شیعیان بغداد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '== وضعيت كتاب== ' به '== وضعيت كتاب== ')
    جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۲۹: خط ۲۹:
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''شيعيان بغداد وضعيت سياسى و اجتماعى از ورود سلجوقيان تا سقوط عباسيان'''، تأليف محمد طاهر يعقوبى است كه در آن اوضاع سياسى و اجتماعى شيعيان را در محدوده زمانى حدود دو قرن (447-656ق) مورد بررسى قرار داده است.
    '''شيعيان بغداد وضعيت سياسى و اجتماعى از ورود سلجوقيان تا سقوط عباسيان'''، تأليف محمد طاهر يعقوبى است كه در آن اوضاع سياسى و اجتماعى شيعيان را در محدوده زمانى حدود دو قرن (447-656ق) مورد بررسى قرار داده است.



    نسخهٔ ‏۲۵ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۴۶

    شیعیان بغداد
    شیعیان بغداد
    پدیدآورانموسسه شیعه شناسی (نويسنده) یعقوبی، محمدطاهر (نويسنده)
    عنوان‌های دیگروضعیت سیاسی و اجتماعی از ورود سلجوقیان تا سقوط عباسیان
    ناشرشيعه شناسی
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1385 ش
    چاپ1
    شابک964-96928-0-0
    موضوعشیعه - عراق - بغداد - سرگذشت‌نامه

    شیعه - عراق - زندگی فرهنگی

    شیعه - عراق - فعالیت‏های سیاسی
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏239‎‏ ‎‏/‎‏ی‎‏7‎‏ش‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    شيعيان بغداد وضعيت سياسى و اجتماعى از ورود سلجوقيان تا سقوط عباسيان، تأليف محمد طاهر يعقوبى است كه در آن اوضاع سياسى و اجتماعى شيعيان را در محدوده زمانى حدود دو قرن (447-656ق) مورد بررسى قرار داده است.

    زبان و ادبيات نويسنده در اثر حاضر، روان و شيوا و در عين حال تحليلى و استدلالى است لذا براى اهل تحقيق و دانشجويان مفيد خواهد بود.

    ساختار

    كتاب مشتمل بر دو مقدمه از ناشر و مؤلف و متن اثر است كه در مقدمه مؤلف به شيوه‌اى علمى ابتدا واژه‌هاى مفهومى بحث مورد بررسى قرار گرفته و سپس منابع اصلى پژوهش دسته‌بندى شده است. متن اثر نيز در سه بخش ارائه شده است: 1. بغداد و پراكندگى جغرافيايى شيعيان در آن؛ 2. اوضاع سياسى شيعيان بغداد؛ 3. اوضاع اجتماعى شيعيان بغداد (447- 656ق) و هر يك از بخش‌ها خود مشتمل بر فصولى است. در پايان هم نتيجه‌گيرى نهايى آمده است.

    گزارش محتوا

    در مورد مباحث كتاب چند نكته گفتنى است:

    1. هر چند برخى از فرق شيعه مانند زيدى و اسماعيلى به‌طور محدود در بغداد بودند ولى منظور نويسنده در اين اثر از شيعه، همان شيعيان دوازده امامى است. همچنين مقصود نويسنده از اهل سنت، كسانى هستند كه خود را پيروان سنت نبوى مى‌دانند و در كنار شيعه، دو گروه اصلى انشعاب مذهبى را در اسلام تشكيل مى‌دهند. آنان به لحاظ فقهى، خود به چهار شاخه حنفى، مالكى، شافعى و حنبلى، و به لحاظ كلامى، داراى دو انشعاب اصلى اشعرى و معتزلى هستند. اهل سنت در اينجا، اعم از توده مردم، خلافت عباسى و سلجوقيان است[۱]
    2. نويسنده توجه داده است كه برخى از مورخان اهل سنت درباره شيعيان بغداد، تعصب مذهبى را در تاريخ‌نگارى خود دخيل كرده اند[۲]
    3. وضعيت شيعيان بغداد در دوره تركان سلجوقى -كه از سال 447ق آغاز شد و تا سال 575ق ادامه يافت- چنين بود كه آنان با سه گروه در اين دوران مواجه شدند: خلفاى عباسى، اهل سنت و سلجوقيان. قيام «بساسيرى» و شكست او توسط طغرل و احياى خلافت و اهل سنت به دست سلجوقيان، ضربه‌اى جدى بر شيعيان وارد كرد البته با يك ديد كلى مى‌توان گفت كه در اين دوره، على‌رغم سقوط آل بويه و احياى قدرت خلافت و اهل سنت، شيعيان در مجموع دچار ضعف و شكست نشدند اگر چه در ابتداى كار متحمل خسارت گرديدند و برخى محله‌ها مانند «مشهد العتيقة» ويران شدند و مسجد جامع «بُراثا» تعطيل شد ولى اين‌گونه وقايع به تدريج كم شد و بلكه از بين رفت و درگيرى ميان شيعه و سنى نيز محدود بود و اگر با دوره آل بويه مقايسه شود بايد گفت كه به مراتب، تعداد و شدّتشان كمتر بود و علت اين مسأله هم چيزى نبود جز سياست مدارا و تقيه‌اى كه شيعيان در پيش گرفتند. در مجموع، بايد سياست منطقى و درست شيعيان را رمز بقاى آنها و در دراز مدت، موجب نفوذ و قدرت‌يابى آنها دانست كه در دوران ناصر به اوج خود رسيد و تا پايان خلافت عباسى همچنان ادامه يافت.[۳]
    4. نويسنده تأكيد كرده است كه دقت در اين موضوع ضرورى است كه در خصوص نقش ابن علقمى در سقوط بغداد، منابع اهل سنت تمامى اتهامات را متوجه وى مى‌دانند و او را بانى و مسبب اصلى در سقوط بغداد و انقراض خلافت عباسى مى‌شمرند[۴]
    5. نويسنده در بررسى نقش ابن علقمى در سقوط بغداد چنين مى‌نويسد: آنچه از مجموع مطالب و نفى و اثبات مورخان در اين موضوع فهميده مى‌شود اين است كه در گرايش ابن علقمى به تشيع، شكى وجود ندارد. همچنين تقابل اهل سنت با شيعيان و به خصوص ابن علقمى در سالهاى پايانى به اوج خود رسيده بود. درباره كاهش سپاه بغداد نمى‌توان نقش ابن علقمى را پذيرفت، اما در ارتباط او با مغولها نمى‌توان ابن علقمى را تبرئه كرد. ابن علقمى سقوط بغداد توسط مغولها را حتمى مى‌دانست. به همين دليل او علاج واقعه را قبل از وقوع دانست تا سرنوشت او مانند خليفه و اطرافيان او نباشد، ضمن اينكه او با اين اقدام، توانست تا حدّ زيادى شيعيان را از تهاجم سنگين مغولها و كشتار نجات دهد[۵]
    6. نويسنده در نتيجه‌گيرى پايانى كتاب چنين استنتاج كرده است: شيعيان بغداد پيش از ورود سلجوقيان به بغداد (447ق)، فراز و نشيب‌هايى طى كردند و در نهايت حكومت آل بويه شيعه‌مذهب را تجربه نمودند. دوران آل بويه براى شيعيان فرصتى بود تا به نشر و گسترش عقايد مذهبى خود بپردازند و در سايه فعاليت بى‌دريغ علماى شيعه، به انسجام و تكوين مذهب شيعه اقدام نمايند. در اين زمينه آنان به دستاوردهاى مهمى نايل شدند. از لحاظ فرهنگى و تا حدى سياسى، شيعيان در اين دوره، موفق بودند، اما از لحاظ اجتماعى و مذهبى، صدمات زيادى ديدند؛ زيرا درگيرى‌هاى مذهبى و فرقه‌اى در اين دوره، ميان شيعه و سنى به اوج خود رسيد. ايجاد اين وضعيت تابع دو عامل بود: اول بى‌تدبيرى و افراط برخى از حاكمان آل بويه و دوم تعصب اهل سنت و به‌خصوص گروه «حنابله». با ورود سلجوقيان به بغداد اهل سنت و خلافت، قدرت از دست رفته را مجدداً بازيافتند و شيعيان بار ديگر به حاشيه رانده شدند. اما وضع براى شيعيان بدتر از اواخر دوره آل بويه نبود. درگيرى‌هاى شديد ميان شيعه و سنى به حداقل رسيد؛ زيرا شيعيان در مواقعى كه حكومت و قدرت سياسى نداشتند از سياست تقيه پيروى مى‌كردند كه اين سياست نتيجه‌اش تعامل و همزيستى مسالمت‌آميز بود، هر چند شيعيان از اصول كلى مذهب خود همواره دفاع مى‌كردند و اجازه اهانت و تضعيف اين اصول را نمى‌دادند و در مواقع لزوم، براى دفاع از آن قيام مى‌كردند[۶]
    7. نويسنده بر آن است كه نزاع ميان نهاد سلطنت و خلافت، كه از زمان طغرل بيك سلجوقى آغاز شده بود، بيش از هر چيز براى شيعيان موجب ايجاد امنيت و آرامش بود؛ زيرا شيعيان در اين نزاع دخالتى نداشتند و خلافت عباسى هم چون درگير مسائل سياسى با سلجوقيان بود، از توجه به شيعيان دور مى‌شد. در واقع، سياست مذهبى سلجوقيان داير مدار منافع آنها بود و برخى از آنها نيز فاقد هرگونه تعصب مذهبى بودند؛ زيرا مهمترين عامل براى تعصب به تسنن وفادارى و اطاعت از خليفه عباسى بود اما سلاطين سلجوقى نشان دادند هر گاه لازم باشد نه تنها خلافت را تضعيف مى‌كنند، بلكه به مقابله و جنگ با خليفه هم ميروند؛ چنانكه برخى از اين سلاطين چنين كردند و تا اسارت خليفه عباسى پيش رفتند. همين عدم تعصب به خلافت و اهل سنت موجب ايجاد جوى همراه با آرامش براى شيعيان بود[۷]

    وضعيت كتاب

    نويسنده در پاورقى‌ها، منابع مورد استفاده را به صورت دقيق و با ذكر نام پديدآور و كتاب و شماره جلد و صفحه مشخص كرده است. همچنين نويسنده در مقدمه‌اش مهمترين منابع مورد توجه خود را در اين اثر، فهرست كرده است[۸]پاورقى‌ها غالباً استنادى است و گاه توضيحى.

    فهرست مطالب در ابتداى كتاب و فهرست منابع به تفكيك فارسى و عربى و فهرست اشخاص و اعلام، اماكن و كتب در انتهاى آن آمده است.

    پانويس

    1. مقدمه مؤلف، ص 14- 15
    2. همان، ص 16
    3. متن كتاب، ص 112- 114
    4. همان، ص 198
    5. همان، ص 199
    6. همان، ص 249- 251
    7. همان، ص 251- 252
    8. ص 17- 18

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.