آشنایی با تاریخ و منابع حدیث: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''آشنايى با تاريخ و منابع حديث'''، از آثار ارزنده [[سیدطباطبایی، سیدمحمدکاظم|محمد كاظم طباطبايى]] است كه به صورت متن آموزشى براى تدريس در حوزههاى علميه تنظيم شده است. نويسنده در اين اثر، موضوعات مهمى مانند تاريخ تدوين حديث در اسلام، علل منع آن، تدوين حديث در عصر امامان معصوم(ع)، جعل حديث، و روش عرضه كردن حديث بر قرآن را توضيح داده و همچنين مهمترين كتب روايى شيعه و سنى را شناسانده و به بحث اساسى دراية الحديث و شناسايى اقسام خبر و راههاى شناخت احاديث جعلى و اصطلاحات مربوط به حديث پرداخته است. | '''آشنايى با تاريخ و منابع حديث'''، از آثار ارزنده [[سیدطباطبایی، سیدمحمدکاظم|محمد كاظم طباطبايى]] است كه به صورت متن آموزشى براى تدريس در حوزههاى علميه تنظيم شده است. نويسنده در اين اثر، موضوعات مهمى مانند تاريخ تدوين حديث در اسلام، علل منع آن، تدوين حديث در عصر امامان معصوم(ع)، جعل حديث، و روش عرضه كردن حديث بر قرآن را توضيح داده و همچنين مهمترين كتب روايى شيعه و سنى را شناسانده و به بحث اساسى دراية الحديث و شناسايى اقسام خبر و راههاى شناخت احاديث جعلى و اصطلاحات مربوط به حديث پرداخته است. | ||
نسخهٔ ۲۳ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۵۸
آشنایی با تاریخ و منابع حدیث | |
---|---|
پدیدآوران | طباطبایی، محمدکاظم (نويسنده) |
ناشر | حوزه علمیه قم، مرکز مديريت حوزههای علميه خواهران، مرکز نشر هاجر |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1385 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-8579-41-5 |
موضوع | حدیث - تاریخ حدیث - علم الدرایه - ماخذ |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 106/5 /ط2آ5 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
آشنايى با تاريخ و منابع حديث، از آثار ارزنده محمد كاظم طباطبايى است كه به صورت متن آموزشى براى تدريس در حوزههاى علميه تنظيم شده است. نويسنده در اين اثر، موضوعات مهمى مانند تاريخ تدوين حديث در اسلام، علل منع آن، تدوين حديث در عصر امامان معصوم(ع)، جعل حديث، و روش عرضه كردن حديث بر قرآن را توضيح داده و همچنين مهمترين كتب روايى شيعه و سنى را شناسانده و به بحث اساسى دراية الحديث و شناسايى اقسام خبر و راههاى شناخت احاديث جعلى و اصطلاحات مربوط به حديث پرداخته است.
ساختار
اين کتاب از چهار فصل به ترتيب ذيل تشكيل شده است: 1. تاريخ حديث؛ 2. کتابشناسى کتابهاى حديثى شيعه، 3. کتابشناسى كتب حديثى اهل سنت، 4. دراية الحديث. هر از اين فصول نيز از درسهايى تشكيل شده و کتاب حاضر در مجموع در قالب 18 درس ساماندهى شده است.
گزارش محتوا
درباره روش و محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
- با نظر به منزلت بلند علمى و تخصّص نويسنده در زمينه علوم حديث، اثر حاضر بسيار سودمند و مغتنم است و با دقت در تعابير و مطالب کتاب، ارزشمندى و روشمندى آن آشكار مىگردد.
- جالب آنكه ناشر و نويسنده؛ هر دو فراموش كردهاند كه مقدمهاى براى اين کتاب بنويسند! در نتيجه، اهداف و مخاطبان و ويژگىهاى مورد نظر در توليد اين اثر به صورت مشخص توضيح داده نشده است.
- نويسنده، چند دليل براى منع از تدوين حديث ذكر كرده است: 1- ترس از اختلاط قرآن با حديث؛ 2- ترس از ترك قرآن و مشغول شدن به كتب ديگر؛ 3- حافظه، انسان را مستغنى از کتابت مىكند؛ 4- اكثر اصحاب پيامبر(ص) قادر بر کتابت نبودند؛ 5- نهى پيامبر(ص) از نوشتن حديث؛ 6- جلوگيرى از تدوين حديث، عملى سياسى بوده است و براى منع از نشر فضائل امام على(ع)، حضرت فاطمه(ع) و ساير اهلبيت بوده است..[۱]او درباره دليل اخير نوشته است كه گوينده اين نظر- جناب آقاى محمدرضا حسينى جلالى- در کتاب ارزشمند تدوين السنة الشريفة مىگويد: به نظر مىرسد دليل اصلى جلوگيرى از تدوين حديث، مخفى نگاه داشته شده و توجيهات ديگرى مطرح شده است چون دليل اصلى، قابل بيان نبوده و مورد قبول هم قرار نمىگرفته است. ولى بعد از گذشت مدت زمانى در حدود يك قرن، و فراموش شدن احاديث فضائل اهلبيت(ع)، مقصود حاصل شده و امر به تدوين حديث شده است. نويسنده با بيان اينكه نظر مؤلف کتاب تدوين السنة الشريفة بهترين نظر ارائه شده است كه اشكالات وارد بر توجيهات قبل را ندارد، افزوده است: مقصود كسانى كه از نوشتن و نقل حديث جلوگيرى كردند، علاوه بر عدم نشر فضائل اهلبيت(ع)، نفى حجيت كلام پيامبر(ص) و همچنين حجيت بخشيدن به نظرات ديگران بوده است.[۲]
- نويسنده در معرفى ملامحسن فيض كاشانى (1007- 1091ق) نوشته است كه او مؤلف «الوافى» و از علماء بزرگ شيعه بود كه كتب بسيارى در علوم مختلف اسلامى نوشته و در حديث به شيوه اخبارىها عمل مىكرده است. در فلسفه و در عرفان، شاگرد ملاصدرا بوده است. همچنين در ادبيات فارسى، صاحب ذوق و قريحه مىباشد. اشعار زيباى فارسى او مشهور است. شيوه اخبارىگرى او، او را به مقابله با اصوليون- كه ركن اصلى فقهاء را تشكيل مىدهند- كشانده است. مخالفين او، ايشان را متهم به داشتن عقايد صوفيانه مىكردند. شايد حملات ايشان به اصوليون و رأى خاص فيض كاشانى در مورد جواز غناء، دليل اين اتهام باشد. لكن اين اتهام، واهى است. مرحوم فيض كاشانى، عارفى عالى مقام و محدثى زبر دست و مسلمانى متعهد و زاهد بوده است. از ويژگىهاى فيض كاشانى، عدم خلط علوم مختلف با همديگر است. او با وجودى كه استاد فلسفه و عرفان و حديث و... است، در كتب حديثى خود، محدّث محض است و در كتب تفسير، بحثهاى فلسفى را داخل نمىكند.[۳]
- نويسنده درباره زندگى و انديشه علامه مجلسى توضيحات ارزندهاى بيان كرده و از جمله نوشته است: علّامه مجلسى در امور اجتماعى نيز دخالت داشت. امام جمعه اصفهان بود و منصب شيخ الاسلامى اصفهان- كه بالاترين مقام مذهبى كشور بود- را نيز داشت. علاوه بر اين به وعظ و ارشاد هم مىپرداخت و مردمان زيادى در مجلس او حاضر مىشدند. تأليفات فارسى او نيز موجب گرايش جديدى به اسلام و شيعه شد. در زمان صفويه اين كار معمول شد و توسط مرحوم مجلسى به اوج خود رسيد. «حيات القلوب» در زندگى انبياء و ائمه(ع)، «زاد المعاد» كه کتاب دعا و همانند مفاتيح الجنان بوده است، «حلية المتقين» در اخلاق فردى و اجتماعى، از كتب فارسى مشهور او هستند. علّامه، با صوفيه- كه در آن زمان كارشان رواج يافته بود- مخالف بوده و اين مخالفت را در کتابهاى خود ابراز مىكند. مخالفت علامه با صوفيه، در حاليكه پادشاهان صفوى نيز سرسپرده صوفيان بودند حاكى از وظيفهشناسى علامه مجلسى و تبحر او در جمع بين منصب شيخ الاسلامى دولت و مبارزه با ضد ارزشها دارد. روش فكرى علّامه نيز، استنتاج مفاهيم از قرآن و حديث است و علوم عقلى را در اين زمينه بر نمىتابد.[۴]نويسنده همچنين 22 نكته سودمند در مورد ويژگىهاى کتاب بحارالانوار ذكر كرده است.[۵]ايشان از جمله نوشته است كه چاپ جديد بحارالانوار، تعليقاتى مفيد از علّامه طباطبائى بر هفت جلد اول را دارد كه بسيار مفيد و كارگشا است.[۶]
- بر طبق نظر نويسنده: سيوطى (845- 911ق) را مىتوان كثير التأليفترين مؤلف جهان اسلام دانست كه کتابهاى او را تا 600 عنوان بر شمردهاند. از مشهورترين کتابهاى او الدّر المنثور است كه به جمعآورى اقوال پيامبر(ص)، صحابه و تابعين درباره آيات قرآن پرداخته است. او همچنين الجامع الصغير و الجامع الكبير را تأليف كرده است.[۷]
وضعيت کتاب
فهرست مطالب در ابتداى کتاب آمده است.
پاورقىهاى نويسنده به صورت استنادى و توضيحى است و گاهى نيز مطلبى انتقادى مطرح شده است.[۸]