ابن واصل، محمد بن سالم: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'زندگي' به 'زندگی') |
جز (جایگزینی متن - '</div> '''' به '</div> '''') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''ابن واصل، ابوعبدالله محمد بن سالم بن نصرالله بن سالم بن واصل حموى''' مورخ، اديب و فقيه شافعى. | '''ابن واصل، ابوعبدالله محمد بن سالم بن نصرالله بن سالم بن واصل حموى''' مورخ، اديب و فقيه شافعى. | ||
نسخهٔ ۱۹ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۱۰
نام | ابن واصل، محمد بن سالم |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | سالم |
متولد | 604ق |
محل تولد | حماه(سوریه) |
رحلت | 697ق |
اساتید | نجمالدين بن خباز، ابن يعيش |
برخی آثار | تاریخ ایوبیان، مفرج الكروب في اخبار بنى ايوب |
کد مؤلف | AUTHORCODE3954AUTHORCODE |
ابن واصل، ابوعبدالله محمد بن سالم بن نصرالله بن سالم بن واصل حموى مورخ، اديب و فقيه شافعى.
تولد
ایشان در 2 شوال 604ق، در حماه زاده شد و همانجا رشد يافت.
پدرش از فقيهان عصر و از نزدیک ان امراى ايوبى بود، چنانكه از سوى آنان به منصب قضاى حماه منصوب شد، ولى استعفا كرد و سپس بر مسند قضاى معرة النعمان نشست.
مهاجرت به دمشق سپس به حلب
محمد در 621ق با پدر به دمشق و از آنجا با همو كه به رياست مدرسه ناصرية بيتالمقدس منصوب شده بود، در اوايل 622ق، به آن ديار رفت.
در 624ق پدرش به حج رفت و او نيابت وى را در مدرسه ناصرية به عهده گرفت، اما مدتى بعد به سبب جنگ و نزاع ميان مسلمانان و فرنگان، بيتالمقدس را به قصد دمشق ترك گفت. اقامت وى در دمشق با برخوردهاى نظامى امراى ايوبى شام و مصر همزمان بود و خود او در کتاب «مفرج الكروب»، برخى از اين حوادث را كه ناظر آنها بوده، ذكر كرده است.
اساتید
وى در اواخر 627ق به حلب رفت و در آنجا نزد كسانى چون نجمالدين بن خباز در فقه و اصول، ابن يعيش در نحو و لغت و همچنين بهاءالدين بن شداد، دانش آموخت و تا شعبان 628ق در حلب در خدمت ابن شداد ماند. او در 629ق همراه با پدر و به درخواست الملك الناصر داوود ايوبى امير كرك، به خدمت او درآمد و از 631ق به مدت دو سال در خدمت الملك المظفر دوم، امير حماه به سر برد. در همين ايام علمالدين قيصر، مشهور به تعاسيف، رياضيدان مصرى را در ساختن رصدخانه حماة يارى داد. پس از آن، در بازگشت به دمشق، با حسامالدين بن ابى على كه بعد از الملك الصالح سلطان ايوبى حاكم مصر شد، آشنايى يافت و طى سالهايى كه در مصر بود، از دوستى با او بهرههاى فراوان برد.
در 641ق همراه ابن ابى الدم به سفارت، به بغداد رفت و از آنجا عازم قاهره شد. در 649ق به مكه رفت. بازگشت او از اين سفر به قاهره، با سقوط سلسله ايوبيان در مصر مصادف شد. از زندگانى وى در عهد مماليك، جز اشارات پراكندهاى كه به مناسبتهاى مختلف در کتاب «مفرج الكروب» خود او يا آثار بعدى آمده، اطلاع چندانى در دست نيست.
او در دربار سيسيل، نزد مانفرد، پسر فردريك دوم، پاشاه علم دوست سيسيل، تقربى خاص داشته و اوقات خويش را به شركت در مجالس بحث و درس و همچنين تصنيف مىگذرانده است. وى در کتاب «مفرج الكروب»، علاوه بر وصف مانفرد و سرزمينهاى تحت حكومت وى و گزارش مبسوطى از وضع مسلمانان سيسيل، گاه به نقل حوادث، به روايت اطرافيان مانفرد پرداخته است.
از حدود 663ق، ابن واصل را در زادگاهش حماة مىيابيم. وى از جانب الظاهر بيبرس، قاضى القضاة آن ديار شد و تا پايان عمر در همين منصب باقى ماند. بيشتر اوقات او در حماة، به تدريس، افتاء و تصنيف سپرى شد و مهمترين آثار خود را در همين دوره از زندگیش پديد آورد.
در 690ق در ملازمت الملك المظفر ايوبى امير حماة به قاهره رفت و مورد استقبال فراوان علماى مصر قرار گرفت. ابوحيان غرناطى از جمله دانشمندانى بود كه در قاهره از محضر وى بهره برد و از او اجازه گرفت. واصل در سالهاى آخر زندگى نابينا شد. مسافرتهاى متعدد او به شهرهاى شام و مصر، سبب گرديد كه وى نزد استادان بسيارى به شاگردى بپردازد. تنوع و گستردگى دانش وى در تاريخ، فقه، كلام، منطق و طب تحسين همگان را بر مىانگيخت. وى همچنين در فلسفه، رياضيات و نجوم صاحب نظر بود و تصانيف بسيارى از خود بر جاى گذاشت، تا آنجا كه گفتهاند در بيش از 30 علم به تدريس مىپرداخته است.
نجمالدين دبيران، در درس وى حاضر مىشد و مشكلات منطقى را نزد او مطرح مىكرد.وى همچنين با توران شاه كه خود اهل علم و فضل بود، مباحثاتى داشت. از جمله شاگردان مشهور او ابوالفداء است كه کتاب اقليدس و نيز شرح ابن واصل بر منظومه ابن حاجب را در حماة از وى آموخت.
آنچه در فعاليت علمى وى از جلوه بيشترى برخوردار است، تاريخنگارى و تأليف کتاب «مفروج الكروب» است كه به سبب ويژگىهايش، همواره از مهمترين منابع تاريخ ايوبيان به شمار آمده است. ترجمه اين اثر به قلم پرويز اتابكى با نام «تاريخ ايوبيان» منتشر شده است.
آثار
1- مفرج الكروب في اخبار بنى ايوب؛
2- تجريد الاغانى (تلخيص الاغانى ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى)؛
3- التاريخ الصالحى؛
4- الدرّ النضيد في شرح القصيد؛
5- رساله في علم المناظر؛
6- شرح الجمل يا شرح ما استغلق من الفاظ کتاب الجمل؛
7- الصلة والعائد لنظم القواعد؛
8- نخبة الفكر في المنطق يا رسالة الانبرورية؛
9- نظم الدرر في الحوادث و السير[۱].
پانویس
- ↑ عظیمائی، عبدالله؛ بیات، علی، ج5، ص62-63
منابع مقاله
عظیمائی، عبدالله؛ بیات، علی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1378