مبانی کلامی اعجاز قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '==پانویس== <references />' به '==پانویس== <references/>')
    جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها ==' به '==وابسته‌ها==')
    خط ۶۳: خط ۶۳:
    مقدمه و متن کتاب.
    مقدمه و متن کتاب.


    == وابسته‌ها ==
    ==وابسته‌ها==
       
       
       
       

    نسخهٔ ‏۲۵ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۵۶

    مبانی کلامی اعجاز قرآن
    مبانی کلامی اعجاز قرآن
    پدیدآورانرضواني، روح‌الله (نويسنده)
    ناشرمرکز بين المللي ترجمه و نشر المصطفي(ص)
    مکان نشرايران - قم
    سال نشرمجلد1: 1391ش , 1433ق
    چاپ1
    شابک978-964-195-238-1
    موضوعقرآن - اعجاز
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    مبانی کلامی اعجاز قرآن نوشته روح‌الله رضوانی، کتابی است به زبان فارسی و با موضوع علوم قرآنی. همان‌طور که از اسم کتاب پیداست، نویسنده در این اثر به تبیین مبانی کلامی اعجاز قرآن کریم پرداخته است.

    ساختار

    کتاب از سخن ناشر، پیشگفتار و محتوای مطالب در پنج بخش کلی تشکیل شده است.

    نویسنده در نگارش این اثر از 196 منبع شیعه و سنی بهره برده که برخی از آن‌ها عبارتند از: شرح منظومه ملاهادی سبزواری، شرح مواقف عضدالدین ایجی، نصوص الحکم بر فصوص الحکم ابونصر فارابی، مجموعه آثار شهید مرتضی مطهری، الموضح عن جهة اعجاز القرآن سید مرتضی موسوی، مناهل العرفان في علوم القرآن محمد عبدالعظیم زرقانی، مدخل التفسیر محمد فاضل لنکرانی، التفسير الکبير (مفاتيح الغيب) فخر رازی، أعلام النبوة ماوردی شافعی و...[۱]

    گزارش محتوا

    نویسنده در پیشگفتار درباره اعجاز قرآن و تحدی به آن در قالب و محتوا و میزان تحدی(به‌اندازه یک سوره) سخن می‌گوید و می‌نویسد همانند آوری قرآن تا کنون انجام نشده وگرنه به گوش ما می‌رسید و خبر آن می‌پیچید.[۲]

    فصل اول کتاب درباره معناشناسی معجزه است. «معجزه از عجز گرفته شده و به معنای ضعف و ناتوانی است و لغتنامه‌های مختلفی به آن اشاره دارد»[۳] نویسنده معتقد است در تمامی 26 موردی که این کلمه در قرآن به‌کاررفته، به همان معنای لغوی است. وی درباره معنای اصطلاحی معجزه چنین می‌گوید: «از دیدگاه اهل کلام، اعجاز، گفتار شگفت‌انگیز و جالب‌توجه یا امر خارق عادتى است که مدعى مقام نبوت براى اثبات ادعاى رسالتش، آن را برخلاف قوانین عادى و جارى طبیعت و همراه با تحدّى و دعوت به مبارزه‌طلبى و عجز و ناتوانى دیگران از آوردن همانند آن انجام مى‌دهد.»[۴] وی سپس معجزه را به حسی و عقلی تقسیم کرده و ویژگی‌های معجزه را در کلام اسلامی برمی‌شمرد و مباحث قبلی را چنین جمع‌بندی می‌کند که «اعجاز در حقیقت همان «خارق عادت» است. قیدهایى همچون «عدم معارضه» و «مقارنت با زمان تکلیف»، هم تأکیدى بر خرق عادت است و هم این‌که سبب محدود کردن دایره معجزه و ملاک جدایى آن از سایر امور خارق عادت مى‌گردد. همچنین معجزه همیشه همراه با ادعاى منصبى از مناصب الهی و وقوع آن مقارن با زمان تکلیف و غیرقابل‌تعلیم و تعلّم است. دیگر این‌که، حادثه اعجاز آمیز و خارق عادت، باید رابطه‌اش با ادعاى مدعى آن معلوم باشد و همچنین بتوان از طریق آن، بر صدق مدعایش استدلال کرد. هدف اصلى و نهایى معجزه آن است که همراه با تحدّى و فراخوانى همگان به همانندسازى و عجز و ناتوانى دیگران از آوردن همانند آن باشد.»[۵] او مباحث این بخش را با الفاظ دیگری (مانند آیه، بینه، برهان و سلطان) که مفهوم معجزه را می‌رسانند پیش می‌برد.[۶] وی پس از بررسی کلماتی که معنای معجزه را می‌رسانند نتیجه می‌گیرد که قرآن آنچه را که متکلمان خرق عادت و معجزه نامیده‌اند، بینه و آیه نامیده است. ازاین‌رو رابطه کلمه معجزه و آیه عموم و خصوص مطلق است یعنی هر آیه‌ای معجزه است و از آن طرف فقط برخی معجزات آیه‌اند.[۷]

    وی در فصل دوم کتاب به تحلیل مبانی کلامی اعجاز می‌پردازد؛ او در این بخش میان تعریف معجزه و خرق عادت مقایسه می‌کند و با بررسی رویکرد قرآن کریم به قانون علیت تعریف معجزه به خرق عادت را نارسا می‌داند.[۸] او معتقد است «از دید گروه قابل‌توجهی از متکلمان اسلامى، تنها رویداد خارق‌العاده‌اى که با دو شرط‍‌ تحدّى و ادعاى نبوت همراه باشد، ملازم با صدق مدعى است نه هر امر خارق‌العاده‌اى.»[۹] وی همچنین در این بخش از شرط تحدی در معجزه بودن یک امر و تحلیل این امر صحبت می‌کند. او از مناقشه برخی در اعتبار تحدی به‌عنوان شرط معجزه می‌گوید. آنان معتقدند این شرط نه‌تنها فاقد دلیل عقلى و نقلى است، بلکه دلیل بر عدم اعتبار آن داریم. نویسنده در جواب آنان با تقسیم معجزه بر دو قسم عرفى و اصطلاحى، بیان می‌کند معجزه‌اى که قید تحدّى در آن لازم است، همان قسم دوم است که نیازمند شرایط‍‌ متعددى مانند عجز دیگران از آوردن همانند، تقارن با ادعاى نبوت و تحدّى و... است.[۱۰]

    وی در فصل سوم، ماهیت معجزه بودن قرآن را تبیین می‌کند و بیان می‌دارد که معجزه بودن آن را فقط مسلمانان مطرح نکرده‌اند بلکه در خود قرآن هم (در آیات تحدی) بیان شده است. این‌که بشر تاکنون نتوانسته همانند قرآن را بیاورد نیز به خاطر معجزه بودن قالب و محتوای قرآن است. البته در حوزه هماورد طلبی قرآن و تحدی آن اختلافی بین عالمان اسلامی هست؛ برخی آن را منحصر در فصاحت و بلاغت می‌دانند و برخی دایره هماورد طلبی را به سایر موارد نیز گسترش می‌دهند.[۱۱] «از طرف مخالفان پیامبر اسلام معارضه‌اى با قرآن صورت نگرفته است... [زیرا] با توجه به انگیزه‌هاى زیاد و مهمى که [از سوی دشمنان اسلام برای مخالفت با آن] وجود داشت، محال بود که عرب معارضه با قرآن را ترک کنند؛ مگر این‌که از معارضه با قرآن عاجز باشند.»[۱۲]

    نویسنده در فصل چهارم بر این تأکید می‌کند که ناتوانی بشر از آوردن مانندی برای قرآن دلیل بر اعجاز آن است. او در این فصل به بررسی موارد مختلفی که در آن‌ها بحث همانند آوری قرآن مطرح شده می‌پردازد. وی همچنین برخی شبهات مانند عدم امکان معارضه در آن زمان به خاطر قدرت مسلمانان یا از بین بردن معارضات به دست آنان و... را طرح کرده و پاسخ می‌دهد. او نمونه‌هایی از معارضات در عصر پیامبر(ص) و پس از ایشان را مطرح می‌کند. سپس، معارضه با قرآن در سوره ساختگی ایمان را مطرح کرده و آن را با آیات قرآن مقایسه می‌کند. وی در پایان فصل باز هم بر این نکته تأکید می‌کند که چون کسی نتوانسته و نمی‌تواند مانند قرآن را بیاورد، قرآن معجزه است.[۱۳]

    رضوانی، در بخش پنجم کتاب، از وجوه اعجاز قرآن صحبت می‌کند؛ «سبک بیانى قرآن داراى ظرافت شعر، آزادى مطلق نثر و حسن و لطافت سجع است.» و این یعنی وجه اعجاز در فصاحت و بلاغت قرآن. قرآن کریم همچنین از اخبار غیبی فراوانی اطلاع داده است[۱۴] آیات 8 سوره مجادله و 107 تا 110 توبه، و همچنین خبر پیروزی رومیان بر فارس و پیروزی پیامبر(ص) در آیات 2 تا 4 روم و 21 مجادله و... نمونه‌هایی از این موارد هستند.[۱۵] عدم اختلاف در قرآن، جامعیت مطالب و معارف آن، درس نخوانده بودن آورنده قرآن و... از دیگر موارد معجزه بودن قرآن کریم است.[۱۶] از جمله دیگر موارد اعجاز قرآن موارد اعجاز در اعداد آن است که عبدالرحمن نوفل در کتاب اعجاز عددی قرآن روی آن کار کرده است و نویسنده این کتاب، نمونه‌هایی از این مورد را ذکر می‌کند؛ «کلمات «دنیا» و «آخرت» هرکدام 15 بار در قرآن آمده است (تساوى)؛ واژه‌هاى «نفع» و «فساد» با تمام مشتقاتشان هرکدام 50 بار در قرآن ذکر شده‌اند؛ «عقل» با تمام مشتقاتش 49 بار و «نور» نیز با تمام مشتقاتش به همین تعداد در قرآن آمده است، «لسان» و «موعظه» هر کدام 25 بار، «زکات» و «برکات» هر کدام 32 بار و «کافرین» و «نار» هر کدام 153 بار در قرآن ذکر شده است. «رحیم» که از اسماى حسنى است (به‌جز در یک مورد که صفت رسول اکرم(ص) قرار گرفته)، 114 بار (به تعداد سوره‌هاى قرآن) و «رحمان» که آن نیز از اسماى حسنى است، 57 بار، «فجار» 3 بار، «ابرار» 6 بار، «جزا» (کیفر) 117 بار، «مغفرت» 234 بار، «یوم» (به‌صورت مفرد) 365 بار (به تعداد روزهاى سال)، به‌صورت مثنى و جمع 30 بار و کلمه «شهر» (ماه) 12 بار در قرآن آمده است. مؤلف از مجموع 66600 کلمه قرآن، تنها 14676 کلمه را شمرده است و فقط‍‌ به پاره‌اى از تناسب‌هاى عددى موجود بین آن‌ها رسیده است.»[۱۷] نویسنده در پایان می‌گوید بحث اعجاز عددی قرآن به‌طورکلی مورد اتفاق دانشمندان مسلمان نیست، بلکه عده‌ای می‌گویند ازآنجاکه کشف اعداد ارائه شده دقیق نیست، این اعداد و ارقام نمی‌تواند اعجاز شمرده شوند. البته اعجاز عددی قرآن طرفداران زیادی دارد. به نظر می‌رسد می‌توان کلیت اعجاز عددی قرآن را پذیرفت؛ هرچند دارای نقض‌هایی نیز است.[۱۸]

    پایان‌بخش مطالب کتاب، بررسی و نقد نظریه صرفه (هرچند قرآن از مجموعه‌ای از کلمات و حروف با نظمی خاص فراهم آمده است؛ اما این نظم خاص، هر قدر هم در رتبه عالی قرار داشته باشد، به‌خودی‌خود نمی‌تواند معجزه به شمار آید؛ بلکه در صورتی معجزه است که خداوند قدرت دیگران یا داعیه آنان را برای آوردن همانند از ایشان سلب کند یا این‌که علومی را از آن‌ها بگیرد که آن‌ها می‌خواهند به‌وسیله آن با قرآن معارضه نمایند، تا نتوانند همانند قرآن را بیاورند، پس آنچه سبب اعجاز قرآن شده، ذات قرآن نیست؛ بلکه یک عامل خارجی است) است.[۱۹]

    وضعیت کتاب

    نویسنده این اثر را به پیامبر اکرم(ص)، بقیة‌الله الاعظم(عج) و روح پدرش تقدیم کرده است.[۲۰]

    فهرست مطالب، در ابتدا و کتابنامه در انتهای کتاب ذکر شده است.

    پاورقی‌ها علاوه بر ذکر ارجاعات، گاهی حاوی مطالب مفیدی در شرح محتوای مطالب است.

    پانویس

    1. ر.ک: منابع کتاب، ص197-208
    2. ر.ک: مقدمه کتاب، ص11-14
    3. متن کتاب، ص15
    4. همان، ص17
    5. همان، ص21
    6. ر.ک: همان، ص22
    7. ر.ک: همان، ص31-32
    8. ر.ک: همان، ص35-70
    9. همان، ص70
    10. ر.ک: همان، ص71-80
    11. ر.ک: همان، ص122-123
    12. ر.ک: همان، ص123
    13. ر.ک: همان، ص125-153
    14. همان، ص193
    15. ر.ک: همان، ص159-163
    16. ر.ک: همان، ص164-177
    17. همان، ص186
    18. همان، ص187
    19. ر.ک: همان، ص188-192
    20. ر.ک: کتاب، ص2

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها