آشنایی با تفسیر و روش‌های تفسیری: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '==پانویس== <references />' به '==پانویس== <references/>')
    جز (جایگزینی متن - 'ولي فقيه' به 'ولی فقیه')
    خط ۱۲: خط ۱۲:


    | ناشر =  
    | ناشر =  
    سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نمايندگي ولي فقيه، مرکز تحقيقات اسلامی  
    سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نمايندگي ولی فقیه، مرکز تحقيقات اسلامی  
    | مکان نشر = ايران - rl
    | مکان نشر = ايران - rl
    | سال نشر =مجلد1
    | سال نشر =مجلد1

    نسخهٔ ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۱۴

    آشنایی با تفسیر و روش‌های تفسیری
    آشنایی با تفسیر و روش‌های تفسیری
    پدیدآورانفرقاني، قدرت‌الله (نويسنده) حيدري، احمد (نويسنده)
    ناشرسپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نمايندگي ولی فقیه، مرکز تحقيقات اسلامی
    مکان نشرايران - rl
    سال نشرمجلد1
    چاپ1
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏91‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏4‎‏آ‎‏5‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    آشنایی با تفسیر و روش‌های تفسیری، نوشته قدرت‌الله فرقانی، کتابی است با زبان فارسی و موضوع علوم قرآنی. این اثر در راستای فراگیری معارف قرآن و با توجه به نیاز برادران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شناخت تفسیر و روش‌های اعمال‌شده در آن و به سفارش گروه علوم اسلامی معاونت متون آموزشی و کمک‌آموزشی همان نهاد، ضمن دوازده درس نوشته شده است[۱].

    ساختار

    کتاب، دارای مقدمه و محتوای مطالب ضمن دوازده درس، است.

    گزارش محتوا

    نویسنده در درس اول، قرآن را کتاب هدایت جهانیان معرفی کرده که بهترین پناهگاه برای مسلمانان است و «پیامبر اسلام(ص) به مسلمانان سفارش فرموده‌اند که به هنگام هجوم ابرهاى سیاه و تاریک فتنه، به قرآن پناه ببرند؛ زیرا قرآن شفیعى است که شفاعتش پذیرفته شده و گزارش‌دهنده‌اى است که صداقتش گواهى شده و هرکس آن را پیشوا قرار دهد، به‌سوى بهشت هدایتش مى‌کند و هرکس آن را پشت سر افکند، به‌سوى جهنم سوقش مى‌دهد»[۲].

    وی همچنین قرآن را کتابی کامل می‌شمارد که مظهر تجلی خداوند و ثقل اکبر است و به فرموده امام على(ع) قرآن، افضل دو هدایتگر (قرآن و عترت) است. او سپس بیان می‌کند که درمان دردهای روحی بشر با قرآن صورت می‌پذیرد[۳].

    درس دوم درباره تفسیر قرآن است. «تفسیر از ریشه «فَسَرَ» و به معناى کشف معناى لفظ‍‌ و اظهار آن... و در اصطلاح به معناى توضیح و تشریح، کشف مفاهیم الفاظ‍‌، عبارات آیات و بیان مقاصد قرآن است»[۴].

    از جمله فواید تفسیر، تنبه و عبرت گرفتن شخص از فهم قصص قرآن و معانی دیگر قرآن است. نویسنده در درس سوم به بیان معنی تأویل و موارد آن از ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و ظاهر و باطن و... می‌پردازد. «رسول اکرم(ص) فرمود: «إنَّ‌ لِلْقُرْانِ‌ ظَهْراً وَ بَطْناً وَ لِبَطْنِهِ‌ بَطْناً إلى سَبْعَةِ‌ أبْطُنٍ‌»؛ «قرآن داراى ظاهر و باطن است وبراى باطن آن باطنى دیگر تا هفت بطن». سراسر قرآن کریم داراى بطن‌هاى مختلف بوده که هرکس به اندازه فهم و درک خودش و به اندازه‌اى که از تعلّقات مادّى آزاد شده باشد، مى‌تواند به این باطن‌ها دست یابد»[۵].

    وی در توضیح آیات محکم و متشابه می‌نویسد: منظور از آیات محکم آیاتى است که داراى ثبات و اتقان مخصوصى هستند و مراد آنها روشن است وبه معناى غیر مراد اشتباه نمى‌شوند (مثل آیه «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (الإخلاص‏: 1)؛ «بگو: او خدایى است یکتا») و امّا آیات متشابه برخلاف آیات محکم، بر دو یا چند معنا قابل حمل هستند و براى فهمیدن مراد و مقصود آن آیات باید آنها را به آیات محکم ارجاع داد[۶].

    درس چهارم درباره ترجمه قرآن است. نویسنده در این بخش ضمن تعریف معنای لغوی و اصطلاحی درباره ترجمه قرآن، دلایل موافقان و مخالفان درباه ترجمه دقیق قرآن را ذکر می‌کند و در پایان این درس ترجمه را به دو نوع لفظی و تفسیری تقسیم می‌کند[۷].

    فرقانی در درس پنجم دلایل نیاز به تفسیر را توضیح می‌دهد؛ وجود لغات مشکل در قرآن و ذکر نشدن شأن نزول برخی آیات و جزئیات احکام در آن، از دلایل لزوم تفسیر است. راغب اصفهانى در توضیح علل لزوم تفسیر مى‌گوید: «تفسیر یا در الفاظ‍‌ غیر مأنوس به کار مى‌رود، مانند کلمه «البحيرة» (شترى که ده بار زائیده و گوشش را شکافته و رهایش نموده باشند) و کلمه «السائبَة» (شترى که پنج بار زائیده باشد) و کلمه «الوصيلة» (گوسفندی که دوقلو زائیده باشد) و یا کلام مختصرى که احتیاج به بیان و شرح دارد، مانند: «وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ (البقرة: 43)؛ «و نماز را اقامه و زکات را پرداخت کنید» (که احتیاج به توضیح و تفسیر دارد) و یا در کلامى است که دربردارنده داستانى باشد که فهمیدن آن کلام بدون فهم آن داستان دانسته نمى‌شود، مانند: «إِنَّمَا النَّسِي‌ءُ زِيَادَةٌ فِي الْکُفْرِ» (التوبة: 37)؛ «همانا به تأخیر انداختن (ماه‌هاى حرام) افزایشى در کفر است»، که با توجه به شأن نزول این آیه، منظور کارى است که مشرکان انجام مى‌دادند و ماه‌هاى حرام را به‌منظور تمدید جنگ و غارت بیشتر، به تأخیر مى‌انداختند»[۸].

    از دیگر دلایل لزوم تفسیر، این است که قرآن دارای معارف بلندی است که نیاز به شرح و بیان دارد و همچنین آیات متشابهی در قرآن هست که برای روشن کردن معنای آنها نیازمند تفسیر هستیم. او در درس ششم، مبادی و منابع تفسیر (قرآن، روایات، عقل) را با ذکر مواردی توضیح می‌دهد و در درس هفتم ضمن ارائه مواردی از قرآن (مثل 44 نحل، 2 جمعه، 79 واقعه و...) و روایات، بیان می‌کند که مفسران واقعی از نظر قرآن و سنت، معصومین(ع) هستند[۹].

    وی در درس هشتم، ضمن بیان منع پیامبر(ص) از تفسیر به رأی، نظریات مختلف درباره تفسیر این‌چنینی را ذکر کرده و به ارزیابی آنها می‌پردازد. او می‌نویسد: «استنباط‍‌ از ریشه «نبط» است و آن اولین آبى است که در چاه ظاهر مى‌شود، پس استنباط‍‌ به معنى استخراج است. به هر چیزى که استخراج شده، در برابر چشم یا معرفت (عقل) قرار بگیرد، «مستنبَط‍‌» گویند»[۱۰] و سپس به بیان کلماتی از علمایی چون فیض کاشانی، ملاصدرا و امام خمینی می‌پردازد تا پاسخی به کسانی که در برخی از موارد فهم از قرآن را با تفسیر به رأی اشتباه گرفته‌اند داده باشد. در ادامه، به ذکر نمونه‌هایی از تفسیر عرفانی و استنباط‌های قرآنی می‌پردازد[۱۱].

    درس‌های نهم تا دوازدهم دربردارنده مباحث زیر است: تأثیر مذاهب و مسلک‌های عرفانی، کلامی (اشعری، معتزلی و امامی)، فقهی، روایی، ادبی، علمی و... در تفسیر قرآن، دو نوع تفسیر ترتیبی و موضوعی و دلایل طرف‌داران هریک از این دو نوع تفسیر، روش‌های تفسیر موضوعی و معرفی تفسیرهای معروف شیعه (عیاشی، تبیان، مجمع البيان، روح الجنان، منهج الصادقين، الوجيز في التفسير و الميزان) و اهل سنت (كشف الأسرار، كشاف، مفاتيح الغيب، رحمة من الرحمن، أنوار التنزيل و حقائق التأويل، تفسير القرآن العظيم و الدر المنثور) و..[۱۲].

    وضعیت کتاب

    کتاب، دارای فهرست مطالب و کتابنامه است. ارجاعات در پاورقی‌ها ذکر شده است. در پایان هر درس تعدادی پرسش از متن مربوطه مطرح شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه کتاب، ص13-14
    2. متن کتاب، ص18
    3. ر.ک: همان، ص16-20
    4. همان، ص21
    5. ر.ک: همان، ص28
    6. ر.ک: همان، ص29-30
    7. ر.ک: همان، ص3137
    8. همان، ص40
    9. ر.ک: همان، ص42-56
    10. همان، ص62
    11. ر.ک: همان، ص57-66
    12. ر.ک: همان، ص67-109

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها