أصول الحديث: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
    خط ۲۲: خط ۲۲:
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''أصول الحديث'''، اثر [[شيخ عبدالهادى فضلى]]، کتابى است در علم حديث كه پيرامون اصول علم حديث، تاريخ و مصطلحات آن و نيز مصادر، عناصر و اقسام حديث و كيفيت تحمل و طرق نقل حديث بحث مى‌كند کتاب، به زبان عربى و در سال 1413ق، نوشته شده است.
    '''أصول الحديث'''، اثر [[شيخ عبدالهادى فضلى]]، کتابى است در علم حديث كه پيرامون اصول علم حديث، تاريخ و مصطلحات آن و نيز مصادر، عناصر و اقسام حديث و كيفيت تحمل و طرق نقل حديث بحث مى‌كند کتاب، به زبان عربى و در سال 1413ق، نوشته شده است.



    نسخهٔ ‏۲۳ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۰۶

    أصول الحدیث
    أصول الحديث
    پدیدآورانفضلی، عبدالهادی (نويسنده)
    ناشرمؤسسة ام القری للتحقيق و النشر
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1420 ق
    چاپ3
    موضوعحدیث
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏109‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏6‎‏الف‎‏6
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    أصول الحديث، اثر شيخ عبدالهادى فضلى، کتابى است در علم حديث كه پيرامون اصول علم حديث، تاريخ و مصطلحات آن و نيز مصادر، عناصر و اقسام حديث و كيفيت تحمل و طرق نقل حديث بحث مى‌كند کتاب، به زبان عربى و در سال 1413ق، نوشته شده است.

    اهميت و ضرورت مطالعه علم حديث، انگيزه تدوين اثر حاضر بوده است.[۱]

    ساختار

    کتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در هشت بخش كلى تنظيم شده است.

    نويسنده در ابتدا، به مباحث مقدماتى مربوط به علم حديث پرداخته و سپس، تاريخ اصول حديث و چگونگى رشد و نمو آن را شرح و برخى از اصطلاحات اين علم را توضيح داده است. در ادامه نيز به بحث پيرامون مصادر حديثى و نحوه روايت حديث نزد شيعه و عامه، عناصر و اقسام حديث، اهليت راوى و كيفيت تحمل حديث پرداخته است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه، ضمن بيان اهميت و جايگاه علم حديث، به انگيزه تأليف کتاب، اشاره شده است.[۲]

    بخش اول، به مباحث مقدماتى اختصاص يافته و در آن، به تسميه، تعريف، موضوع، فايده و ارتباط علم حديث با ساير علوم شرعيه پرداخته شده است.[۳]

    اين علم را اسامى فراوانى است كه مشهورترين آن‌ها «علم الحديث»، «دراية الحديث»، «مصطلح الحديث»، «قواعد الحديث» و «أصول الحديث» مى‌باشد. تمامى اين اسامى، به معناى واحدى اشاره دارند كه عبارت است از: مجموعه قواعد كلى يا اصول عامه‌اى كه جهتى واحد آنها را گرد هم آورده است.[۴]

    در بخش دوم، به تاريخ اصول حديث پرداخته شده است. نويسنده در اين بخش، ابتدا در مورد چگونگى پرورش و توسعه اصول حديث بحث كرده و سپس به معرفى تأليفاتى كه در اين زمينه نوشته شده، پرداخته است.[۵]

    کتاب «شرح أصول دراية الحديث»، اثر سيد على بن عبدالكريم بن عبدالحميد نجفى نيلى، يكى از شاگردان علامه حلى، از علماى قرن هشتم هجرى، از جمله نخستين كتبى است كه در زمينه علم اصول حديث، نوشته شده است. در قرن دهم هجرى شيخ زين‌الدين عاملى معروف به شهيد ثانى نيز تأليفات فراوانى پيرامون علم حديث تدوين نموده‌اند كه عبارتند از: «البداية في علم الدراية]]»، «الرعاية في علم الدراية»، «غنية القاصدين في معرفة اصطلاحات المحدثين». آثار ديگرى كه نويسنده در اين بخش بدان اشاره كرده، عبارتند از: «وصول الأخيار إلى أصول الأخبار» اثر شيخ حسين بن عبدالصمد عاملى (984ق)؛ «الوجيزة في علم الدراية» اثر شيخ بهاءالدين عاملى(1030ق)؛ «الرواشح السماوية» تأليف سيد داماد (1041ق)؛ «جامع المقال في ما يتعلق بأحوال الحديث و الرجال» اثر شيخ فخرالدين طريحى (1085ق)؛ «مقياس الهداية في علم الدراية» نوشته شيخ عبدالله مامقانى (1351ق)؛ «نهاية الدراية» اثر سيد حسن صدر (1354ق) و.[۶]

    علماى علم حديث، از اصطلاحات فراوانى در اين علم استفاده مى‌كنند؛ در بخش سوم، به بيان معناى لغوى و اصطلاحى برخى از اين اصطلاحات و توضيح هريك، پرداخته شده است. اين اصطلاحات عبارتند از: «الحديث»، «الخبر»، «الأثر»، «الرواية»، «الراوي»، «الراوية».[۷]

    در بخش چهارم، به مصادر حديثى و نحوه روايت و تدوين حديث نزد اهل سنت، اهل‌بيت(ع) و شيعه پرداخته شده است. در ابتداى اين بخش، به اين نكته اشاره گرديده است كه روش مسلمانان در روايت احاديث از پيامبر(ع) به دو شكل شفاهى و تحريرى بوده و با آنكه در ميان اعراب نخستين و صدر اسلام، تحرير حديث معمول نبوده و شيوع نداشته، اما آثارى در اين زمينه نوشته شده است كه مشهورترين آن‌ها عبارتند از: «الصحيفة الصادقة» اثر عبدالله بن عمرو بن العاص، «الصحيفة الصحيحة» به روايت همام بن منبه از ابوهريره از رسول‌الله(ص)، «صحيفة سمرة بن جندب»، «صحيفة سعدة بن عباد الأنصاري» و «صحيفة جابر بن عبدالله الأنصاري».[۸]

    در بخش پنجم، به بحث پيرامون عناصر حديث كه عبارتند از «سند» و «متن».[۹]و در بخش ششم، به اقسام حديث كه عبارت است از «متواتر» و «واحد» پرداخته شده است. در اين بخش، ابتدا تعاريف مختلفى كه پيرامون حديث متواتر وارد شده، بررسى گرديده و سپس از شروط آن، بحث شده است. اين شروط عبارتند از:

    1. شروط مختص به مخبرين، از جمله: عدد مخبرين، معرفت مخبرين به مضمون خبر، استناد علم مخبرين به نص خبر يا به مضمون آن به حس و وجود شرايط مذكور در تمام طبقات روات.[۱۰]
    2. شروط مختص به شنونده، از جمله: اينكه شنونده غير عالم به مدلول خبر باشد.[۱۱]

    در ادامه اين بخش، پيرامون تقسيمات متواتر به لفظى و معنوى، تعريف خبر واحد و تقسيمات آن، خبر واحد مقرون و غير مقرون و مشروعيت آن‌ها، سيره اجتماعيه، خبر مسند و تقسيم آن به اعتبار عدد روات به مستفيض و مشهور و به اعتبار ذكر يا عدم ذكر اسم معصوم در سند آن به مصرح و مضمر و به اعتبار درجه وثاقت روات به صحيح، حسن، موثق و ضعيف، همچنين درباره الفاظ تعديل، توثيق، تحسين و تضعيف، درجات قوت و ضعف، حديث موضوع، كيفيت وضع حديث و حديث مرسل و مشروعيت آن بحث شده است.[۱۲]

    در بخش ششم، از اهليت راوى براى روايت، بحث به ميان آمده است. به اعتقاد نويسنده، اين موضوع، از مهم‌ترين موضوعات علم حديث مى‌باشد. اين بحث در علم حديث، با عناوين مختلفى مطرح شده است، از جمله: «كسى كه روايتش قبول مى‌شود و كسى كه روايتش رد مى‌شود»، «صفات راوى» و «شروط راوى» و مراد از همه اين عناوين، بحث پيرامون اهليت راوى براى تحمل و اداى روايت مى‌باشد. از جمله صفات و شروطى كه براى تحمل حديث ذكر شده، عبارت است از: اسلام، عقل، بلوغ، ايمان، عدالت و ضبط.[۱۳]

    در بخش هفتم، بحث تصحيحات عامه، در سه قسمت تصحيح روايات اصحاب اجماع، تصحيح مراسيل ثلاثه و تصحيح احاديث كتب اربعه، بررسى شده است.[۱۴]

    كيفيت تحمل حديث و طرق نقل آن، در بخش هشتم مورد بحث و ارزيابى قرار گرفته است. از جمله مباحث مطرح‌شده در اين بخش، عبارتند از: تحمل و اداء؛ صفات و شروط تحمل حديث (كه عبارتند از: عقل، تمييز و ضبط) و طرق نقل حديث (سماع، قرائت، مناوله، کتابت، اعلام، وصيت، وجادت و اجازه).[۱۵]

    وضعيت کتاب

    فهرست مطالب، به‌همراه فهرست منابع و مراجع مورد استفاده نويسنده، در انتهاى کتاب آمده است.

    در پاورقى‌ها علاوه بر ذكر منابع، به توضيح و تشريح مختصر برخى از كلمات متن پرداخته شده است.

    پانویس

    1. مقدمه، ص5
    2. مقدمه، ص5
    3. متن کتاب، ص7
    4. همان، ص9
    5. همان، ص9
    6. همان، ص27
    7. همان، ص29
    8. همان، ص35
    9. همان، ص63
    10. همان، ص74
    11. همان، ص78
    12. همان، ص79 - 180
    13. همان، ص181 - 197
    14. همان، ص199 - 219
    15. همان، ص221 - 230

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.