چین نامه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '==گزارش محتوا== ' به '==گزارش محتوا== ') |
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''چين نامه''' ترجمه اى است از كتاب De Christiana Expeditione apud sinas ab societate | '''چين نامه''' ترجمه اى است از كتاب De Christiana Expeditione apud sinas ab societate | ||
jesu suscepta ex c.motthaeiricij commentariis libri V.Auctore p.Nicholao Trigautio Belga | jesu suscepta ex c.motthaeiricij commentariis libri V.Auctore p.Nicholao Trigautio Belga |
نسخهٔ ۲۷ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۲۰
چین نامه | |
---|---|
پدیدآوران | ریچی، ماتئو (نويسنده)
محمد زمان (مترجم) بختیار، محمد مظفر (مقدمهنويس) |
ناشر | مرکز پژوهشی ميراث مکتوب |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1387 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | چین - آداب و رسوم دینی - قرن 16م.
چین - زندگی فرهنگی - قرن 16م. ریچی، ماتئو، 1552 - 1610م. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | SS 750/72 /ج9چ9* |
چين نامه ترجمه اى است از كتاب De Christiana Expeditione apud sinas ab societate jesu suscepta ex c.motthaeiricij commentariis libri V.Auctore p.Nicholao Trigautio Belga اثر «ماتيو ريچى» (1610 1552 ميلادى) كه به اهتمام نقاش نامدار عصر صفوى «محمدزمان» صورت گرفته است.
«ريچى» در تاريخ 15 آوريل 1582 ميلادى از سوى هيئت مبلغان مسيحى مأمور اعزام به چين شد و ورود او در تاريخ معاصر چين، سرآغاز ورود تمدن اروپايى و تاثير گذارى آن بر تمدن چين، مهمترين رويداد فرهنگى در طول تاريخ روابط چين و اروپا مىباشد. به عبارت ديگر مىتوان او را آغازگر و بنيانگذار مبادلات فرهنگى بين چين و اروپا دانست.
وى از زمان ورود تا 1608 ميلادى كه شروع به نگارش خاطرات خود كرد، هرگز چين را ترك نگفت و نوشت: «من يگانه شاهد باقى مانده از پيشگامان و پيشوايان روحانیان و مروجان در چين هستم، خود را مؤظف مىدانم سالنامه مشاهدات و رويدادهاى دوران خود را بنويسم و براى آيندگان باقى گذارم». و بدين ترتيب نگارش خاطرات خود را به زبان ايتاليايى تحت عنوان يادداشت و به ترتيب طبقه بندى زمانى آغاز كرد. بعد از درگذشت او (1610 م) كشيش «تريگولت» اصل نسخه خطى يادداشتها را به دست آورد و آن را همراه با پيوستى درباره كارهاى «ريچى» و گزارش مراسم تشييع او كه خود نوشته بود، به زبان لاتين ترجمه كرد و آن را تحت عنوان هيئت اعزامى مسيحيان به چين به چاپ رسانيد. محمد زمان، بخش نخست اين اثر را كه مربوط به مردم شناسى و آداب و رسوم و آئينهاى چينيان مىباشد به فارسى ترجمه كرده است.
ساختار عناوين
متن چيننامه با پيشگفتار دكتر مظفر بختيار و «ياداشت هاى لوجين» عضو فرهنگستان علوم اجتماعى چين با عنوان مقدّمه مصحّح همراه است.
گزارش محتوا
پيشگفتار دكتر مظفر بختيار به معرّفى اين اثر ارزنده كه نمونهاى شيوا از نثر نويسى دوره صفوى است و همچنين به معرّفى محمد زمان و ردّ اين مطلب كه بعضى قائل به دو محمد زمان فرنگى خوان و محمد زمان نقّاش گشتهاند، مىنمايد و در آخر به معرّفى و آشنايى خود با مصحّح اثر دكتر لوجين مىپردازد و تمام اين مطالب به طور مختصر و چكيده پردازش شده است.
يادداشتهاى مصحّح كه نزديك به 90 صفحه مىباشد، شامل مقدّمه، زندگانى محمد زمان، زندگانى ماتيو ريچى، درباره نام چينى ماتيو ريچى، نقد و ارزيابى ماتيوريچى، بررسى نسخه اصلى كتاب هيئت اعزامى مسيحيان به چين و نسخههاى ترجمه آن، ترجمه گزارش نامه هيئت اعزامى مسيحيان به چين به زبان فارسى و نسخه فارسى و نسخه اساس ويرايش، نمونههايى از نقاشىهاى محمد زمان و اسناد و تصويرها مىباشد.
در بخش زندگانى محمد زمان و ماتيو ريچى، مصحّح به ويژگىهاى عصر و برههاى كه اين افراد در آن زندگانى مىكردند، علاوه بر حيات آنان، مكان علمى، آثار و تأليفات آنها نيز پرداخته است و ترجمه آنان را بطور مفصّل ذكر نموده است.
متن چين نامه از يك مقدّمه و ده فصل تشكيل يافته است. در مقدّمه مترجم آمده است كه قانون مردم چين از دوران گذشته بر اين قرار بوده كه از ورود مردم بيگانه به سرزمين خود ممانعت مىنمودند و نيز مردم خود را اجازه نمىدادند كه به سرزمينهاى ديگر مسافرت نمايند و از اين جهت بوده كه در هيچ جاى دنيا مردم چين ديده نمىشوند و حقايق و اخبار اين سرزمين آنطور كه شايسته اين مردم است به ساكنان ديگر سرزمينهاى نرسيده تا اينكه در 970 هجرى جمعى از علما و دانشمندان اروپا به چين وارد شدند و ساليان دراز در اين سرزمين بسر برده و با مردم آن ديار زندگى كردند و عالم و واقف به رسوم، آداب و طرز زندگى آن سرزمين گشته و سپس آنان - به تصنيف روى آوردند مشتمل بر اخبار و حقايق چين و آنها را چاپ و منتشر نمودند تا به حسب اتفاق كتاب مذكور را ديدم به خاطرم رسيد كه آن را به زبان فارسى ترجمه نمايم و اين اثر مشتمل بر ده فصل است. فصل اوّل در تحقيق اسم چين كه قديمترين نام براى اين سرزمين است از زمان بطليموس و ديگر نامهاى اين سرزمين «خطا»، «هيافوكُوردم» (خورندگان گوشت اسب) و «مُلك ابريشمى»
فصل دوّم در بيان وسعت و بزرگى چين و تحديد حدود جغرافيايى آن و ذكر آب و هوا و اين كه اين سرزمين از پانزده ديار يا پانزده قسمت تشكيل شده، يكى را «نانكن» گويند؛ يعنى پايتخت جنوبى و ديگر «پكن» گويند كه پايتخت شمالى است. سيزده ديار ديگر (استاندارى) و اين پانزده قسمت به يكصد و پنجاه صوبه (استان) تقسيم مىشود.
فصل سوم در معرّفى محصولات و خوراكها و معادن اين سرزمين (غلّه فراوان، حبوبات، انواع ميوهها به جزء بادام و زيتون، گل و گوشت گاو و گوسفند و خوك و انواع ماهىها)
فصل چهارم در بيان صنايع كوچك و خانگى از جمله چاپ قالبى و مسى و بيان سرگرمىهاى مردم اين سرزمين از جمله تئاتر، ترانه در ادامه به ذكر يكى از ويژگىهاى مردم اين سرزمين در خصوص نوشتار مىپردازد و اينكه آنان نه تنها مكتوبات خود را به مهر نشان مىزنند، بلكه تصنيفات، تصويرها و نقاشىها و ديگر چيزها را نيز ممهور مىنمايند و نقش مهرها همان اسماء و القاب و مراتب آنها مىباشد، نه چيز ديگر.
فصل پنجم در بيان علوم انسانى و علوم طبيعى چينى و مراتب ايشان مىباشد و بحث از اينجا كه مردم چين حروف تهجّى ندارند و جميع الفاظ آنها يك حركت بيش ندارند و براى هر چيز يك علامت خاص وضع كردهاند. براى همين بيش از هشتاد هزار حروف علامت را دارا هستند، شروع مىشود و در ادامه مردم چين علاوه بر لغت خاص كه مردم هر ديار دارند، يك زبان عام نيز دارند كه «گنهو» مىنامند. سپس به ذكر نام حكماء اين سرزمين كه بزرگترين ايشان كنفوسيوس مىباشد، مىپردازد. سپس به ذكر مناصب حكمت علمى و مراتب و درجات و علومى كه آنها بايد ياد بگيرند، پرداخته مىشود.
فصل ششم در بيان عمل و تدبير و مملكت دارى اهل چين است و سلطنت و تدبير اين سرزمين، هميشه در دست يك نفر كه پادشاه مىباشد، بوده است. تاريخ سير اين پادشاهى بطور مختصر مطرح شده است و قانون پادشاهى اين است كه حكومت به ارث و ميراث است. مسئولان و حاكمان حكومت دو قسمت هستند: گروهى كه در مركز مسئوليت دارند و تمام مملكت را تدبير مىنمايند و قسم دومى استاندارها هستند كه تدبير شهرهاى خود را برعهده دارند. مسئولان دربار، شش طبقه و هر طبقه يك والى دارد كه او را «سيام سيو» گويند. ذكر اين شش طبقه و والىها همان طور مفصّل در كتاب آمده است.
فصل هفتم در بيان آدام و رسوم مردم اين سرزمين مىباشد. از جمله اين كه در ميان اهل اين سرزمين پنج فضيلت اخلاقى وجود داشته كه ميان آنها ارزش زيادى داشته و بسيار به آن پاى بند بودند كه عبارتند از خيرخواهى، عدالت، ادب، خرد و وفادارى. در اثر منظور از اهليّت، همان ادب است. كه افراد ملزم به اجراى آن در برخورد و معاملات با ديگران هستند. از رسوم چينها، در زمان ديدار در آغوش كشيدن و يا دست بوسيدن و امثال اينها هيچگونه اثرى ديده نمىشود و روشهاى متعارف سلام كردن اين چنين است كه دستها را روى هم مىگذارند، كف دست راست پشت دست چپ، نه اينكه دستها را بر روى سر نهند. آنان در سلام به حاكم، سردار يا استاد يا پدر و مادر آدابى مخصوص به خود دارند. در سخن گفتن تكلفات بسيار بكار مىبرند. و زمانى كه به ديدار خويشان و آشنايان مىروند، شرايط خاصى را بايد به جا آورند كه در اثر به طور كامل آمده است (ص 55). علماء و مدبّران هرگاه به ديار شخصى مىروند، لباس و كسوت خاص مرتبه و منصب خود را مىپوشند. در اثر آداب مهماندارى و ضيافت، جشنها، غذا خوردن، مراسم سال نو و ديگر مراسمى كه اهل اين سرزمين برپا مىكنند، به طور مفصل ذكر شده است.
فصل هشتم به بيان شكل و قواره مردم اين سرزمين و بعضى از قواعد آنها پرداخته مىشود؛ از جمله اين كه مردم چين سفيد پوست هستند و تمام زنان داراى قد كوتاه مىباشند و پاى خرد براى زنان مطلوب است. براى همين در خردسالى پاىهاى ايشان را با نوار مىبندند و در تمام مدّت عمر همان نوارها را به پاى خود مىپيچند تا از بزرگ شدن پاى خود جلوگيرى نمايند و در اين سرزمين همه موهاى خود را (زنان و مردان) دراز نگاه مىدارند. مردان و زنان جامههاى درازى مىپوشند و ديگر قواعد و ضوابطى كه مردم چين رعايت مىكنند، در اثر به طور مفصّل ذكر شده است.
فصل نهم در بيان قواعد افسانهآميز و رسوم لغو و بيهوده اهل چين مىباشد. از جمله اين كه منجمان پادشاهى هر سال دو فهرست و دو كتاب همراه حد اول تدوين مىنمايند كه در آنها آمده كه هر ساعت براى چه كار و چه عمل نيك است يا براى كدام كار بد است و از كدام چيزها اجتناب و احتراز بايد نمود و ديگر رسوم لغو و بيهودهاى كه در اين سرزمين بين مردم رايج است، ذكر شده است.
فصل دهم در بيان مذهب اهل چين و اختلاف آن مىباشد. مردم چين در ابتدا يك خداى را كه بزرگتر از جميع انبيا است، مىپرستيدند و او را پادشاه آسمان مىخواندند و به نام ديگر او را جان آسمان و زمين مىناميدند.
گزارش وضعيّت
كتاب در حدود 60 صفحه تعليقات دارد كه بسيار با اهميّت است و توضيحات آن روشن كننده قسمت تاريك متن خواهد بود و در تنظيم آن بسيارى از كتب تاريخى، جغرافيايى و تراجم استفاده شده و تنظيم آن برحسب مقدّمه و فصول اثر مىباشد. اين يادداشتها و ويراستارى اثر توسط دكتر لوجين صورت گرفته است. در پاروقىها هم، آنجا كه نسخ با هم اختلاف دارند، ذكر شده است. در پاروقىها همچنين ترجمه اشخاص كه در متن آمده، بيان شده است.
پس از تعليقات، فهرستهاى متعدد كتاب در صفحات پايانى گنجانده شده است كه شامل فهرست منابع فارسى، خارجى و چينى و نمايه اشخاص، اماكن، گروهها و فرقهها، مناصب، مشاغل، و القاب و متفرقه مىباشد.