۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا == ' به '== گزارش محتوا == ') |
جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
نكات دقيقى كه خفاجى در شيوه بيان سخن بدانها اشاره كرده و به نظر جالب و تازه مىآيد، بدين قرار است: | نكات دقيقى كه خفاجى در شيوه بيان سخن بدانها اشاره كرده و به نظر جالب و تازه مىآيد، بدين قرار است: | ||
الف) چگونگى كاربرد الفاظ: نويسنده، معتقد است كه شاعر بايد در انتخاب الفاظ و كلمات شعر خود، نهايت دقت و مراقبت را بنمايد و موارد استعمال آنها را بهدرستى بداند؛ | الف) چگونگى كاربرد الفاظ: نويسنده، معتقد است كه شاعر بايد در انتخاب الفاظ و كلمات شعر خود، نهايت دقت و مراقبت را بنمايد و موارد استعمال آنها را بهدرستى بداند؛ مثلاًكلماتى را كه در ذم و قدح به كار مىروند، در مقام مدح به كار نگيرد و همچنين واژههايى كه در مدح استعمال دارند، در ذم و قدح نياورد<ref>همان، ص 249</ref> | ||
ب) فصاحت و بلاغت: شايد ابن سنان نخستين دانشمند بلاغى باشد كه تعريف كاملى از فصاحت و بلاغت به دست داده و تفاوت آن دو را آشكار ساخته است. او معتقد است فصاحت تنها وصف الفاظ است و بلاغت، وصف الفاظ است با معانى؛ بنابراين، هر بليغى فصيح است، ولى هر فصيحى بليغ نيست<ref>همان</ref> | ب) فصاحت و بلاغت: شايد ابن سنان نخستين دانشمند بلاغى باشد كه تعريف كاملى از فصاحت و بلاغت به دست داده و تفاوت آن دو را آشكار ساخته است. او معتقد است فصاحت تنها وصف الفاظ است و بلاغت، وصف الفاظ است با معانى؛ بنابراين، هر بليغى فصيح است، ولى هر فصيحى بليغ نيست<ref>همان</ref> | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
بااينحال، معتقد است اگر وجه شبه (جامع) در استعاره ضعيف باشد، يا استعارهاى بر استعاره ديگر قرار گيرد، نه تنها به كلام رونقى نمىبخشد، بلكه آن را به ابتذال مىكشاند<ref>همان</ref> | بااينحال، معتقد است اگر وجه شبه (جامع) در استعاره ضعيف باشد، يا استعارهاى بر استعاره ديگر قرار گيرد، نه تنها به كلام رونقى نمىبخشد، بلكه آن را به ابتذال مىكشاند<ref>همان</ref> | ||
د) استعاره بر استعاره: ابن سنان بر اين عقيده است كه هرگاه استعارهاى بر استعاره ديگر قرار گيرد، از معنى اصل دور و در نتيجه مطرود و ناپسند مىگردد؛ | د) استعاره بر استعاره: ابن سنان بر اين عقيده است كه هرگاه استعارهاى بر استعاره ديگر قرار گيرد، از معنى اصل دور و در نتيجه مطرود و ناپسند مىگردد؛ مثلاًابوتمام در يكى از اشعار خويش تركيب «رگ گردن روزگار» را به كار گرفته كه بسيار ناپسند است<ref>همان</ref> | ||
ه) هماهنگى الفاظ: خفاجى براى موسيقى و آهنگ الفاظ، اهميت خاصى قائل بوده و معتقد است شاعر بايد الفاظ شعر خود را طورى انتخاب كند كه ميان آنها نوعى هماهنگى وجود داشته باشد و تناسب ميان الفاظ را از شرايط فصاحت و بلاغت مىداند<ref>همان، ص 251</ref> | ه) هماهنگى الفاظ: خفاجى براى موسيقى و آهنگ الفاظ، اهميت خاصى قائل بوده و معتقد است شاعر بايد الفاظ شعر خود را طورى انتخاب كند كه ميان آنها نوعى هماهنگى وجود داشته باشد و تناسب ميان الفاظ را از شرايط فصاحت و بلاغت مىداند<ref>همان، ص 251</ref> | ||
و) كنايه و تصريح: ابن سنان معتقد است كه يكى از شرايط بلاغت اين است كه در هر مقام، كلامى مناسب آن انتخاب شود و چون گاه ايجاب مىكند كه سخن در پرده و به طريق ابهام و گاه بهصورت تصريح بيان شود، پس اديب بايد به همه رموز و دقايق كلام، وقوف و آگاهى كامل داشته باشد و بداند كه هر سخن جايى و هر نكته مقامى دارد؛ | و) كنايه و تصريح: ابن سنان معتقد است كه يكى از شرايط بلاغت اين است كه در هر مقام، كلامى مناسب آن انتخاب شود و چون گاه ايجاب مىكند كه سخن در پرده و به طريق ابهام و گاه بهصورت تصريح بيان شود، پس اديب بايد به همه رموز و دقايق كلام، وقوف و آگاهى كامل داشته باشد و بداند كه هر سخن جايى و هر نكته مقامى دارد؛ مثلاًدر مقام هزل و بيان نوادر، كنايه مناسبتر از تصريح است<ref>همان، ص 252</ref> | ||
ز) تكرار: خفاجى تكرار را در كلام روا نمىداند و معتقد است كه اديب و شاعر بايد از آوردن كلمات و جملات تكرارى پرهيز كند، اما اگر معناى كلامى مبتنى بر اعاده لفظ باشد، در آن صورت تكرار لفظ رواست<ref>همان، ص 253</ref> | ز) تكرار: خفاجى تكرار را در كلام روا نمىداند و معتقد است كه اديب و شاعر بايد از آوردن كلمات و جملات تكرارى پرهيز كند، اما اگر معناى كلامى مبتنى بر اعاده لفظ باشد، در آن صورت تكرار لفظ رواست<ref>همان، ص 253</ref> |
ویرایش