۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
آگاهى ما درباره زندگانى و سرگذشت او اندك است، حتى تاريخ دقيق تولّد و درگذشت وى نيز شناخته نيست. در اين ميان، چنانكه از گفته ابوحيان توحيدى شاگرد و همنشين ابوسليمان برمىآيد، وى تا 391ق (بنابر نسخه ليدن، شم 1443) يا 371ق (بنابر نسخ ديگر) هنوز زنده بوده است، اما از آنجا كه دست نوشته ليدن بهترين نسخه مقابسات است، مىتوان تقريباً به تاريخ آن اطمينان داشت و بنابراین درگذشت ابوسليمان را پس از 391ق قرار داد و بدينسان تاريخ تولد وى، با در نظر گرفتن عمرى در حدود 70 سال يا اندكى بيشتر، احتمالاً در دهه دوم سده 4ق بوده است. از سوى ديگر، مسلّم است كه وى تا 377ق زنده بوده است، زيرا [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] كه معاصر و ظاهراً شاگر او نيز بوده، از وى به عنوان «شيخ ما» نام مىبرد و در جايى كه از كشف نوشتههاى يونانى در اصفهان، سخن مىگوید، مىافزايد كه «برخى از آنها در اين زمان (يعنى 377ق، سال تأليف الفهرست) نزد شيخ ما ابوسليمان است». در اين ميان جاى شگفتى است كه [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] درباره ابوسليمان به دو سطر بسنده مىكند و هنگامى كه به تاريخ تولد وى مىرسد، جاى آن را خالى مىگذارد و سپس از يكى از نوشتههاى وى نام مىبرد. | آگاهى ما درباره زندگانى و سرگذشت او اندك است، حتى تاريخ دقيق تولّد و درگذشت وى نيز شناخته نيست. در اين ميان، چنانكه از گفته ابوحيان توحيدى شاگرد و همنشين ابوسليمان برمىآيد، وى تا 391ق (بنابر نسخه ليدن، شم 1443) يا 371ق (بنابر نسخ ديگر) هنوز زنده بوده است، اما از آنجا كه دست نوشته ليدن بهترين نسخه مقابسات است، مىتوان تقريباً به تاريخ آن اطمينان داشت و بنابراین درگذشت ابوسليمان را پس از 391ق قرار داد و بدينسان تاريخ تولد وى، با در نظر گرفتن عمرى در حدود 70 سال يا اندكى بيشتر، احتمالاً در دهه دوم سده 4ق بوده است. از سوى ديگر، مسلّم است كه وى تا 377ق زنده بوده است، زيرا [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] كه معاصر و ظاهراً شاگر او نيز بوده، از وى به عنوان «شيخ ما» نام مىبرد و در جايى كه از كشف نوشتههاى يونانى در اصفهان، سخن مىگوید، مىافزايد كه «برخى از آنها در اين زمان (يعنى 377ق، سال تأليف الفهرست) نزد شيخ ما ابوسليمان است». در اين ميان جاى شگفتى است كه [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] درباره ابوسليمان به دو سطر بسنده مىكند و هنگامى كه به تاريخ تولد وى مىرسد، جاى آن را خالى مىگذارد و سپس از يكى از نوشتههاى وى نام مىبرد. | ||
دو منبع مهم ديگر- قفطى و ابن ابىاصبيعه- نيز آگاهى چندانى درباره ابوسليمان به ما نمىدهند. قفطى وى را از شاگردان متّى بن يونس قنّائى (د 328ق، مترجم معروف از يونانى) و ديگران معرفى مىكند، در حالى كه [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] او را از شاگردان يحيى بن عدى (د 363ق، مترجم، منطقى و مفسّر نامدار آثار [[ارسطو]]) مىشمارد. بدينسان، اگر بخواهيم | دو منبع مهم ديگر- قفطى و ابن ابىاصبيعه- نيز آگاهى چندانى درباره ابوسليمان به ما نمىدهند. قفطى وى را از شاگردان متّى بن يونس قنّائى (د 328ق، مترجم معروف از يونانى) و ديگران معرفى مىكند، در حالى كه [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] او را از شاگردان يحيى بن عدى (د 363ق، مترجم، منطقى و مفسّر نامدار آثار [[ارسطو]]) مىشمارد. بدينسان، اگر بخواهيم برای تولد ابوسليمان حدود سال 307ق را- چنانكه قزوینى پيشنهاد مىكند- بپذيريم، بايد عمرى بيش از 80 سال برای وى فرض كنيم. | ||
گزارش [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] درباره اينكه ابوسليمان شاگرد يحيى بن عدى بوده است، از سوى خود ابوسليمان نيز تأكيد مىشود، در جايى كه وى يحيى بن عدى را «شيخ ما» مىخواند. گفته مىشود كه ابوسليمان در دوران جوانيش به درس فقه اشتغال داشته و از پيروان مذهب حنفى بوده است. همچنين گفته مىشود كه وى مورد احترام و بزرگداشت عضدالدوله (د372ق) قرار داشته و چندين رساله در رشتههاى گوناگون فلسفه و شرح آثار [[ارسطو]] | گزارش [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] درباره اينكه ابوسليمان شاگرد يحيى بن عدى بوده است، از سوى خود ابوسليمان نيز تأكيد مىشود، در جايى كه وى يحيى بن عدى را «شيخ ما» مىخواند. گفته مىشود كه ابوسليمان در دوران جوانيش به درس فقه اشتغال داشته و از پيروان مذهب حنفى بوده است. همچنين گفته مىشود كه وى مورد احترام و بزرگداشت عضدالدوله (د372ق) قرار داشته و چندين رساله در رشتههاى گوناگون فلسفه و شرح آثار [[ارسطو]] برای او تأليف كرده بوده است. نيز گفته مىشود كه وى از همنشينان ابوجعفر (احمد بن محمد بن خلف بن ليث، د 353ق) فرمانرواى سيستان بوده و از سوى وى نامههايى به بغداد مىفرستاده است. ابوسليمان در «صوان الحكمة» استعداد سياسى و آگاهى ژرف ابوجعفر را از فلسفههاى يونان سخت ستايش كرده است. | ||
به گفته قفطى، ابوسليمان يك چشم (اعور) و دچار پيسى بوده و به همين علت از مردمان دورى مىگزيده و خانهنشين بوده است و تنها دانشپژوهان به ديدار او مىرفتهاند. | به گفته قفطى، ابوسليمان يك چشم (اعور) و دچار پيسى بوده و به همين علت از مردمان دورى مىگزيده و خانهنشين بوده است و تنها دانشپژوهان به ديدار او مىرفتهاند. |
ویرایش