۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' {{جعبه' به '{{جعبه') |
جز (جایگزینی متن - 'اهل بيت' به 'اهلبيت') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
هر كسى كه يك دوره نهجالبلاغه را مطالعه كند، مىبيند على عليهالسلام درباره حكومت و عدالت حساسيت خاصى دارد، اهميت و ارزش فراوانى براى آنها قائل است. قطعاً براى كسانى كه با اسلام آشنايى ندارند و بر عكس با تعليمات ساير اديان جهانى آشنا مىباشند، باعث تعجب است كه چرا يك پيشواى دينى اين قدر به اين گونه مسائل مىپردازد! | هر كسى كه يك دوره نهجالبلاغه را مطالعه كند، مىبيند على عليهالسلام درباره حكومت و عدالت حساسيت خاصى دارد، اهميت و ارزش فراوانى براى آنها قائل است. قطعاً براى كسانى كه با اسلام آشنايى ندارند و بر عكس با تعليمات ساير اديان جهانى آشنا مىباشند، باعث تعجب است كه چرا يك پيشواى دينى اين قدر به اين گونه مسائل مىپردازد! | ||
در چهار گفتار گذشته تحت عنوان «حكومت و عدالت» نظريات كلى نهجالبلاغه را در مسأله حكومت و مهمترين وظيفهاش؛ يعنى «عدالت» منعكس كرد. اكنون نظر به اينكه يكى از مسائلى كه مكرر در اين كتاب مقدس درباره آن سخن رفته است، مسأله | در چهار گفتار گذشته تحت عنوان «حكومت و عدالت» نظريات كلى نهجالبلاغه را در مسأله حكومت و مهمترين وظيفهاش؛ يعنى «عدالت» منعكس كرد. اكنون نظر به اينكه يكى از مسائلى كه مكرر در اين كتاب مقدس درباره آن سخن رفته است، مسأله اهلبيت و خلافت است، لذا لازم دانسته، پس از آن مباحث كه كلياتى بود در امر حكومت و عدالت، در اين مبحث كه مربوط است، به مسأله خاص خلافت بعد از پيغمبر و مقام اختصاصى اهلبيت در ميان امت، وارد شود. | ||
مجموع مسائلى كه در اين زمينه طرح شده عبارت است از: | مجموع مسائلى كه در اين زمينه طرح شده عبارت است از: | ||
الف. مقام ممتاز و فوق عادى | الف. مقام ممتاز و فوق عادى اهلبيت و اينكه علوم و معارف آنها از يك منبع فوق بشرى سرچشمه مىگيرد و آنها را با ديگران و ديگران را با آنها نتوان قياس كرد. | ||
ب. احقيت و اولويت | ب. احقيت و اولويت اهلبيت و از آن جمله شخص [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين عليهالسلام]] به امر خلافت، هم به حكم وصيت و هم به حكم لياقت و فضيلت و هم به حكم قرابت. | ||
ج. انتقاد از خلفا. | ج. انتقاد از خلفا. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
د. فلسفه اغماض و چشمپوشى على عليهالسلام از حق مسلّم خود و حدود آن، كه نه از آن حدود تجاوز كرده، نه در آن حدود از انتقاد و اعتراض كوتاهى كرده است. | د. فلسفه اغماض و چشمپوشى على عليهالسلام از حق مسلّم خود و حدود آن، كه نه از آن حدود تجاوز كرده، نه در آن حدود از انتقاد و اعتراض كوتاهى كرده است. | ||
در فصلى از كتاب عباراتى درباره احقيت و اولويت و بلكه تقدم و حق اختصاصى | در فصلى از كتاب عباراتى درباره احقيت و اولويت و بلكه تقدم و حق اختصاصى اهلبيت و مخصوصاً شخص [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين عليهالسلام]] مىآورد و خاطر نشان مىكند كه در نهجالبلاغه درباره اين مطلب، به سه اصل استدلال شده است: وصيت و نص رسول خدا، ديگر شايستگى اميرمؤمنان عليهالسلام و اينكه جامه خلافت تنها بر اندام او راست مىآيد، سوم روابط نزدیک نسبى و روحى آن حضرت با رسول خدا صلىاللهعليهوآله. | ||
در فصل انتقاد از خلفا مىگويد كه انتقادهاى نهجالبلاغه از خلفا، برخى كلى و ضمنى است و برخى جزئى و مشخص. انتقادهاى كلى و ضمنى همانهاست كه علی عليهالسلام صريحاً اظهار مىكند كه حق قطعى و مسلّم من از من گرفته شده است. | در فصل انتقاد از خلفا مىگويد كه انتقادهاى نهجالبلاغه از خلفا، برخى كلى و ضمنى است و برخى جزئى و مشخص. انتقادهاى كلى و ضمنى همانهاست كه علی عليهالسلام صريحاً اظهار مىكند كه حق قطعى و مسلّم من از من گرفته شده است. |
ویرایش