دفع أباطيل الكاتب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اهل بيت' به 'اهل‌بيت'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اهل بيت' به 'اهل‌بيت')
خط ۳۲: خط ۳۲:
وى می‌نويسد: وقتى به استنادات احمد كاتب مراجعه نموده و آنها را در مصادر اصلى پى گيرى نمودم، متوجه بطلان اين استنادات شدم كه نسبتى كذب و افترائى بيش نبوده است، براى مثال حديثى را از كتاب شافى آورده و به گونه اى نسبت داده كه گويا مضمون آن، رأى و اعتقاد شريف [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، صاحب شافى است، در حالى كه وقتى مراجعه كردم، مشاهده شد، اين حديث را [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] از معتزله نقل كرده و سپس آنرا رد و انكار نموده است. يا در جايى ديگر كاتب بخشى از يك حديث را نقل كرده كه به گمانش مثبت ادعاى اوست و صدر و ذيل حديث را رها كرده، در حالى كه صدر و ذيل حديث تصريح به خلاف گمان كاتب دارد. و...  
وى می‌نويسد: وقتى به استنادات احمد كاتب مراجعه نموده و آنها را در مصادر اصلى پى گيرى نمودم، متوجه بطلان اين استنادات شدم كه نسبتى كذب و افترائى بيش نبوده است، براى مثال حديثى را از كتاب شافى آورده و به گونه اى نسبت داده كه گويا مضمون آن، رأى و اعتقاد شريف [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، صاحب شافى است، در حالى كه وقتى مراجعه كردم، مشاهده شد، اين حديث را [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] از معتزله نقل كرده و سپس آنرا رد و انكار نموده است. يا در جايى ديگر كاتب بخشى از يك حديث را نقل كرده كه به گمانش مثبت ادعاى اوست و صدر و ذيل حديث را رها كرده، در حالى كه صدر و ذيل حديث تصريح به خلاف گمان كاتب دارد. و...  


بنابراين عمل اين شخص دور از آزاد منشى و امانت دارى بوده و خيانتى بارز است، از كسى كه ادعاى شيعه بودن دارد، امرى بعيد است، بلكه اين امرى مشكوك و براى ضربه زدن به مكتب اهل بيت طراحى شده و تنها از دشمنان شيعه مى تواند باشد.
بنابراين عمل اين شخص دور از آزاد منشى و امانت دارى بوده و خيانتى بارز است، از كسى كه ادعاى شيعه بودن دارد، امرى بعيد است، بلكه اين امرى مشكوك و براى ضربه زدن به مكتب اهل‌بيت طراحى شده و تنها از دشمنان شيعه مى تواند باشد.


== ساختار و محتوا==
== ساختار و محتوا==
خط ۴۷: خط ۴۷:
نظام شورى  
نظام شورى  


ادعاى كاتب اين است كه در عهد رسول اعظم و بعد از وفات او در قرون اوليه، نظام شورايى حاكم بوده و مورد قبول پيامبر و صحابه و حتى اهل بيت بوده است، پس نظريه شورا مورد قبول اهل بيت و شيعان در قرن اول بوده و اين با خلافت بعد از وفات پيامبر در تاربخ اسلام منافاتى ندارد، چنانچه شيعه امروز مخالف آن است.
ادعاى كاتب اين است كه در عهد رسول اعظم و بعد از وفات او در قرون اوليه، نظام شورايى حاكم بوده و مورد قبول پيامبر و صحابه و حتى اهل‌بيت بوده است، پس نظريه شورا مورد قبول اهل‌بيت و شيعان در قرن اول بوده و اين با خلافت بعد از وفات پيامبر در تاربخ اسلام منافاتى ندارد، چنانچه شيعه امروز مخالف آن است.


مؤلف در جواب به كاتب، به مسئله شورى در اسلام می‌پردازد و چگونگى آن را در عهد رسالت، و بعد از آن و در نزد اهل بيت بررسى مى نمايد.
مؤلف در جواب به كاتب، به مسئله شورى در اسلام می‌پردازد و چگونگى آن را در عهد رسالت، و بعد از آن و در نزد اهل‌بيت بررسى مى نمايد.


مسئله شورى در عهد رسالت  
مسئله شورى در عهد رسالت  
خط ۵۹: خط ۵۹:
نظام شورايى كه كاتب و امثال ايشان به عنوان اساس دموكراسى بيان می‌كنند، قطعا مورد تأييد و نظر امت اسلامى پس از پيامبر حتى در سده‌هاى اول نبوده است، و خلافت ابوبكر و عمر و عثمان هيچ كدام به معناى مورد نظر كه همانا حاكميت رأى اكثريت باشد، صورت نگرفته است، اختلافات زياد انصار و مهاجر در تعيين خليفه اول و عدم اتفاق ايشان، تعيين خليفه ثانى با نظر اولى، و شوراى شش نفرى خليفه دوم براى خلافت بعد از خود هيچ كدام بر مبناى دموكراسى مورد ادعاى امثال كاتب نبوده و سازگارى ندارد.
نظام شورايى كه كاتب و امثال ايشان به عنوان اساس دموكراسى بيان می‌كنند، قطعا مورد تأييد و نظر امت اسلامى پس از پيامبر حتى در سده‌هاى اول نبوده است، و خلافت ابوبكر و عمر و عثمان هيچ كدام به معناى مورد نظر كه همانا حاكميت رأى اكثريت باشد، صورت نگرفته است، اختلافات زياد انصار و مهاجر در تعيين خليفه اول و عدم اتفاق ايشان، تعيين خليفه ثانى با نظر اولى، و شوراى شش نفرى خليفه دوم براى خلافت بعد از خود هيچ كدام بر مبناى دموكراسى مورد ادعاى امثال كاتب نبوده و سازگارى ندارد.


شورى نزد اهل بيت ع  
شورى نزد اهل‌بيت ع  


اين ادعاى كاتب كه اهل بيت نظام شورايى را در خلافت قبول داشتند نيز باطل است، كسى كه به تاريخ اسلامى آشنا باشد به اندازه كافى شواهد در ابطال و كذب بودن آن مى يابد. اصلا اگر اهل بيت عليهم‌السلام با نظام شورايى مشكلى نداشتند عدم بيعت اميرالمؤمنين با خليفه اول و محاجه او به چه معنايى خواهد بود. مخالفت حضرت زهرا سلام‌الله‎عليها با خلافت ابوبكر و محاجه و سختگيرى او نسبت به ابوبكر و تابعين ايشان به چه معنايى قابل تفسير است.
اين ادعاى كاتب كه اهل‌بيت نظام شورايى را در خلافت قبول داشتند نيز باطل است، كسى كه به تاريخ اسلامى آشنا باشد به اندازه كافى شواهد در ابطال و كذب بودن آن مى يابد. اصلا اگر اهل‌بيت عليهم‌السلام با نظام شورايى مشكلى نداشتند عدم بيعت اميرالمؤمنين با خليفه اول و محاجه او به چه معنايى خواهد بود. مخالفت حضرت زهرا سلام‌الله‎عليها با خلافت ابوبكر و محاجه و سختگيرى او نسبت به ابوبكر و تابعين ايشان به چه معنايى قابل تفسير است.


نص بر خلافت امیرالمؤمنین‌ عليه‌السلام  
نص بر خلافت امیرالمؤمنین‌ عليه‌السلام  
خط ۷۱: خط ۷۱:
شورى نزد علماء اماميه  
شورى نزد علماء اماميه  


استناد كاتب به شواهدى از آثار علماء شيعه مبنى بر اين كه رسول خدا و اهل بيت مبدئيت شورى و حق امت را در انتخاب امام قبول داشتند، نيز امرى باطل و كذب است و با مراجعه به منابع و مصادر، خيانت كاتب و امثال ايشان روشن مى گردد. مثلا در روايتى كلام خصم را به حساب [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] گذاشته در حالى كه سيد آنرا در شافى بيان نموده تا رد كند...
استناد كاتب به شواهدى از آثار علماء شيعه مبنى بر اين كه رسول خدا و اهل‌بيت مبدئيت شورى و حق امت را در انتخاب امام قبول داشتند، نيز امرى باطل و كذب است و با مراجعه به منابع و مصادر، خيانت كاتب و امثال ايشان روشن مى گردد. مثلا در روايتى كلام خصم را به حساب [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] گذاشته در حالى كه سيد آنرا در شافى بيان نموده تا رد كند...


احجام امام از اخذ بيعت براى خود  
احجام امام از اخذ بيعت براى خود  
خط ۸۳: خط ۸۳:
شورى نزد اميرالمؤمنين ع  
شورى نزد اميرالمؤمنين ع  


كاتب براى اين كه اثبات كند، اهل بيت بويژه علی‌ عليه‌السلام نظام شورايى را قبول داشته به شواهد و مطالب بى مبناى ديگرى استناد مى‌كند، مثلا شركت علی‌ عليه‌السلام را در شوراى شش نفره تعيين خليفه به دستور عمر و عدم تصريح علی‌ عليه‌السلام به وجود نص بر خلافت خود را در آن شورى، قبول نظريه شورى تفسير مى‌كند.
كاتب براى اين كه اثبات كند، اهل‌بيت بويژه علی‌ عليه‌السلام نظام شورايى را قبول داشته به شواهد و مطالب بى مبناى ديگرى استناد مى‌كند، مثلا شركت علی‌ عليه‌السلام را در شوراى شش نفره تعيين خليفه به دستور عمر و عدم تصريح علی‌ عليه‌السلام به وجود نص بر خلافت خود را در آن شورى، قبول نظريه شورى تفسير مى‌كند.


و حال آن كه اين، كلامى باطل است، زيرا علی‌ عليه‌السلام در مواضع عديده اى حق خود را بيان نموده و تصريح به غاصبانه بودن خلافت ايشان كرده است، و جاى تصريح آن در اين شوراى خاص كه با شرايط خاص و به خواست عمر تشكيل شده نيست.
و حال آن كه اين، كلامى باطل است، زيرا علی‌ عليه‌السلام در مواضع عديده اى حق خود را بيان نموده و تصريح به غاصبانه بودن خلافت ايشان كرده است، و جاى تصريح آن در اين شوراى خاص كه با شرايط خاص و به خواست عمر تشكيل شده نيست.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش