سفرنامه شاردن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'كتابها' به 'کتاب‌ها'
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا == ' به '== گزارش محتوا == ')
جز (جایگزینی متن - 'كتابها' به 'کتاب‌ها')
خط ۷۲: خط ۷۲:
وضع مدارس ايران به نظر شاردن به همان روال گذشته‌شان بود. بيشتر بر دروسي؛ مانند صرف و نحو، كلام، فلسفه، رياضيات، نجوم، طّب قديم و ادب عرب تمركز مى‌كردند و در آنها از دانش‌هاي معاصر مغرب زمين خبري نبود.
وضع مدارس ايران به نظر شاردن به همان روال گذشته‌شان بود. بيشتر بر دروسي؛ مانند صرف و نحو، كلام، فلسفه، رياضيات، نجوم، طّب قديم و ادب عرب تمركز مى‌كردند و در آنها از دانش‌هاي معاصر مغرب زمين خبري نبود.


شاردن بدون اينكه صريحاً داوري كند، مى‌نويسد كه در مدارس علمي ايران طلاّب در آن واحد مى‌كوشيدند تا چند موضوع جداگانه را فرا گيرند. مدرّسين نيز معمولاً انواع دانش‌هاي رايج در نظام فكري و آموزشي قديم را تدريس مى‌كردند و گاه حتّي يك مدرّس همزمان «چهار تا پنج موضوع جداگانه» را به شاگردان مى‌آموخت؛ شيوه‌هاي كه به گفته شاردن هر چند در دنياي قديم مرسوم بود، در دنياي جديد جايي نداشت. بيشترين كتابهايي كه در مدارس تدريس مى‌شد؛ از جمله شامل آثار خواجه نصيرالدين طوسي در زمينه اخلاق، نوشت‌ههاي اُلُغ بيگ و غياث‌الدين كاشاني در نجوم و رياضيات، و متون يعقوب [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] كَندي بود. در عين حال، آثار موجود در هر يك از بزرگترين كتابخانه‌ها از "چهارصد جلد" تجاوز نمى‌كرد. به علّت‌گراني كار استنساخ نسخ چنداني از آثار موجود در دسترس نبود و تحقيق كم صورت مى‌گرفت. منشيان و رونويسان به كرّات نسخ مخدوشي از كتب و مراجع قدیمی تهيه مى‌كردند و اين خود از تعجيل و از عدم اشراف و آگاهي آنها به موضوع سرچشمه مي‌گرفت. چاپخانه در آن زمان در ايران پا نگرفت، یکی به خاطر پايبندي ايرانيان به سنّت و ديگر به خاطر اينكه شاه سليمان صفوي به آن رغبتي نداشت. پيداست كه مجموع اين عوامل، در زماني كوتاه، راه آموزش و گسترش دانش‌هاي جديد در ايران را از راهي كه اروپا به تازگي در آن گام گذاشته بود، جدا ساخت. همان طور كه فرير نشان مى‌دهد، یکی از نخستين جلوه‌هاي اين جدايى را مى‌توان در جهان‌بيني كلّي شاردن و برداشت او از طرز فكر و نگرش ايرانيان در نيمه دوم قرن هفدهم سراغ نمود.
شاردن بدون اينكه صريحاً داوري كند، مى‌نويسد كه در مدارس علمي ايران طلاّب در آن واحد مى‌كوشيدند تا چند موضوع جداگانه را فرا گيرند. مدرّسين نيز معمولاً انواع دانش‌هاي رايج در نظام فكري و آموزشي قديم را تدريس مى‌كردند و گاه حتّي يك مدرّس همزمان «چهار تا پنج موضوع جداگانه» را به شاگردان مى‌آموخت؛ شيوه‌هاي كه به گفته شاردن هر چند در دنياي قديم مرسوم بود، در دنياي جديد جايي نداشت. بيشترين کتاب‌هايي كه در مدارس تدريس مى‌شد؛ از جمله شامل آثار خواجه نصيرالدين طوسي در زمينه اخلاق، نوشت‌ههاي اُلُغ بيگ و غياث‌الدين كاشاني در نجوم و رياضيات، و متون يعقوب [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] كَندي بود. در عين حال، آثار موجود در هر يك از بزرگترين كتابخانه‌ها از "چهارصد جلد" تجاوز نمى‌كرد. به علّت‌گراني كار استنساخ نسخ چنداني از آثار موجود در دسترس نبود و تحقيق كم صورت مى‌گرفت. منشيان و رونويسان به كرّات نسخ مخدوشي از كتب و مراجع قدیمی تهيه مى‌كردند و اين خود از تعجيل و از عدم اشراف و آگاهي آنها به موضوع سرچشمه مي‌گرفت. چاپخانه در آن زمان در ايران پا نگرفت، یکی به خاطر پايبندي ايرانيان به سنّت و ديگر به خاطر اينكه شاه سليمان صفوي به آن رغبتي نداشت. پيداست كه مجموع اين عوامل، در زماني كوتاه، راه آموزش و گسترش دانش‌هاي جديد در ايران را از راهي كه اروپا به تازگي در آن گام گذاشته بود، جدا ساخت. همان طور كه فرير نشان مى‌دهد، یکی از نخستين جلوه‌هاي اين جدايى را مى‌توان در جهان‌بيني كلّي شاردن و برداشت او از طرز فكر و نگرش ايرانيان در نيمه دوم قرن هفدهم سراغ نمود.


== ويژگى‌ها ==
== ويژگى‌ها ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش