بغداد آمد و در آنجا به كار استنساخ کتاب پرداخت. ظاهراً روحيه گوشهگير و عافيتطلب وى مانع از آن بود تا برخى مشاغل را كه گهگاه بدو پيشنهاد مىشد، بپذيرد. احتمالاً جهت كسب روزى بيشتر به دربار مهلبى وزير معزالدوله پيوست اما بهواسطه اعتقاداتش طرد و از بغداد رانده شد. | وى در كودكى به بغداد آمد و در آنجا به كار استنساخ کتاب پرداخت. ظاهراً روحيه گوشهگير و عافيتطلب وى مانع از آن بود تا برخى مشاغل را كه گهگاه بدو پيشنهاد مىشد، بپذيرد. احتمالاً جهت كسب روزى بيشتر به دربار مهلبى وزير معزالدوله پيوست اما بهواسطه اعتقاداتش طرد و از بغداد رانده شد. | ||
وى ناچار در حدود 350ق | وى ناچار در حدود 350ق برای رسيدن به دستگاه ابوالفضل ابن عميد، آهنگ رى كرد. در 358 و 360ق او را در آنجا مىيابيم اما با ابن عميد نساخت و به بغداد بازگشت و از 361 تا 363ق در بغداد نزد يحيى بن عدى و ابوحامد مرورودى به شاگردى پرداخت. چندگاهى نيز در دستگاه ابوالفتح ابن عميد در رفتوآمد بود اما ظاهراً او نيز نتوانست ابوحيان را از خود راضى گرداند و عاقبت در 367ق به اميد عطاى [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]]، رهسپار دى شد و سه سال در دستگاه وى به سر برد، اما اخلاقش با اين وزير نيز سازگار نشد و به بغداد بازگشت. | ||
در ابتدا، كارى جزئى در بيمارستان عضدى بغداد يافت، سپس به ابن سعدان معرفى شد و در 371ق، به درخواست او اقدام به تأليف کتاب «الصداقة و الصديق» كرد. پس از آنكه در 373ق صمصام الدولة بویهاى، ابن سعدان را به وزارت برگزيد، او نيز به عنوان نديم وارد دستگاه او شد و شبها در مباحث مختلف فلسفه، اخلاق و ادب، با وى به گفتوگو مىنشست كه حاصل آن بهصورت کتاب «الامتاع و المؤانسة» بر جاى مانده است. | در ابتدا، كارى جزئى در بيمارستان عضدى بغداد يافت، سپس به ابن سعدان معرفى شد و در 371ق، به درخواست او اقدام به تأليف کتاب «الصداقة و الصديق» كرد. پس از آنكه در 373ق صمصام الدولة بویهاى، ابن سعدان را به وزارت برگزيد، او نيز به عنوان نديم وارد دستگاه او شد و شبها در مباحث مختلف فلسفه، اخلاق و ادب، با وى به گفتوگو مىنشست كه حاصل آن بهصورت کتاب «الامتاع و المؤانسة» بر جاى مانده است. |
ویرایش