تاریخ و اندیشههای اسماعیلی در سدههای میانه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =') |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| شابک =964-321-189-4 | | شابک =964-321-189-4 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =17057 | | کتابخانۀ دیجیتال نور =17057 | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = |
نسخهٔ ۴ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۵۱
تاریخ و اندیشههای اسماعیلی در سدههای میانه | |
---|---|
پدیدآوران | دفتری، فرهاد (تنظيم و تدوين) بدرهای، فریدون (مترجم) |
ناشر | نشر و پژوهش فرزان روز |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1382 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-321-189-4 |
موضوع | اسماعیلیه
اسماعیلیه - عقاید ایران - تاریخ - اسماعیلیان، 483 - 654ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 855 /د7ت2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تاريخ و انديشههاى اسماعيلى در سدههاى ميانه، مجموعه مقالاتى است كه توسط دكتر فرهاد دفترى، تنظيم و تدوين و به قلم دكتر فريدون بدرهاى ترجمه شده است.
هدف گردآورنده، آن بوده كه بعضى از نتايج پراكنده تحقيقات جديد اسماعيلى را در زمينه تاريخ و تفكر اسماعيليه در سدههاى ميانه، بهويژه درباره موضوعها و مضمونهايى كه به اندازه كافى در ادبيات و نوشتههاى محققانه معاصر بدانها توجه نشده است در اختيار دانشجويان، محققان و خود اسماعيليان قرار دهد.[۱]
ساختار
كتاب، مشتمل بر يك مقدمه و دو بخش است كه در بخش اول مقالاتى با موضوع «دوره قديم» و در بخش دوم مقالاتى درباره «دوره نزارى» ارائه شده است.
گزارش محتوا
درباره محتواى اين كتاب، نكات زير قابل توجه است:
- كتاب با ذكر اختصارات و يادداشتى درباره نويسندگان مقالات كتاب آغاز شده است.
- مقدمه كتاب در واقع مقالهاى با عنوان «اسماعيليان و مطالعات اسماعيلى» نوشته فرهاد دفترى است. نويسنده در اين مقدمه ابتدا به بيان تاريخ اسماعيليه و در ادامه به بررسى پيشينه تحقيقات پيرامون فرقه اسماعيليه و اهميت تحقيقات قرن بيستم با دسترسى به كتابخانههاى خصوصى اسماعيليان پرداخته است.[۲]
- فصل آغازين بخش اول كتاب كه به دوره ماقبل فاطمى و دوره فاطمى در تاريخ اسماعيلى اختصاص دارد، در اصل در سال 1959م، به زبان آلمانى به چاپ رسيده بود. در اينجا پروفسور مادلونگ، روايت تهذيبشده و تا حدى امروزينشده از آن نوشته خويش را كه يكى از مقالات برجسته و شاخص در بررسىهاى اسماعيلى است و كمك بزرگى به فهم و شناخت ما از نهضت اوليه اسماعيلى بهطور كلى و روابط ميان قرمطيان بحرين و فاطميان بهاختصاص، مىكند، عرضه نموده است.[۳]
- پروفسور هاينتس هالم، بيش از هر محقق جديد ديگرى به مطالعه عقيده جهانشناسى اوليه اسماعيليان پرداخته است. وى در مقاله «جهانشناسى اسماعيليهى پيش از فاطميان» در واقع به بازسازى اين عقيده بر مبناى شواهد و مدارك پراكندهاى كه در آثار و منابع بعدى باقى مانده، اقدام كرده و رساله كاملى در اين باره به زبان آلمانى نوشته است.[۴]
- در مقاله «ابويعقوب سجستانى و قواى هفتگانه عقل»، بهاختصار به موضوع عقل در انديشه اسماعيلى بر مبناى يكى از آثار مهم سجستانى پرداخته شده است. پروفسور مادلونگ در اين گفتار، بهويژه نشان مىدهد كه چگونه وضع نامطلوب و ناقص بعضى از دستنويسهاى اسماعيلى مىتواند مؤدى به تعبير و تفسيرهاى غلط از موضوع و محتواى آنها گردد.[۵]
- در فصل پنجم، پروفسور هالم به ميدان كاملاً جديدى از تحقيق قدم مىگذارد. موضوع تشرف به كيش اسماعيلى يكى از موضوعات مطلوب براى مؤلفان ضد اسماعيلى بود و آنها مطالب نادرست تخيلآميزى سر هم مىكردند تا نشان دهند كه چگونه داعيان اسماعيلى كسى را كه به كيش اسماعيلى درمىآمد از مراحل مختلف مىگذرانيدند تا در مرحله آخر به بىايمانى و بىخدايى مىرسيد. در اين فصل، كه نخستين بررسى محققانه موضوع است، پروفسور هالم، فرايند واقعى تشرف نوكيش را به مذهب اسماعيلى تحقيق مىكند و از منابع اسماعيلى و غير اسماعيلى در پژوهش خود سود مىجويد. وى همچنين مدارك و شواهدى از برنامههاى پيشرفتهتر تعليم و تربيت اسماعيليان در دوره فاطمى، بهويژه مجالس درسى اسماعيليان به نام «مجالس الحكمة»، به دست مىدهد.[۶]
- در فصل ششم، پروفسور اسماعيل پوناوالا به موضوع انديشههاى فقهى اسماعيلى مىپردازد و توضيح مىدهد كه چگونه فقه اسماعيلى منحصراً به كوشش قاضى نعمان، برجستهترين فقيه اوايل عهد فاطميان، تدوين شد. وى توالى زمانى تأليفات فقهى قاضى نعمان را مورد بحث قرار مىدهد و منابع عمده فقه اسماعيلى و موارد اختلاف و اتفاق آن را با مذاهب فقهى ديگرى بررسى مىكند.[۷]
- درباره مسئله مؤلف يا مؤلفان مجموعه معروف به رسائل اخوانالصفا و زمان تأليف آنها بحثهايى درگرفته است. خاورشناس فرانسوى، پل كازانووا كه درباره اسماعيليان بررسىهاى ارزشمندى كرده است، نخستين دانشمند غربى بود كه در سال 1898م، به اسماعيلى بودن منشأ رسائل پى برد. وى از روى پيشگويىهاى نجومى مندرج در خود رسائل سعى كرد تا زمان تأليف اين اثر دايرةالمعارفگونه را تعيين كند و به اين نتيجه رسيد كه آنها اندكى پيش از سال 439ق / 1047م، به نگارش درآمده است. در فصل هفتم، پروفسور عباس همدانى، كه تاكنون چندين مقاله مهم درباره اين موضوع منتشر ساخته است، تاريخى را كه كازانووا براى رسائل تعيين كرده بر پايه شواهد داخلى مندرج در متن رسائل و اطلاعات و اخبار وابسته ديگر، رد مىكند.[۸]
- فصلهاى هشتم و نهم به تحقيق در اين امر اختصاص يافته است كه اسماعيليان در اوايل دوران فاطمى، دريافتشان از «ديگران» چگونه بوده است. در واقع، اسماعيليان، در هماهنگى با نظريه ادوارى خود درباره تاريخ قدسى بشر، كوشش جالبى به خرج دادند كه دينهاى بزرگى را كه مىشناختند، مانند يهوديت، مسيحيت، اديان زرتشتى و مانوى، در نظام تفكر گنوسى خود جاى دهند. پروفسور عظيم نانجى، شواهد برگزيدهاى را كه بهويژه از رسائل اخوانالصفا و نوشتههاى بعضى از متفكران اسماعيلى استخراج شده است، ارائه مىدهد كه چشمانداز اسماعيليان را از تاريخ اديان تعيين مىكند و از همه بالاتر، رهيافت تكثرگرا و غير جزمى آنها را نسبت به دينهاى ديگر نشان مىدهد. دكتر پل واكر، در بررسىاى كه مكمل اين مبحث است، تنها اثر شناختهشده اسماعيلى را درباره مللونحلنويسى فرقههاى اسلامى معرفى مىكند. اين اثر اخيراً كشف شده است و كتاب الشجرة نام دارد و تأليف يك داعى گمنام خراسانى به نام ابوتمام است كه در نيمه اول قرن چهارم / دهم مىزيسته است.[۹]
- فصل دهم، به بررسى اوضاع و احوال پيچيدهاى مىپردازد كه به شورش ضد سلجوقى اسماعيليان ايران به سركردگى حسن صباح، كه در تأسيس دعوت مستقل نزارى و دولت آن نيز نقشى اساسى داشت، منجر شد. در اين فصل، بهويژه كوشش شده است تا ريشههاى «اسماعيلى» و «ايرانى» اين قيام شناسانده شود و نيز اين ريشهها به سنتهاى اعتراض اجتماعى و دينى - سياسى قديمىتر رديابى گردد.[۱۰]
- در فصل يازدهم، در بررسىاى كه مىتواند مكمل فصل دهم بشمار آيد، دكتر كارول هيلنبراند نگاه خود را به ديدگاهها و نحوه سلوك سلجوقيان نسبت به اسماعيليان الموت در دوران رهبرى حسن صباح معطوف مىدارد. وى بهدقت شواهد و مدارك تاريخنگارى مربوط را بهخصوص اخبار تواريخ عمومى، چون تاريخ ابن اثير و يا ابن الجوزى را بررسى مىكند و نيز توجه ما را به بعضى از تعصبات ضد اسماعيلى اين منابع كه تاكنون ناشناخته مانده بوده است، بهويژه در ارتباط با اخبار برخورد و مقابله سلجوقيان و اسماعيليان، جلب مىكند.[۱۱]
- پروفسور ادمند بازورث بر پايه دانش وسيع خود از خراسان و سيستان يا نيمروز در مشرق ايران و تاريخهاى محلى آنجا، در فصل دوازدهم نظرى كلى به برخوردهاى ميان نزاريان قهستانى و همسايگان حكمرواى آنها در جنوب؛ يعنى ملوك نصرى سيستان و جانشينان آنها در دوره الموت مىافكند.[۱۲]
- در فصل سيزدهم، پروفسور حميد دباشى به بررسى شخصيت و منش خواجه نصيرالدين طوسى و ارتباط داشتن وى با اسماعيليان از نقطه نظر فيلسوف / وزيرى مىپردازد كه همزمان، توجهش هم به امر دانش و هم قدرت يا هم به فلسفه و هم به سياست معطوف است و از اين جهت نمودار يك حالت مهم در فرهنگ سياسى ايرانى است.[۱۳]
- در فصل چهاردهم، دكتر چارلز ملويل اخبار كنجكاوىبرانگيز مورخان اهل سنت را درباره به خدمت گرفته شدن فداييان اسماعيلى توسط سلاطين مملوك، در بافت وسيعتر روابط مغولان و مملوكان در طى دهههاى آغازين قرن هشتم / چهاردهم، بررسى مىكند. وى، به وجهى خاصتر، اخبار مشروح مربوط به اين امر را كه چگونه سلاطين مملوك، در موارد متعددى، فداييان را به ايران عهد ايلخانان مغول براى كشتن يك مخالف مملوك گسيل داشتهاند، تجزيه و تحليل مىكند.[۱۴]
- در فصل پانزدهم، پروفسور على اسانى نظريات سنتى را درباره «تأليف» گنانها - شعرهاى نيايشىاى كه در ميان اسماعيليان نزارى خوجه مقامى تقدسآميز دارند - از نو بررسى مىكند. گنانها، چنانكه معروف است، تعاليمى را درباره يك سلسله موضوعات و مضمونهاى مربوط به تكاليف دينى، مسائل اخلاقى و پويش معنوى روح در بر دارند.[۱۵]
- آخرين فصل كتاب؛ يعنى فصل شانزدهم كه پروفسور عباس امانت نوشته است، از بقيه بررسىهايى كه در اين مجموعه آمده، جداست؛ موضوع بررسى آن «نقطويّه»، يك فرقه كمترشناختهشده باطنى است كه بهصورت يك جنبش مهم دينى - سياسى در دوره صفويه در ايران پيدا شد و بعداً، براى مدتى كوتاه، در هند دوره گوركانيان اهميت يافت. نقطويه و نيز فرقهاى كه نياى آن محسوب مىشود؛ يعنى «حروفيه» را نمىتوان از اقمار جوامع اسماعيلى بشمار آورد. محمود پسيخانى، مؤسس فرقه نقطويه كه در حوالى سال 831ق / 1427 - 1428م، درگذشت، در واقع مدعى بود كه دين جديدى آورده است. پروفسور عباس امانت بهعنوان نخستين كوشش محققانه از نوع خود در اين زمينه، مقدارى از اخبار و اطلاعاتى را درباره انديشههايى كه محمود پسيخانى تبليغ و ترويج مىكرده است فراهم آورده و در اين فصل، با هم تلفيق كرده است.[۱۶]
وضعيت كتاب
در انتهاى هر مقاله از كتاب، بخشى با عنوان يادداشتها به توضيحات و ارجاعات اختصاص يافته است.
فهرست مطالب در ابتداى كتاب و كتابشناسى و فهرست اعلام در انتهاى اثر آمده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.