۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
در مقدمهى كتاب اشاره مىكند كه در كتاب آسمانى ما مسلمانان، نود و سه قسم ذكر شده، كه اين سوگندها در حدود چهل سوره قرآن پراكنده است. | در مقدمهى كتاب اشاره مىكند كه در كتاب آسمانى ما مسلمانان، نود و سه قسم ذكر شده، كه اين سوگندها در حدود چهل سوره قرآن پراكنده است. | ||
قسمهاى قرآن بسيار متنوّع است. خداوند متعال در برخى از آيات قرآن به ذات پاك خويش قسم خورده، و در مواردى به قرآن مجيد سوگند ياد كرده، و در پارهاى از آيات به شخص پيامبر اسلام(ص) قسم خورده است. روز قيامت، جان و روح انسان، فرشتگان و صفوف ملائكه، و در يك جمله، موجودات مقدّس، از ديگر امورى است كه متعلّق سوگند پروردگار قرار گرفته است. همانگونه كه در آيات ديگر، موجودات با عظمتى، نظير خورشيد، ماه، شب و روز، شفق، صبحگاهان، سرزمين مقدّس مكّه، و اسبهايى كه نفس زنان به سوى ميدان جهاد حركت مىكنند، و مانند آن موضوع قسم پروردگارند. حتّى در آيات مورد اشاره سوگند به مواد غذايى، نظير انجيل و زيتون، نيز ديده مىشود. | قسمهاى قرآن بسيار متنوّع است. خداوند متعال در برخى از آيات قرآن به ذات پاك خويش قسم خورده، و در مواردى به قرآن مجيد سوگند ياد كرده، و در پارهاى از آيات به شخص پيامبر اسلام(ص) قسم خورده است. روز قيامت، جان و روح انسان، فرشتگان و صفوف ملائكه، و در يك جمله، موجودات مقدّس، از ديگر امورى است كه متعلّق سوگند پروردگار قرار گرفته است. همانگونه كه در آيات ديگر، موجودات با عظمتى، نظير خورشيد، ماه، شب و روز، شفق، صبحگاهان، سرزمين مقدّس مكّه، و اسبهايى كه نفس زنان به سوى ميدان جهاد حركت مىكنند، و مانند آن موضوع قسم پروردگارند. حتّى در آيات مورد اشاره سوگند به مواد غذايى، نظير انجيل و زيتون، نيز ديده مىشود. بنابراین قسمهاى قرآن مجيد بسيار متنوّع و گوناگون است.<ref>متن كتاب، ص 28</ref> | ||
مؤلف در اين كتاب به 5 سوال پاسخ مىدهد: اول سوال در مورد حكم شرعى سوگند ياد كردن است. | مؤلف در اين كتاب به 5 سوال پاسخ مىدهد: اول سوال در مورد حكم شرعى سوگند ياد كردن است. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
وى در مورد ماهيّت و محتواى سوگند بيان مىدارد كه: همه سوگند ياد مىكنيم، امّا آيا پيرامون ماهيّت و محتواى قسم فكر كردهايم؟ جالب اينكه در كتابهايى كه در اين موضوع نوشته شده نيز چيزى در اين مورد يافت نشد. راستى هنگامى كه مىگوييم: «به خدا سوگند كه فلان كار را انجام خواهم داد». اين قسم به چه معناست؟ چه رابطهاى بين نام خدا و آن كار وجود دارد؟ يا زمانى كه به غير خدا قسم ياد مىكنيم، و مثلًا مىگوييم: «به جان فرزندم قسم كه فلان كار را ترك خواهم كرد» چه ارتباطى بين آن كار و جان فرزندمان ايجاد مىكنيم؟ پاسخ: بسيارى از مسائل روزانه زندگى انسان بسيار واضح و آشكار به نظر مىرسد، امّا هنگامى كه به عمق آن مىانديشيم و در محتواى آن تفكّر مىكنيم، با پيچيدگىهاى خاصّى مواجه مىشويم، كه قسم نيز از جمله اين امور است. امّا بعد از دقّت و مطالعه پيرامون قسم شايد بتوان گفت كه سوگند ياد كننده در حقيقت مىخواهد بين آن دو چيز (مقسم له و مقسم به) هماهنگى و نزدیک ى ايجاد كند، و اهميّت مُقسم له را هم سطح ارزشى مقسم به معرّفى كند. | وى در مورد ماهيّت و محتواى سوگند بيان مىدارد كه: همه سوگند ياد مىكنيم، امّا آيا پيرامون ماهيّت و محتواى قسم فكر كردهايم؟ جالب اينكه در كتابهايى كه در اين موضوع نوشته شده نيز چيزى در اين مورد يافت نشد. راستى هنگامى كه مىگوييم: «به خدا سوگند كه فلان كار را انجام خواهم داد». اين قسم به چه معناست؟ چه رابطهاى بين نام خدا و آن كار وجود دارد؟ يا زمانى كه به غير خدا قسم ياد مىكنيم، و مثلًا مىگوييم: «به جان فرزندم قسم كه فلان كار را ترك خواهم كرد» چه ارتباطى بين آن كار و جان فرزندمان ايجاد مىكنيم؟ پاسخ: بسيارى از مسائل روزانه زندگى انسان بسيار واضح و آشكار به نظر مىرسد، امّا هنگامى كه به عمق آن مىانديشيم و در محتواى آن تفكّر مىكنيم، با پيچيدگىهاى خاصّى مواجه مىشويم، كه قسم نيز از جمله اين امور است. امّا بعد از دقّت و مطالعه پيرامون قسم شايد بتوان گفت كه سوگند ياد كننده در حقيقت مىخواهد بين آن دو چيز (مقسم له و مقسم به) هماهنگى و نزدیک ى ايجاد كند، و اهميّت مُقسم له را هم سطح ارزشى مقسم به معرّفى كند. | ||
شخصى كه قسم بالا را به زبان مىآورد، در واقع مىخواهد اهميّت كارى كه براى آن قسم خورده را هم سطح اهميّت جان فرزندش قرار دهد، تا شنونده باور كند كه او آن كار را انجام خواهد داد. و هنگامى كه به نام خدا قسم مىخورد، گويا مىخواهد به مخاطب بفهماند كه انجام آن كار و عمل به آن وعده، همانند نام خدا | شخصى كه قسم بالا را به زبان مىآورد، در واقع مىخواهد اهميّت كارى كه براى آن قسم خورده را هم سطح اهميّت جان فرزندش قرار دهد، تا شنونده باور كند كه او آن كار را انجام خواهد داد. و هنگامى كه به نام خدا قسم مىخورد، گويا مىخواهد به مخاطب بفهماند كه انجام آن كار و عمل به آن وعده، همانند نام خدا برایش مهم است. بنابراین، سوگند در واقع يك نوع برابرى و هماهنگى و مربوط ساختن دو مطلب (مقسم به و مقسم له) با هم است، و لهذا همواره به امور مقدّس يا چيزهايى كه در نظر قسم خورنده مهم است قسم ياد مىكند، و هرگز به امور بىارزش و بىاهميّت قسم ياد نمىشود. و در يك جمله، قسم ايجاد يك رابطه ذهنى بين يك امر مقدّس يا مهم، و كارى است كه براى آن قسم مىخوريم.<ref>همان، ص 50</ref> | ||
در مورد فلسفه سوگندهاى خداوند مطالبى را اشاره مىنمايد و با طرح اين سوال به جواب آن مىپردازد؛ اما سوالات: چرا خداوند سوگند مىخورد؟ خداوند چه نيازى به قسم دارد، كه حدود يك صد مرتبه در قرآن قسم ياد كرده است؟ آيا سوگندهاى پروردگار براى مؤمنان و خداباوران است، يا براى افراد بىايمان و كافر؟ اگر براى مؤمنان است، كه آنها نيازى به قسم ندارند؛ زيرا اوامر و دستورات خدا را بدون سوگند هم بجا مىآورند. و اگر براى كفّار است، قسم ياد كردن براى آنها فايدهاى ندارد؛ زيرا با قسم هم سر بر فرمان خدا نمىگذارند، و تسليم وى نمىشوند. | در مورد فلسفه سوگندهاى خداوند مطالبى را اشاره مىنمايد و با طرح اين سوال به جواب آن مىپردازد؛ اما سوالات: چرا خداوند سوگند مىخورد؟ خداوند چه نيازى به قسم دارد، كه حدود يك صد مرتبه در قرآن قسم ياد كرده است؟ آيا سوگندهاى پروردگار براى مؤمنان و خداباوران است، يا براى افراد بىايمان و كافر؟ اگر براى مؤمنان است، كه آنها نيازى به قسم ندارند؛ زيرا اوامر و دستورات خدا را بدون سوگند هم بجا مىآورند. و اگر براى كفّار است، قسم ياد كردن براى آنها فايدهاى ندارد؛ زيرا با قسم هم سر بر فرمان خدا نمىگذارند، و تسليم وى نمىشوند. |
ویرایش