عنقا مغرب في ختم الأولياء و شمس المغرب: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
    جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =')
    خط ۲۶: خط ۲۶:
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11903AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11903AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
      | کتابخانۀ دیجیتال نور =7854
      | کتابخانۀ دیجیتال نور =7854
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =

    نسخهٔ ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۴۴

    عنقا مغرب فی ختم الاولیاء و شمس المغرب
    عنقا مغرب في ختم الأولياء و شمس المغرب
    پدیدآورانشریف، بهنساوی احمد سید (تصحيح و تنظيم) ابن‌عربی، محمد بن علی (نويسنده)
    ناشرالمکتبة الأزهرية للتراث
    مکان نشرقاهره - مصر
    سال نشر1998 م
    چاپ1
    موضوعامامت

    انسان (عرفان)

    حقیقت محمدی

    عرفان - متون قدیمی تا قرن 14

    محمد بن حسن(عج)، امام دوازدهم، 255ق. -
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏283‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    عنقاء مغرب فى ختم الاولياء و شمس المغرب يكى از آثار گرانسنگ محى‌الدين بن عربى بشمار مى‌رود. اين كتاب در سياق مرجانه و به ترتيب لؤلؤ تنظيم شده است.

    مطالب مرجانه اوّل كه در 11 لؤلؤ تشكيل شده، عبارتند از: 1 - وقتى خداى متعال حقيقت محمديّه را بر اساس حقيقت مثليه‌ى خود خلق نمود، براى او نشأه كليه را قرار داد، سپس به وى خطاب كرد: «انا الملك و انت الملك و انا المدبر و انت الفلك». 2 - بيان انبجاس عيون ارواح از حقيقت محمديه و ظهور ملاء اعلى. 3 - پيدايش عرش. 4 - پيدايش نشأه كرسى. 5 - پيدايش افلاك. 6 - پيدايش عناصر اوليه. 7 - ايجاد دخان در اثر تماس طبقه‌هاى زمين. 8 - جريان رؤيت حق در عالم خلق. 9 - التحام يواقيت و انتظام مواقيت. 10 - اعتراض به سؤال مستشكل است كه مى‌گويد: چگونه وجود ملك از وجود مملكت متأخر است، در حالى‌كه آن در ميدان هلاكت و عدم است؟ 11 - رقائق از حقيقت محمديّه تا جميع حقائق امتداد دارد.

    گزارش محتوا

    مطالب مرجانه‌ى دوّم كه شامل 10 لؤلؤ است، به قرار زير مى‌باشد: 1 - انسان وقتى از حقيقت مجرّده خود منسخ شده، براى او حظّى پيدا شده و به علوم كلى تقريرى احاطه پيدا مى‌كند. صاحب اين مقام ديگر وجود و عدم، عابد و معبود، را مشاهده نمى‌كند و در اين مقام غير از علم مجرد و تحقيق قديم و مجرد چيز ديگرى وجود ندارد. 2 - در اين مقام بعضى از خواطر اوليه كه ملحق به ازل بودند، هيچ گونه اتّصافى به وجود و عدم پيدا نمى‌كنند. 3 - وقتى انسان در ذاتش در برزخ برازخ به مقام مجد شامخ و عزّ بازخ رسيد، در اين صورت به مقام ليله قدر رسيده و مسائلى از قبيل: تمييز اشياء، تفصيل بين اموات و احياء، اطّلاع بر اهل بلا و نعم، مشاهده اصحاب يمين و شمال بر وى منكشف مى‌گردد. 5 - در اين مقام تمامى اشياء به انسان نيازمند مى‌شوند؛ در حالى كه وى به چيزى نيازمند نمى‌شود. 6 - انسان وقتى در مقام مجاهده و عدم قرار است، عنصرش نارى است و زمانى كه درونش به سبب كشف ايمان تلطيف شده و از تأثير ارادات و سلطان هوا فانى مى‌شود، عنصر هوايى است و در مقام حق به اسماء بعد از اسرار و نزول از آسمان عنصرش مايى و زمانى كه سكوت است. در حالى كه متكلّم است و از علم تبرى كرد؛ در حالى كه معلّم است، در اين صورت عنصرش ترابى است. 7 - وقتى انسان علم پيدا كرد كه وجودش در قبال وجود وهّاب سراب است. پس بر اساس ارتقاء وجودى سراب، وى همان مثل مى‌شود. 8 - خداوند متعال وقتى قلب شخصى را وسعت مى‌دهد، براى او شهادت و غيب را مساوى قرار مى‌دهد، چون حق در همه‌ى اين‌ها بر اساس رحمتش بر بنده سريان دارد و در اين جا فرق بين نبى و ولى آشكار مى‌شود، چون نبى سريان دارد به سوى حق تعالى در حالى كه حق تعالى بر ولى سارى است. 9 - در اين مقام عالم شهادت تمام عوالم و مجتمع اسرار و مطالع انوار مى‌شود. 10 - وقتى عارف به مقام قطبيت مى‌رسد و بر اسرار و انوار اطلاع حاصل مى‌كند، در اين صورت است كه نور وى به اكوان تعلّق مى‌گيرد. ابن عربى در بخش بعدى كتاب امامت را به طور مطلق اثبات مى‌كند به طورى كه هيچ گونه اختلافى در آن وجود نداشته باشد. سپس در قالب «النكتة الموخّرة» فصولى را ارائه مى‌دهد كه هر كدام از آن‌ها در مسأله امامت نقش بسزايى را ايفاء مى‌كند. محى‌الدين ملاك تمامى انبياء در تعيين ختم اولياء را بيان كرده و در پايان رساله تحت عنوان «افصاح الكتاب» به احوال و مشخصات حضرت مهدى(عجّ) اشاره كرده و به بيان آيات الهى درباره وى مى‌پردازد. وى همچنين لولويى را به آخر كتاب ملحق نموده و در آن به علائم ظهور مى‌پردازد كه حائز اهميت است.