العشق: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =') |
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا == ' به '== گزارش محتوا == ') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
فصل اول، دربارهى سريان عشق در تمام هويات میباشد. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] ميگويد: از آنجايي كه تمام هويات مدبره طبعا دنبال كمال خود كه همان خيريت هويت خود كه منبعث از هويت خير محض است، ميباشند و از نقص خاص كه شريت هيولائيه و عدميه است نفرت دارند، فلذا براي هر يك از اين موجودات مدبره، شوقي طبیعی و عشقي غريزي میباشد كه همان سبب وجودشان است. اما اينكه خير بالذات معشوق است و خود آن خير عاشق خير است، موضوع بحث ديگر مؤلف در اين قسمت است كه خالي نبودن موجودات از عشق نتيجهي اين مباحث [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] میباشد. | فصل اول، دربارهى سريان عشق در تمام هويات میباشد. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] ميگويد: از آنجايي كه تمام هويات مدبره طبعا دنبال كمال خود كه همان خيريت هويت خود كه منبعث از هويت خير محض است، ميباشند و از نقص خاص كه شريت هيولائيه و عدميه است نفرت دارند، فلذا براي هر يك از اين موجودات مدبره، شوقي طبیعی و عشقي غريزي میباشد كه همان سبب وجودشان است. اما اينكه خير بالذات معشوق است و خود آن خير عاشق خير است، موضوع بحث ديگر مؤلف در اين قسمت است كه خالي نبودن موجودات از عشق نتيجهي اين مباحث [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] میباشد. | ||
نسخهٔ ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۲۰
رسائل ابن سینا | |
---|---|
پدیدآوران | ابنسینا، حسین بن عبدالله (نويسنده) |
ناشر | بيدار |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1400 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BBR 362 1359 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
رساله العشق توسط بوعلی سینا، براي تبيين وجود عشق در تمام موجودات، به زبان عربی، نوشته شده است. این کتاب به همراه بیست دو رساله دیگر در مجموعهای به نام رسائل ابن سينا، به چاپ رسیده است.
ساختار
رساله، در هفت فصل تنظيم شده است.
گزارش محتوا
فصل اول، دربارهى سريان عشق در تمام هويات میباشد. ابن سينا ميگويد: از آنجايي كه تمام هويات مدبره طبعا دنبال كمال خود كه همان خيريت هويت خود كه منبعث از هويت خير محض است، ميباشند و از نقص خاص كه شريت هيولائيه و عدميه است نفرت دارند، فلذا براي هر يك از اين موجودات مدبره، شوقي طبیعی و عشقي غريزي میباشد كه همان سبب وجودشان است. اما اينكه خير بالذات معشوق است و خود آن خير عاشق خير است، موضوع بحث ديگر مؤلف در اين قسمت است كه خالي نبودن موجودات از عشق نتيجهي اين مباحث ابن سينا میباشد.
فصل دوم، دربارهى عشق در بسائط غير زنده میباشد. ابن سينا ابتدا اقسام سهگانهي بسائط غير زنده را بيان ميكند تا قرين عشق بودن تك تك آنها را كه سبب وجودشان میباشد، بيان كند، همچنين نفرتي كه اين موجودات از عدم مطلق دارند را در وجودشان ظاهر ميداند. فصل سوم در وجود عشق در صور نباتيه يا همان نفوس نباتيه است كه در هر سه قسم قوهي تغذيه، تنميه و توليد مثل، وجود عشق را متذكر ميگردد.
در فصل چهارم راجع به وجود عشق در نفوس حيوانيه سخن گفته و وجود عشق غريزي را در قوا و نفوس حيوانيه، انكارناپذير ميداند و...ابن سينا در اين قسمت عشق را در نفوس حيواني به اختياري و طبیعی تقسيم ميكند كه مشخصا بعضي از كارهاي آنها، مربوط به عشق طبیعی و بعضي ديگر مربوط به عشق اختياري میباشد.
فصل پنجم، در عشق ظرفاء و جوانان به صورتهاي زيبا است كه با چهار مقدمه شروع ميشود، بعد علاقه به زيبايي را مطلبي عقلي و عاقلانه ميداند و ميگويد: اگر چنين عشقي شهوي باشد، باعث تنزل انسان گشته و مضر به قوهي نطقيه خواهد بود، اما اگر عقلي باشد، به خاطر تاثيرش از مؤثر اول و معشوق محض، باعث رفعت و زيادي در خيريت خواهد بود... در ادامه اضافه ميكند كه عشق به صورت، سه اثر در پي دارد كه عبارتند از: 1- حب معانقه. 2- حب تقبيل. 3- حب مباضعه كه اين سومي خاص عشق حيواني میباشد و تنها در همسر و كنيز جايز بوده و در غير آن مستحسن نمیباشد.
فصل ششم در ذكر عشق نفوس الهيه میباشد. شيخ الرئيس بعد از يادآوري وجود عشق در تمام موجودات، در پي اثبات بالذات بودن خيريت محض علت اولي میباشد...در ادامه توضيح ميدهد كه علت اولي في ذاتها خير است و نسبت به ساير موجودات نيز خير مىباشد، چون سبب اول براي قوام و بقايشان است...
هر كس خير محض را درك كند، بيدريغ عاشقش ميگردد، پس طبيعتاً خير محض، معشوق نفوس متألهه خواهد بود... نفوس بشريه و ملكيه، عاشق علت اولي كه خير مطلق است هستند، زيرا خير مطلق سبب وجود اين جواهر شريفه و كمالاتشان میباشد... در ادامه، سلسله معشوقات كه خير محض در رأس آن قرار دارد، به طور خلاصه بيان شده است.
در هفتمين فصل، ابن سينا ميگويد: ميخواهيم در اين فصل توضيح دهيم كه هر يك از موجودات عشق غريزي به خير محض دارند و خير مطلق نيز بر عاشق خود تجلي ميكند الا اينكه قبول تجلي از طرف عشاق متفاوت میباشد. وي خير محض را بالذات متجلي و ظاهر براي تمام موجودات ميداند و ميگويد: اگر اين چنين نبود و ذاتش محتجب از موجودات بود و غير متجلي بر آنان، شناخته نميشد و راهي براي نيل به سوي او وجود نداشت، بله تنها علت محجوب بودنش عدم پذيرش تجلي از ناحيهي بعضي ذوات است و حجاب نيز عبارت است از قصور و ضعف و نقص همان ذوات.
دو طرفه بودن عشق بين خير محض و نفوس متألهه كه حديث قدسي«ان العبداذا كان كذا و كذا عشقني و عشقته»، آخرين مطلبي است كه مؤلف در اين رساله بدان پرداخته است.