۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
نويسنده در مقدمه كتاب، عامل بىتوجهى نسل جديد را به باورهاى دينى و مسائل اخلاقى، هجوم فرهنگى غرب مىداند و راه رهايى از اين بنبست را در امور زير مىجويد: تبليغ دين در مدارس، بهويژه آموزش قرائت، حفظ و تفسير قرآن، ارتباط روحانیون با جوانان و نشان دادن دين بهعنوان سرچشمه سعادت و تبيين دقيق حقايق دينى بهوسيله كتابها، سخنرانىها، مقالات و.<ref>ر.ک: مقدمه نويسنده، ص8-9</ref> | نويسنده در مقدمه كتاب، عامل بىتوجهى نسل جديد را به باورهاى دينى و مسائل اخلاقى، هجوم فرهنگى غرب مىداند و راه رهايى از اين بنبست را در امور زير مىجويد: تبليغ دين در مدارس، بهويژه آموزش قرائت، حفظ و تفسير قرآن، ارتباط روحانیون با جوانان و نشان دادن دين بهعنوان سرچشمه سعادت و تبيين دقيق حقايق دينى بهوسيله كتابها، سخنرانىها، مقالات و.<ref>ر.ک: مقدمه نويسنده، ص8-9</ref> | ||
وى در بخش ديگرى از مقدمه، هدف از نگارش اثرش را اينگونه توضيح مىدهد: «هر تفسيرى رنگى دارد و رنگ غالب تفسير من عبارت است از: «اقناع»؛ يعنى قانع كردن خواننده به اينكه دين با همه اصول و فروع و تعاليم خود، خير و كرامت و سعادت انسان را مىخواهد و هركس از اين هدف منحرف شود، از حقايق دين و راه استوار زندگى منحرف شده است. من | وى در بخش ديگرى از مقدمه، هدف از نگارش اثرش را اينگونه توضيح مىدهد: «هر تفسيرى رنگى دارد و رنگ غالب تفسير من عبارت است از: «اقناع»؛ يعنى قانع كردن خواننده به اينكه دين با همه اصول و فروع و تعاليم خود، خير و كرامت و سعادت انسان را مىخواهد و هركس از اين هدف منحرف شود، از حقايق دين و راه استوار زندگى منحرف شده است. من برای اينكه به هدف مزبور برسم، كوشيدهام تا شرح آيات قرآنى را بهصورت ساده و روشن بياورم تا خواننده در هر سطحى كه باشد آن را بفهمد.<ref>همان، ص13</ref> | ||
التفسير الكاشف چند ويژگى كلى و اساسى دارد كه بهاختصار به آنها اشاره مىشود: | التفسير الكاشف چند ويژگى كلى و اساسى دارد كه بهاختصار به آنها اشاره مىشود: | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
#پيرايش تفسيرى: از مهمترين و برجستهترين ويژگىهاى اين تفسير، حذف نابايستههاى تفسيرى است كه از آن جمله است: حذف تفاسير برگرفته از اسرائيليات، حذف تفاسيرى غير علمى و غير مستند، حذف تفسيرهاى ناكارآمد در عقيده و زندگى دو جهان، پرهيز از پرگويى در مباحث تخصصى. | #پيرايش تفسيرى: از مهمترين و برجستهترين ويژگىهاى اين تفسير، حذف نابايستههاى تفسيرى است كه از آن جمله است: حذف تفاسير برگرفته از اسرائيليات، حذف تفاسيرى غير علمى و غير مستند، حذف تفسيرهاى ناكارآمد در عقيده و زندگى دو جهان، پرهيز از پرگويى در مباحث تخصصى. | ||
#رودررويى با آراى مفسران: دومين ويژگى اين تفسير پاىبند نبودن نويسنده آن به ديدگاهها و باورهاى مفسران قرآن است. در اين راستا مغنيه در جاىجاى تفسير خويش كه بسيار زياد و درخور توجه است، نظريات جمهور يا بيشتر و يا بسيارى از مفسران را به نقد مىكشد. مهمترين معيارهاى مغنيه در نقد و بررسى ديدگاههاى تفسيرى عبارتند از: تعبّد به ظواهر، ناسازگارى با فصاحت و بلاغت آيات، ناسازگارى با آيات. | #رودررويى با آراى مفسران: دومين ويژگى اين تفسير پاىبند نبودن نويسنده آن به ديدگاهها و باورهاى مفسران قرآن است. در اين راستا مغنيه در جاىجاى تفسير خويش كه بسيار زياد و درخور توجه است، نظريات جمهور يا بيشتر و يا بسيارى از مفسران را به نقد مىكشد. مهمترين معيارهاى مغنيه در نقد و بررسى ديدگاههاى تفسيرى عبارتند از: تعبّد به ظواهر، ناسازگارى با فصاحت و بلاغت آيات، ناسازگارى با آيات. | ||
#نوآورىها: رودررويى نويسنده با نظريات ديگر مفسران و روحيه تقليدناپذيرى وى و به چالش كشيدن باورهاى تفسيرى، از الكاشف تفسيرى نو با نوآورىهاى فراوان ساخته است. او در مقدمه الكاشف مىنويسد: «همچنانكه به تفسير قرآن ادامه مىدادم بدين نكته يقين پيدا كردم كه اگر مفسّرى چيز تازه و بىسابقهاى را در تفسير نياورد، هرچند اين چيز تنها يك انديشه در تفسير باشد، اين مفسر از انديشهاى عالمانه و پويا برخوردار نيست، بلكه تنها انديشه يك خواننده را دارد كه آنچه را | #نوآورىها: رودررويى نويسنده با نظريات ديگر مفسران و روحيه تقليدناپذيرى وى و به چالش كشيدن باورهاى تفسيرى، از الكاشف تفسيرى نو با نوآورىهاى فراوان ساخته است. او در مقدمه الكاشف مىنويسد: «همچنانكه به تفسير قرآن ادامه مىدادم بدين نكته يقين پيدا كردم كه اگر مفسّرى چيز تازه و بىسابقهاى را در تفسير نياورد، هرچند اين چيز تنها يك انديشه در تفسير باشد، اين مفسر از انديشهاى عالمانه و پويا برخوردار نيست، بلكه تنها انديشه يك خواننده را دارد كه آنچه را برای ديگران مىخواند در آن نقش مىبندد». | ||
#محكمات و متشابهات قرآن: | #محكمات و متشابهات قرآن: برای آيات محكم و متشابه، تعاريف گوناگونى بيان شده است. در اين ميان، مغنيه آيات محكم را آياتى مىخواند كه نياز به تفسير ندارند و آيات متشابه را آياتى معرفى مىكند كه از تفسير بىنياز نيستند. به باور نويسنده، آياتى كه از دلالت آشكارى برخوردارند و احتمال تأويل، تخصيص و نسخ در آنها راه ندارد، از محكمات خوانده مىشوند. در برابر، آيات متشابه آياتى هستند كه معناى تفصيلى آنها دانسته نمىشود، ظاهر آنها ناسازگار با حكم عقل است، بيش از چند معنى را در خود جاى مىدهند، الفاظ آنها عامّ است، ولى مراد خداوند از آنها خاص و دربردارنده حكم منسوخ مىباشد. | ||
#فقه مقارن و كلام تطبيقى: از ديگر ويژگىهاى اين تفسير، ارائه تفسير آيات فقهى و كلامى بهصورت تطبيقى است؛ | #فقه مقارن و كلام تطبيقى: از ديگر ويژگىهاى اين تفسير، ارائه تفسير آيات فقهى و كلامى بهصورت تطبيقى است؛ برای نمونه مفسر در بحث تيمّم در تفسير آيه 43 سوره نساء، به مقايسه ميان ديدگاههاى گوناگون فقهى شيعه و مذاهب چهارگانه اهل سنت مىنشيند و در تفسير آيه 59 همين سوره، مذهب كلامى شيعه را با ساير مذاهب كلامى مىسنجد و ناسازگارى ديدگاههاى ايشان را در مصداق مىداند. | ||
#راهنماى موضوعى تفسير: ويژگى ديگر اين تفسير، ارائه فهرست موضوعى و جايگاه بحث آن در تفسير است. بر اثر همين رويكرد است كه تفسير آيات مشابه يا همموضوع تكرار نشده يا اگر تكرار شده با اسلوبى متفاوت است. | #راهنماى موضوعى تفسير: ويژگى ديگر اين تفسير، ارائه فهرست موضوعى و جايگاه بحث آن در تفسير است. بر اثر همين رويكرد است كه تفسير آيات مشابه يا همموضوع تكرار نشده يا اگر تكرار شده با اسلوبى متفاوت است. | ||
#تفسير موضوعى: اين تفسير، در شمار تفاسيرى است كه به روش تفسير ترتيبى آيات قرآن را تفسير مىكند با وجود اين، نويسنده گاه از شيوه تفسير موضوعى در كنار تفسير ترتيبى سود مىبرد. | #تفسير موضوعى: اين تفسير، در شمار تفاسيرى است كه به روش تفسير ترتيبى آيات قرآن را تفسير مىكند با وجود اين، نويسنده گاه از شيوه تفسير موضوعى در كنار تفسير ترتيبى سود مىبرد. | ||
#بهرهگيرى از روش پرسش و پاسخ: نويسنده | #بهرهگيرى از روش پرسش و پاسخ: نويسنده برای تبيين بهتر مراد خداوند، تفسير خويش را به شكل پرسش و پاسخ سامان داده است. با اين رويكرد، مفسر در تفسير بسيارى از آيات قرآن، نخست پرسشى را مطرح مىكند و سپس بهصورت كامل و روشن به پاسخ آن پرسش مىپردازد.<ref>ر.ک: بهرامى، محمد، ص250-266</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش