حمزه سیدالشهداء علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - '== ساختار == ' به '== ساختار == ')
    خط ۲۶: خط ۲۶:


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    كتاب حاضر، از مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل 5 بخش) تشكيل شده است.
    كتاب حاضر، از مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل 5 بخش) تشكيل شده است.



    نسخهٔ ‏۱۷ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۱۳

    حمزه سید الشهداء علیه‌السلام
    حمزه سیدالشهداء علیه‌السلام
    پدیدآوراننجمی، محمدصادق (نويسنده)
    ناشرمشعر
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1385 ش
    چاپ3
    شابک964-7635-56-7
    موضوعحمزه بن عبدالمطلب(ع)، 54 قبل از هجرت - 3ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏25‎‏/‎‏7‎‏ ‎‏/‎‏ن‎‏3‎‏ح‎‏8
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    حمزه سيدالشهداء، اثر محمدصادق نجمى (شبستر، 1315-1390ش) است كه در آن، شخصيت و زندگى و فعاليت‌هاى حضرت حمزه را از نظر قرآن، روايات پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) و تاريخ مورد بررسى و پژوهش علمى قرار داده است.

    ساختار

    كتاب حاضر، از مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل 5 بخش) تشكيل شده است.

    گزارش محتوا

    چند مورد از مطالب مفيد كتاب به شرح ذيل است:

    نويسنده در مقدمه‌اش - كه آن را در تاريخ فروردين‌ماه 1383 در قم نوشته - يادآور شده است: حضرت حمزه، عموى پيامبر(ص) از شخصيت‌هاى بزرگ در تاريخ اسلام است كه در دفاع از اسلام تا پاى جان ايستاد و آنگاه كه توحيد در مقابل شرك و خداپرستى در برابر بت‌پرستى قرار گرفت و رسول‌الله(ص) نياز به ياران صديق و حاميان مخلص داشت، به يارى آن حضرت شتافت... ليكن با تأسف بايد گفت: دشمنان براى تخريب شخصيت آن بزرگوار، به ابزار فرهنگى متوسل شده، كوشيدند با ذكر نكردن اوصاف و فضايل وى و ساختن داستان‌ها و افسانه‌هاى دروغين، شخصيت او را كم‌رنگ كنند.

    مراجعه به منابع حديثى و مجموعه‌هاى اولى اهل سنت، نشانگر اين است كه خلفاى اموى، همان سعى و تلاشى را كه در كم‌رنگ كردن شخصيت اميرمؤمنان، على(ع) و تحقير ابوطالب و عقيل به كار برده‌اند، به علل و انگيزه‌هاى خاصى، درباره حضرت حمزه عميق‌تر و در حذف شخصيت او قوى‌تر عمل كرده‌اند... با اين مقدمه لازم است در اين مختصر پنج موضوع به ترتيب زير مورد بحث و بررسى قرار گيرد:

    1. حضرت حمزه از ديدگاه قرآن؛ 2. حضرت حمزه در كلام رسول‌الله(ص) و ائمه هدى(ع)؛ 3. حضرت حمزه در جنگ‌ها؛ 4. تلاش فرهنگى در مخدوش كردن شخصيت حضرت حمزه؛ 5. حرم حضرت حمزه در بستر تاريخ...[۱]
    2. حمزه انجام‌دهنده نيكى‌ها و به‌جاآورنده صله رحم: ابن حجر عسقلانى نقل مى‌كند كه پيامبر خدا چون در كنار جسد مُثله‌شده عمويش حمزه نشست، خطاب به وى چنين فرمود: «رَحِمَكَ الله أي عم، لَقَدْ كُنتَ وَصُولاً لِلرَّحِمِ فَعُولاً لِلْخَيرات»؛ «اى عمو، خداى رحمت كند تو را كه در صله رحم و انجام دادن كارهاى نيك فعال و كوشا بودى» و اين توصيف از زبان رسول‌الله(ص) و معرفى حضرت حمزه به‌عنوان «وَصُول رَحِم» و «فَعول خيرات» امتيازى است كه اختصاص به آن حضرت دارد[۲]
    3. حمزه(ع) اولين پرچم‌دار اسلام: شش ماه اول پس از هجرت، در مدينه سپرى گرديد و در ماه هفتم كه مصادف با ماه مبارك رمضان بود، پيامبر خدا(ص) براى نخستين بار جهت مقابله با كفار و مشركين پرچم برافراشت و حمزة بن عبدالمطلب را به پرچم‌دارى مفتخر ساخت. مورخان مى‌نويسند: رسول‌الله(ص) در اين ماه، پرچم سفيد رنگى را به عمويش حمزه سپرد و او را به فرماندهى سى تن از مسلمانان به جانب محلى به نام «سيف البحر»، براى مقابله با ابوجهل كه سرپرستى يك قافله سيصد نفرى از مشركين مكه را به عهده داشت، فرستاد. گرچه در اين برخورد، به علت وساطت يكى از سران قبايل عرب، به نام «مجدى بن عمرو جُهَنى» جنگ رخ نداد و ابوجهل از اين معركه و از درگيرى با حمزه نجات يافت...[۳]
    4. پس از خاتمه جنگ و در هنگام انتقال اسيران به پشت جبهه، يكى از آنان به نام «امية بن خلف» كه از مشركين سرشناس بود، چون چشمش به حضرت حمزه افتاد، از عبدالرحمان بن عوف پرسيد: «مَنْ هذا المُعلَّم؟»؛ «اين جنگجوى نشاندار كيست؟» گفتنى است، حضرت حمزه در جنگ‌ها با نصب پرِ شترمرغى بر كلاه‌خودِ خويش، از ديگر سرداران متمايز بود. عبدالرحمان پاسخ داد: او «حمزة بن عبدالمطلب است». اميه با تأسف و تحسر شديد از شكست سپاه شرك، گفت: «ذاكَ الَّذي فَعَلَ بنا الأفاعيل»؛ «اين بود كه صفوف ما را در هم شكست و ما را به خاک سياه نشاند».
      اسامى نُه تن از مقتولان مشركين به دست حضرت حمزه، طبق منابع اهل سنت، عبارتند از: 1. اسود بن عبدالاسود مخزومى؛ 2 و 3. عتبه و شيبه فرزندان ربيعه؛ 4. طُعَيمة بن عَدى؛ 5 و 6. زَمعه و عقيل فرزندان اسود؛ 7. ابوقيس بن وليد بن مغيره؛ 8. نُبية بن حجاج؛ 9. حَنظَلة بن ابى‌سفيان برادر معاويه[۴]
    5. كرامت شهداى احد و شكست سياست معاويه: در سال چهل و نه هجرى و پس از گذشت چهل و شش سال از جنگ احد و در دوران رياست بلامنازع معاوية بن ابوسفيان، از طرف او دستور صادر شد كه در احد، قناتى حفر و مجراى آن را از كنار و يا داخل قبور شهدا قرار دهند و با آماده شدن قنات، منادى در مدينه اعلان كرد: افرادى كه در احد، شهيد دارند، براى در امان ماندن اجساد و قبور آنان از نفوذ و جريان آب، اين قبور را نبش و اجساد شهدا را به محل ديگر انتقال دهند و بر اساس اين دستور به نبش قبور شهدا اقدام گرديد. از جمله قبر حمزه(ع) و عمرو بن جموح و عبدالله پدر جابر شكافته شد. عمال معاويه با تعجب مشاهده كردند كه اين اجساد، تر و تازه مانده‌اند؛ به‌گونه‌اى كه گويى ديروز دفن شده‌اند؛ حتى لباس‌ها و قطيفه‌ها و علف‌هايى كه آن پيكرها را پوشش مى‌دادند با همان وضع باقى است و كوچك‌ترين تغييرى در آنها رخ نداده است؛ به‌طورى‌كه وقتى بيل كارگران به پاى حضرت حمزه خورد، خون جارى گرديد و يا آنگاه كه دست يكى از شهدا، كه در روى زخم پيشانى‌اش قرار داشت، برداشته شد خون جارى شد و اين كرامت شهدا موجب شد كه عمال معاويه از تصميم خود منصرف شده، قبور شهدا را به حال خود بگذارند[۵]
    6. فاطمه(س) نخستين كسى كه قبر حمزه را ترميم كرد: قبر شريف حمزه از قرن دوم هجرى در زير سقف و داراى ساختمان بود، ولى طبق نقل محدثان و مورخان از امام باقر(ع)، اولين كسى كه اين قبر را پس از گذشت چند سال و ظهور آثار فرسودگى در آن، به تعمير و ترميم و سنگ‌چينى و علامت‌گذارى پرداخت و از ساير قبور مشخص ساخت، حضرت زهرا(س) بود و جالب اين است كه اين روايت، در منابع اهل سنت بيش از منابع شيعه منعكس گرديده است! متن روايت چنين است: «... عن سعد بن طريف، عن أبي‌جعفر(ع) إن فاطمة بنت رسول‌الله(ص) كانت تزور قبر حمزة(ع) ترُمُّهُ و تُصْلحُهُ و قد تعلمتْه بحجرٍ»؛ «سعد بن طريف از امام باقر(ع) نقل مى‌كند كه دختر پيامبر خدا، فاطمه زهرا، قبر عمويش حمزه را زيارت و آن را ترميم و اصلاح مى‌كرد و اين قبر را با سنگ‌چينى، علامت‌گذارى و مشخص ساخت»[۶]

    وضعيت كتاب

    در آغاز اين كتاب، فهرست تفصيلى مطالب و در پايان آن، فهرست منابع آمده است، ولى با تأسف، خبرى از فهارس فنى نيست.

    نويسنده از تعداد قابل توجهى از منابع قديم و جديد (58 كتاب) براى نگارش كتاب حاضر استفاده كرده است[۷]

    در فهرست منابع، اطلاعات كتاب‌شناختى به‌صورت كامل نيامده و متأسفانه به ذكر نام كتاب و نويسنده اكتفا و از يادآورى نام ناشر، سال انتشار و نوبت چاپ و... خوددارى شده است.

    پانويس

    1. مقدمه كتاب، ص11-14
    2. ر.ک: متن كتاب، ص33
    3. همان، ص60-61
    4. همان، ص84
    5. همان، ص195-196
    6. همان، ص198-199
    7. همان، ص213-215

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.