إعجاز القرآن (التحدي - العجز - الإعجاز): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '==پانویس== <references />' به '==پانویس== <references/>') |
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[نصار، حسين]] ( | [[نصار، حسين]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربي | | زبان =عربي | ||
| کد کنگره =BP 86 /ن6ت3* | | کد کنگره =BP 86 /ن6ت3* |
نسخهٔ ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۱۲
إعجاز القرآن (التحدي - العجز - الإعجاز) | |
---|---|
پدیدآوران | نصار، حسين (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | التحدي
العجز الاعجاز المعجزة |
ناشر | مکتبة مصر |
مکان نشر | مصر - قاهره |
چاپ | 1 |
موضوع | قرآن - اعجاز |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 86 /ن6ت3* |
إعجاز القرآن (التحدي - العجز - الإعجاز)، نوشته حسین نصار، کتابی است به زبان عربی، با موضوع علوم قرآنی. نویسنده در این کتاب به بحث مفصلی درباره معجزه و اعجاز قرآن از طریق تحدی پرداخته و نظرات بسیاری از عالمان اسلامی را در آن مطرح کرده است.
ساختار
کتاب دارای، تقدیریه، مقدمه و محتوای مطالب در چند فصل است. برخی منابعی که نویسنده در نگارش این اثر از آنها بهره برده عبارتند از: روح المعاني في تفسیر القرآن العظيم و السبع المثاني، اثر آلوسی؛ التفسير الكبير، ابن تیمیه؛ التسهيل لعلوم التنزيل، ابن جزی؛ الفصل في الملل و الأهواء و النحل، ابن حزم؛ إعجاز القرآن، باقلانی؛ في إعجاز القرآن الكريم، ابوعلى محمد برکات حمدى؛ القرآن و المنهج العلمي المعاصر، عبدالحلیم جندی؛ منهج الزمخشري في تفسير القرآن و بيان إعجازه، مصطفی صاوی جوینی و..[۱].
نویسنده در مقدمه مینویسد: من فصلها و موضوعات فصول این کتاب را به ترتیب تاریخی خاصی بیان کردهام تا مباحث آن پرده از تکامل اندیشه بردارد. البته این امر موجب شده که ترتیب مباحث آن کمی غریب به نظر بیاید؛ زیرا چنین شیوهای با شیوه رایج در ارائه این مباحث فرق دارد..[۲].
گزارش محتوا
نویسنده در بخش تقدیریه کتاب، 37 نفر از کسانی را که در راستای این تحقیق، کتابی را به وی هدیه کرده یا کتابی را از کتابخانه شخصی خودشان یا کتابخانههای عمومی به وی قرض دادهاند، نام میبرد و از آنها تشکر میکند[۳].
وی در مقدمه از نزول کتاب بر بسیاری از پیامبران صحبت کرده و مینویسد: از این میان، تورات و انجیل و قرآن نسبت به کتابهای دیگر، بارزتر هستند و از میان این سه، قرآن، کتاب دعوت و تشریع و ادب است... و چهارده قرن است که چیزی به لحاظ اعجاب و بیان و تفصیل بالادست قرآن نیامده است. او از باقلانی، جرجانی، زرکشی و موسی شاهین لاشین بهعنوان کسانی که درباره اعجاز قرآن بحث کردهاند، نام میبرد و از قول موسی شاهین نقل میکند که: با اثبات اعجاز قرآن، ثابت میشود که این سخن، کلام خداست، نه پیامبر(ص)[۴].
او مینویسد: من سعی میکنم تاریخ اندیشه عربی درباره اعجاز قرآن را بیان کنم و منظورم از لفظ عربی، هر کتابی است که به این زبان نوشته شده باشد؛ هرچند نویسنده عرب نبوده یا اساسا مسلمان نباشد[۵] و منظورم از تاریخ اندیشه، این است که تمام سعیم را کردهام تا آنچه را اندیشمندان در باب قبول یا رد اعجاز گفته یا تدوین کردهاند، رصد کنم و تغییرات، تقسیمبندیها و تکمیلات بر این بحث را در این باب بیان نمایم[۶].
من در این راستا به این نتیجه رسیدم که بسیاری از اندیشههایی را که علما مطرح کردهاند، از قرآن، حدیث یا وقایع تاریخی، گرفتهاند[۷].
حسین نصار، 6 آیه از آیات تحدی را ذکر میکند؛ 23 بقره، 38 یونس، 13 هود، 88 اسرا، 49 قصص و 33 و 34 طور[۸].
او مباحث تحدی را در سه فصل مطرح میکند: تفسیر آیات تحدی، صورت تحدی و اثبات وقوع تحدی و صحت آن. وی پس از بیان نظریات برخی درباره مدلول تحدی در این رابطه مینویسد: شرحی که بین مفسران قدیم و جدید درباره معنی تحدی رایج است، یاریجویی (استعانت) است[۹].
او توضیحاتی هم درباره مماثل میدهد؛ زیرا اساس تحدی بر همانندآوری است. بر مبنای گفته قرآن، منظور از مماثل، کلامی همانند قرآن است؛ یعنی ای جماعت عرب [اگر میتوانید] یک سوره مانند این قرآن که محمد(ص) آن را با لغت و منطق شما آورده، بیاورید[۱۰].
حکمت تحدی این است که از ناتوانی عرب از پاسخ به هماوردطلبی قرآن بر آوردن مثلش، اعجاز قرآن کریم ثابت میشود[۱۱].
او نظریات مختلف درباره زمان و مدت تحدی را ذکر میکند؛ مثلاًسید قطب معتقد است که تحدی در زمان پیامبر(ص) همواره وجود داشته و تا امروز هم بر قوت خودش باقی است[۱۲].
علی بن عیسای رمانی اولین کسی است که بر اثبات صحت تحدی قرآنی دلیل آورده. او این امر را به دو وجه مستدل کرده: # اشیاء را به دو نوع تقسیم کرده؛ مواردی که امکان معارضه در آنها نیست (مانند اینکه گفته شود: غیر از 5 ضرب در 5، عددی را بیاورید که حاصل ضرب آن 25 شود) و مواردی که امکان معارضه دارند (مانند تحدی به بلاغت و...) و در مورد دوم قائل به امکان تحدی شده است؛ یعنی کسی که بتواند سوره آل عمران را بیاورد میتواند سوره مائده یا انعام و... را هم بیاورد. پس در این مورد (مورد دوم) است که خداوند بر کفار احتجاج کرده که اگر میتوانند مانند چنین موردی را که در اوج بلاغت است بیاورند. دلالت اسماء و صفات (کلمات مفرده) متناهی و دلالت تألیف غیر متناهی است... یعنی همان طور که با تألیف عددهای 0 تا 9 میتوان بینهایت عدد ساخت، از تألیف کلمات متناهی هم میتوان بینهایت معنی درست کرد. پس تحدی به معارضه با قرآن در تألیف معانی از کلمات، ممکن است[۱۳].
او در ادامه، معارضههای مطرحشده توسط 20 نفر را ذکر کرده و در فصلی جداگانه به آنها پاسخ میدهد؛ مثل معارضهای که مسلیمه بن ثمامه معروف به مسیلمه کذاب مطرح کرده و بیشترین توجه علما در معارضات به آن تعلق گرفته است. مسیلمه میپنداشت که آیاتی مشابه آیات قرآن بر وی نازل میشود. نویسنده، روایاتی را نیز درباره مدعیات کذب مسیلمه مطرح میکند؛ مانند اینکه او ادعا داشت پیامبر(ص) برای امور مهم و خودش برای امور کماهمیتتر، از جانب خدا فرستاده شده است. برخی از مواردی که مسیلمه سعی کرده مانند قرآن در آن بگوید چنین هستند: «يا ضفدع: كم تنقّين، لا الشراب تمنعين و لا الماء تكدرين. لنا نصف الأرض و لقريش نصفها و لكن قريشا قوم لا يعدلون» یا «و الليل الأدهم و الذئب الأسحم ما جاء بنو أبيمسلم من محرم» و یا «لقد أنعم اللّه على الحبلى، أخرج منها نسمة [كائنا حيا] تسعى من بين صفاق و حشا» و..[۱۴].
از دیگر افراد، نضر بن حارث، اسود عنسی، سجاح، ابن مقفع، ولید بن مغیره و... هستند. نویسنده در نقد مسیلمه، اقوال و نظرات عالمان را مطرح میکند؛ از جمله گفتار خطابی را نقل میکند که در نقد اولین موردی که از مسیلمه در معارضه با قرآن نقل شد (يا ضفدع...) مینویسد: پرواضح است که این، سخنی است بی فایده؛ نه الفاظ صحیحی دارد و نه معنای محکمی؛ ضمنا هیچیک از ارکان سهگانه بلاغت را هم ندارد؛ گوینده برای مسجع کردن سخن، خود را به تکلف افکنده است[۱۵].
نویسنده در ادامه، اعجاز قرآن را بررسی میکند. او در این بخش انگیزههای معارضه با قرآن را مطرح میکند و به اثبات عجز از این امر میپردازد و... ماوردی درباره پرسش از کسانی که در کلام قرآن به تحدی دعوت شدهاند و عجز آنها مورد نظر است، مینویسد: اهل علم در این مسئله دو قول دارند: برخی قائل به عجز همگان هستند. برخی دیگر، تنها عجز عرب اصیل زمان نزول قرآن را معتبر میدانند، نه غیر آنان را..[۱۶].
او درباره ادراک اعجاز مینویسد: اخباری که به ما رسیده، حیرت عرب معاصر با قرآن هنگام شنیدن کلام الهی و مسلمان شدن آنان با شنیدن آن و اعترافشان به برتری ادبی آن و ناتوانیاشان از آوردن مانند آن و... را میرساند[۱۷].
ابوهاشم جبائی درباره اینکه ملاک تشخیص اعجاز برای ما چگونه میتواند باشد، به تبعیت از جاحظ گفته: شناخت اعجاز قرآن از دو راه میسر است:
- علم به اخباری که تصریح به عجز عرب از همانندآوری قرآن کردهاند؛
- ادراک شخصی[۱۸].
نویسنده سپس برخی مسائل را در اثبات معجزه بودن قرآن بیان میکند و به برخی از شبهات در این باب پاسخ میدهد؛ مثلاًیکی از شبهاتی را که پاسخ میدهد این است که قرآن کلامی است از جانب خودِ پیامبر(ص)، نه خدا[۱۹].
او، این موضوعات را با مباحثی مانند تعریف معجزه، وجه احتیاج پیامبران به معجزه، دلالت معجزه بر راستگویی پیامبران، ارکان معجزه، انواع معجزات، موازنه بین معجزههای پیامبران، تمییز بین امور خارقالعاده و... ادامه میدهد[۲۰].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب و کتابنامه در انتهای اثر ذکر شده است. ارجاعات کتاب، در پاورقیها ذکر شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: فهرست منابع، ص361-371
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص8
- ↑ ر.ک: تقدیریه کتاب، ص3-4
- ↑ ر.ک: مقدمه کتاب، ص5-6
- ↑ ر.ک: همان، ص6-7
- ↑ ر.ک: همان، ص7
- ↑ ر.ک: همان، ص7
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص10
- ↑ ر.ک: همان، ص12
- ↑ ر.ک: همان، ص13
- ↑ ر.ک: همان، ص66
- ↑ ر.ک: همان، ص90
- ↑ ر.ک: همان، ص107-109
- ↑ ر.ک: همان، ص114-115
- ↑ ر.ک: همان، ص126-127
- ↑ ر.ک: همان، ص134
- ↑ ر.ک: همان، ص139
- ↑ ر.ک: همان، ص143
- ↑ ر.ک: همان، ص160-209
- ↑ ر.ک: همان، ص211-360
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.
وابستهها
إعجاز القرآن و أسرار التنزيل الموسوم فتح الجليل للعبد الذليل