المدخل لعلم تفسير كتاب الله تعالی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
    جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =')
    خط ۲۰: خط ۲۰:
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11153AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11153AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =

    نسخهٔ ‏۲ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۰۷

    المدخل لعلم تفسیر کتاب الله تعالی
    المدخل لعلم تفسير كتاب الله تعالی
    پدیدآورانحدادی، احمد بن محمد (نويسنده) داوودی، صفوان عدنان (محقق)
    ناشردار القلم
    مکان نشردمشق - سوریه
    سال نشر1408 ق یا 1988 م
    چاپ1
    موضوعتفسیر - فن قرآن - مسایل ادبی
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏91‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏4‎‏م‎‏4

    المدخل لعلم تفسير كتاب الله تعالى، از آثار ابومنصور احمد بن محمد بن احمد سمرقندى، معروف به حدادى (متوفاى بعد از سال 400ق) است كه آن را استاد صفوان عدنان داوودى بر اساس نسخه‌اى منحصربه‌فرد، تصحيح و همراه با مقدمه‌اى عالمانه منتشر ساخته است.

    در اين اثر، كه به زبان عربى و براى نقادى ادبى اعتراضات و شبهات در مورد زبان و ادبيات قرآن كريم نوشته شده، به برخى از پرسش‌ها در مورد ابعاد نحوى و بلاغى اين كتاب آسمانى پاسخ علمى و مستند ارائه شده است.

    ساختار

    اثر حاضر از مقدمه مصحح و نويسنده و متن اصلى كتاب (شامل ده‌ها باب)، تشكيل شده است. به نظر مى‌رسد مطالب اين كتاب چندان كه بايد و شايد منظم و منسجم نيست و نويسنده، روشن نكرده است كه مباحثش را چگونه و بر چه اساسى دسته‌بندى كرده است. البته همين مقدار مى‌توان گفت كه نويسنده كتابش را بعد از مقدمه، با اين مطلب آغاز كرده است كه در سوره حمد هشت باب جمع شده است: 1. مبتدا و خبر؛ 2. آنچه بعد از قول آمده؛ 3. منصوب شدن اسم بنا بر مصدريت؛ 4. عدول از مخاطب به غايب؛ 5. عدول از غايب به مخاطب؛ 6. باب حذف مضاف و قرار دادن مضاف‌اليه به‌جاى آن؛ 7. داخل كردن «لا» به‌صورت صله؛ 8. بدل و مبدل‌منه.[۱]

    او بعد از اين، به بحث از اين موارد در سوره حمد و نيز در جاهاى ديگر قرآن كريم پرداخته است. مصحح در مورد تأثير دانشمندان ديگر بر نويسنده يادآور شده است كه ايشان در اين كتاب تحت تأثير ابن قتيبه، نويسنده «تأويل مشكل القرآن» و ابن فارس قرار گرفته است. زبان و ادبيات مقدمه مصحح اين اثر و همچنين مقدمه و متن اصلى كتاب، عربى و رسا و متناسب با اصطلاحات رايج در علوم ادبى است.

    مصحح از منابع قابل توجهى (230 كتاب عربى) از آثار مهمّ انديشمندان قديم و جديد براى توليد اثر حاضر بهره برده است. شيوه نويسنده در اين اثر، آموزشى - پژوهشى است و در آن كوشيده است شبهات ادبى و بلاغى مطرح‌شده در باب كلمات و تركيبات قرآن كريم را پاسخ دهد.

    گزارش محتوا

    درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:

    1. نويسنده، در مقدمه‌اش كه زمان و مكان و مشخصات نگارشش را معين نكرده است، تأكيد كرده است كه چون از نگارش كتاب «المُوضِح لعلم القرآن» فراغت حاصل كردم، كتاب حاضر را براى فرزندم «محمد نعمت‌الله» نوشتم و به‌عنوان هديه به او و همه مسلمانان تقديم كردم تا مقدمه‌اى براى ورود به دانش تفسير قرآن كريم باشد و موارد غامض آن را روشن سازد و طعن و نقدهاى ملحدان و خدشه‌كنندگان در كتاب خدا را ردّ كند؛ زيرا آنان از لطائف و فصاحت زبان قرآن و موارد ذيل آگاه نيستند: روش‌هاى حذف و اختصار، ايجاز و تكرار، تقديم و تأخير، اطاله و تقصير، ذكر تثنيه با لفظ جمع و ذكر جمع با لفظ تثنيه و مذكر با لفظ مؤنث و مؤنث با لفظ مذكر، حذف مضاف و قرار دادن مضاف‌اليه در جاى آن، حذف جواب از شرط و قسم، قرار دادن برخى از حروف در جاى برخى ديگر و.[۲]
    2. نويسنده در مورد آوردن تثنيه به معناى جمع، چنين آورده است: اگر درباره اين آيه: «وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فيها...» .[۳]، سؤال شود: آيا مگر نه در تفسير آمده كه دو تا پسرعمو اقدام كردند و پسرعموى خودشان به نام عاميل را كشتند؛ پس چرا آنان را با لفظ جمع مورد خطاب قرار داده است؟! جواب اين است كه برخى از نحويان گفته‌اند: دو و بالاترش جمع است... و برخى ديگر گفته‌اند: اين استعاره كلام عرب است.[۴]
    3. نويسنده، يادآور شده است كه گاهى در قرآن كريم امر آمده، ولى معنايش خبر يا شرط است مانند اين آيه: «وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» .[۵]، كه به اين معناست كه اگر سخنتان را آشكار كنيد و يا پنهان سازید خدا به آن آگاه است.[۶]
    4. نويسنده در مورد «مَن» نوشته است اين كلمه به هفت صورت مى‌آيد: استفهام، جزاء، موصول، موصوف و... امّا استفهام، مانند: «قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا...» .[۷]، كه آن را به‌صورت استفهام آورده و معنايش تنبيه و آگاه‌سازى بر احوال آنهاست كه از قيامت غافل نشوند.[۸]
    5. متأسفانه نويسنده در مقدمه يا در پايان و يا در بين مباحث، مشخصات كامل نگارش كتاب، مانند زمان و مكان و غيره را توضيح نداده است.

    وضعيت كتاب

    براى كتاب حاضر، افزون بر فهرست‌هاى فنى - شامل آيات، احاديث، امثال و اقوال عرب، اشعار و ارجاز، انصاف ابيات، استدراك بر محققين و مصححين و همچنين اعلام داراى شرح‌حال -.[۹]و فهرست منابع.[۱۰]و فهرست تفصيلى مطالب.[۱۱]فراهم شده است.

    كتاب حاضر، مستند است و مصحح، ارجاعاتش را به‌صورت پاورقى براى مقدمه و متن كتاب، در پايان هر صفحه آورده است. اين پاورقى‌ها، معمولاً ارجاعى است و نويسنده نام كتاب مورد استناد و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده.[۱۲]و گاه نام و نشان سوره‌ها و آيات مورد نظر را آورده است.[۱۳]و گاه مطالبى توضيحى آورده.[۱۴]و گاه معانى لغات را شرح داده است.[۱۵]

    مصحح براى توضيح موضوع و روش نويسنده از ترسيم نمودار نيز بهره گرفته است.[۱۶]همچنين تصاويرى از آغاز و انجام تنها نسخه خطى كتاب را آورده است.[۱۷]

    در پايان متن كتاب، در داخل كروشه چنين نوشته شده است: «[هذا آخر ما وجدناه و الحمد لله ربّ العالمين]».[۱۸]از اين عبارت كه نوشته مصحح است، چنين فهميده مى‌شود كه وى احتمال داده كتاب پايان نيافته و يا بخشى از آن به دست او نرسيده است.

    پانويس

    1. متن كتاب، ص53
    2. مقدمه كتاب، ص51 - 52
    3. بقره / 72
    4. همان، ص280
    5. ملك / 13
    6. ر. ك.: همان، ص373
    7. يس / 52
    8. ر. ك.: متن كتاب، ص482
    9. متن كتاب، ص625 - 759
    10. همان، ص760 - 770
    11. متن كتاب، ص771 - 776
    12. به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص57، پاورقى 6 و...
    13. به‌طور مثال، ر. ك.: مقدمه كتاب، ص33، پاورقى 1، 2، 3 و...
    14. به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص56، پاورقى 1 و...
    15. به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص64، پاورقى 1، 2 و...
    16. همان، ص37، 40 و 41
    17. مقدمه كتاب، ص46 - 48
    18. همان، ص622

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.