حکیم، سید محسن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها =={{وابستهها}}' به '== وابستهها == {{وابستهها}} ') |
جز (جایگزینی متن - 'زندگي' به 'زندگی') |
||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
از آن بزرگوار 10 پسر و 4 دختر به يادگار مانده است. آرى اين رهرو صديق اهل بيت عليهمالسلام در سايۀ امدادهاى پروردگار، فرزندانى به اسلام تقديم كرد كه هر يك نشانۀ آشكار لطف حق به شمار مىروند. | از آن بزرگوار 10 پسر و 4 دختر به يادگار مانده است. آرى اين رهرو صديق اهل بيت عليهمالسلام در سايۀ امدادهاى پروردگار، فرزندانى به اسلام تقديم كرد كه هر يك نشانۀ آشكار لطف حق به شمار مىروند. | ||
نگاهى هر چند گذرا به اين ستارگان آسمان علم و ايمان كه بسيارى از آنها مرزهاى عالَم عادى را پشت سر گذاشته و به قلههاى روشن جاودانگى پاى نهادهاند مىتواند پايان مباركى بر اين | نگاهى هر چند گذرا به اين ستارگان آسمان علم و ايمان كه بسيارى از آنها مرزهاى عالَم عادى را پشت سر گذاشته و به قلههاى روشن جاودانگى پاى نهادهاند مىتواند پايان مباركى بر اين زندگینامۀ آسمانى باشد: | ||
# آیتالله حاج سيد يوسف حكيم، فرزند بزرگ ايشان كه از استادان فقه و اصول حوزۀ نجف به شمار مىرفت. | # آیتالله حاج سيد يوسف حكيم، فرزند بزرگ ايشان كه از استادان فقه و اصول حوزۀ نجف به شمار مىرفت. |
نسخهٔ ۱۲ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۰۰
نام | حکیم، محسن |
---|---|
نامهای دیگر | آیتالله حکیم
طباطبائی حکیم، محسن Muhsin al-Hakim |
نام پدر | سید مهدی حکیم |
متولد | 1268 ش یا 1889 م |
محل تولد | نجف |
رحلت | 1349 ش یا 1390 ق یا 1970 م |
اساتید | آخوند خراسانى |
برخی آثار | دلیل الناسک |
کد مؤلف | AUTHORCODE102AUTHORCODE |
آیتالله سید محسن حكيم (1268-1349ش)، فقیه، اصولی، از مراجع بزرگ شیعیان در قرن چهاردهم، از شاگردان آخوند خراسانى، آقا ضياء عراقى و ميرزاى نائينى بود و پس از وفات سيد ابوالحسن اصفهانى به عنوان يكى از مراجع تقليد ادارهى امور دينى و مذهبى شيعيان عراق را در دست گرفت. در مبارزات مردم عراق عليه اشغالگران انگليسى نقش مهمى بر عهده داشته است. از جمله آثار ایشان دلیل الناسک، مستمسک العروة الوثقی، منهاج الصالحین (المحشی)، نهج الفقاهة، حقائق الأصول
ولادت
او در سال 1306 هجرى قمرى در شهر نجف و در كانون يك خاندان اصيل به دنيا آمد.
جد اعلاى ايشان - حدود چهار قرن پيش - طبيب حاذقى بوده به نام «مير سيد على طبيب» كه اثر معروفش كتابى است به نام «مجربات طبية». وى مورد علاقۀ خاص شاه عباس صفوى بود.
او به سبب دانش و فضلش مورد احترام همگان بود و در سفرى كه به آستان مقدس علوى مشرف شده بود، به اصرار مردم نجف اشرف كه از داشتن يك طبيب ماهر محروم بودند در آن شهر مقدس رحل اقامت افكند و به «مير سيد على حكيم» معروف گشت و احترام مخصوصى در ميان مردم عراق پيدا نمود.
در چهارمين نسل از خاندان او چهرۀ عالم بزرگوارى به نام سيد مهدى حكيم درخشيد و زمانى كه خداوند فرزندى به او داد نام او را «سيد محسن» گذاشت.
تحصيلات
آیتالله سيد محسن حكيم در سن 7 سالگى خواندن قرآن را آموخت و در 9 سالگى به تحصيل علوم اسلامى پرداخت. استعداد سرشار و نبوغ و هوش فوق العادۀ او از آيندۀ درخشانش خبر مىداد.
او دروس مقدماتى را نزد برادر بزرگش «سيد محمد حكيم» فرا گرفت و سطوح عالى را در محضر جمعى از فضلاى نجف اشرف آموخت.
در سال 1326 هجرى قمرى، در بحبوحۀ جوانى به حوزۀ درس زعيم بزرگ اسلام، آیتالله آخوند خراسانى راه يافت و سه سال از محضر پر بركت آن بزرگوار استفاده نمود.
پس از رحلت آن مرجع عاليقدر، به درس مرحوم آیتالله آقا ضياءالدين عراقى، كه به پرورش شاگردان عاليقدر معروف است، قدم گذارد و دو دورۀ اصول را در محضر درس آن بزرگوار فرا گرفت. همزمان، از درس مرحوم آیتالله نائينى و بعضى ديگر از بزرگان نجف نيز بهرههاى فراوان برد.
او از سال 1338 هجرى قمرى، حوزۀ درس خارج فقه و اصول خود را تشكيل داد و جمعى از فضلاى جوان نجف از محضرش بهرهمند شدند.
ايشان در رسيدن به مقامات معنوى و اخلاقى بيشتر مديون عالم پرهيزگار و ربانى، مرحوم «سيد محمد سعيد حبوبى» است.
شخصيت اجتماعى
آیتالله سيد محسن حكيم، يكى از چهرههاى درخشان تاريخ شيعه و مذهب ما بود، تاريخ زندگى او فراموش نشدنى، حيات او هيجان انگيز، و مرگ او تكان دهنده بود.
او بزرگ مردى بود كه عمر پر بركت خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمين، وقف علم و دانش، وقف دانش طلبان و تشنگان حقيقت و وقف محرومان و ستمديدگان اجتماع كرده و صدها اثر جاويدان علمى و اجتماعى از خود به يادگار گذاشت.
او در كورانهاى حوادث همچون كوه استقامت نمود و هرگز در برابر حوادث تسليم نشد و ضعف و ناتوانى از خود نشان نداد.
او در فعاليتهاى اجتماعى مردى شجاع بود و صراحت در بيان آرا و نظرات علمى و شهامت او در فتوا به حق كم نظير بود.
تواضع و فروتنى او بحدى بود كه با آن همه نفوذ و شخصيتى كه داشت هر كس در مجلس او مىنشست، احساس مىكرد با برادر و دوست نزدیک خود نشسته و كمترين تكلفى در برخورد و ملاقات او احساس نمىكرد و اين نشانۀ روح با عظمت آن عالم ربانى بود.
شيعيان جهان به خصوص شيعيان عراق، او را يك سد نيرومند در برابر حوادث مىديدند و موجوديت خود را در حوادث گوناگون در پناه شخصيت او حفظ مىكردند.
ستارههاى سرخ
بى ترديد خاندان حكيم نجف، در شمار پر افتخارترين انسانها هستند. در پس آن زندگى ساده و چهرۀ صميمى، كارنامهاى سراسر نور و معنويت رخ مىنمايد. كارنامهاى كه با ستارگان روشن آذين شده است.
از آن بزرگوار 10 پسر و 4 دختر به يادگار مانده است. آرى اين رهرو صديق اهل بيت عليهمالسلام در سايۀ امدادهاى پروردگار، فرزندانى به اسلام تقديم كرد كه هر يك نشانۀ آشكار لطف حق به شمار مىروند.
نگاهى هر چند گذرا به اين ستارگان آسمان علم و ايمان كه بسيارى از آنها مرزهاى عالَم عادى را پشت سر گذاشته و به قلههاى روشن جاودانگى پاى نهادهاند مىتواند پايان مباركى بر اين زندگینامۀ آسمانى باشد:
- آیتالله حاج سيد يوسف حكيم، فرزند بزرگ ايشان كه از استادان فقه و اصول حوزۀ نجف به شمار مىرفت.
- حجة الإسلام حاج سيد محمدرضا حكيم
- شهيد حجة الإسلام حاج سيد محمد مهدى حكيم
- حجة الإسلام حاج سيد كاظم حكيم
- آیتالله حاج سيد محمدباقرحكيم، كه هدايت مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق را بر عهده دارد و با مجاهدتى وصف ناپذير پرچم خونين كربلاى امام حسين عليهالسلام را به دوش مىكشد.
- شهيد حجة الإسلام دكتر سيد عبدالهادى حكيم
- شهيد آیتالله حاج سيد عبدالصاحب حكيم
- شهيد حجة الإسلام سيد علاءالدين حكيم
- شهيد حجة الإسلام حاج سيد محمدحسین حكيم
- حجة الإسلام حاج سيد عبدالعزيز حكيم
چنانكه ملاحظه مىشود پنج تن از اين بزرگان به شهادت رسيدهاند و وجود نورانى آنان براى هميشه بر فراز تاريخ درخشيده و راهنمايى براى نجات بشريت خواهند بود.
فعاليتهاى سياسى
آیتالله حكيم در ابراز نظرات علمى خود و فتاوايى كه مورد بحث و گفتگو بود شجاعت كم نظيرى داشت و آراء خود را با صراحت تمام ابراز مىنمود و شايد در بعضى از مسائل راه را براى ديگران هم مىگشود.
از مرحوم آیتالله حكيم پرسيدند نظر حضرت عالى دربارۀ سياست و دخالت علما در آن چيست؟
ايشان فرمود: «اگر معنى سياست اصلاح امور مردم روى اصول صحيح عقلايى و رفاه حال و آسايش بندگان خدا باشد كما اينكه معناى صحيح سياست همين است اسلام تمامش همين است و غير از سياست نيست و علما غير از اين، كارى ندارند؛ و اگر منظور معناى ديگرى باشد اسلام از آن بيگانه است».
به همين دليل هنگامى كه دولت انگلستان به قصد استعمار عراق لشكر خود را در دهانۀ «فاو» در خليج فارس پياده كرد و هواپيماهاى متجاوز آنها، بمب بر سر مردم بىپناه عراق ريختند، استادِ آیتالله حكيم، مرحوم سيد محمد سعيد حبوبى، فرمان جهاد صادر كرده و خود شخصا به جبهۀ ناصريه، قدم گذاشت.
آیتالله حكيم نيز همراه استاد خويش قدم به جبهه نهاد و شهامت و استقامت عجيبى از خود نشان داد. او مىفرمود: «در تمامى مدتى كه در جبهه بودم حتى يكبار هم نترسيدم».
هنگامى كه كمونيستها رخنۀ فوق العادهاى در تمام دستگاههاى عراق كرده بودند و محيطى پر از وحشت و رعب همه جا را فرا گرفته بود، با صدور فتواى «الشيوعية كفر و إلحاد» قدرت آنان را در هم شكست و از خطرى كه عراق و مقدسات مذهبى را تهديد مىكرد جلوگيرى نمود.
در مسافرتهاى مكررى كه هنگام بروز حوادث ناگوار سياسى به كاظمين و كربلا مىفرمود موجى از تظاهرات سراسر عراق را فرا مىگرفت و در چند مرحله با پيروزيهاى چشمگيرى قرين گرديد.
سفر حج
آیتالله حكيم سه سال قبل از وفاتش براى زيارت بيتالله الحرام به مكۀ معظمه مشرف شد. دولت عربستان از ايشان بسيار تجليل نموده و حضور آن مرجع بزرگ را در سرزمين حجاز گرامى داشت.
حجاج ايرانى در مدينۀ منوره و در روز عيد غدير ضيافتى به افتخار آیتالله حكيم ترتيب دادند كه هزاران نفر در آن ضيافت شركت كردند و به بركت وجود ايشان، در آن سال زائران ايرانى به عراق رفته و بارگاه مطهر ائمۀ هدى عليهمالسلام را در آن سرزمين زيارت كردند.
ضريح حضرت ابوالفضل عليهالسلام
در دهۀ آخر عمر اين مرجع گرانقدر طايفۀ اسماعيليه در عراق مىخواستند ضريح مقدس حضرت ابوالفضل عليهالسلام را تعويض نموده و به سليقۀ خود بسازند. هدفشان هم اين بود كه از اين راه تبليغى به نفع خود انجام داده و شيعيان را تحت تأثير قرار دهند.
حضرت آیتالله حكيم به محض دريافت اين خبر فرمود من خودم ضريح مرقد مطهر آن حضرت را تعويض مىكنم و براى ساختن ضريح، چندين هزار دينار عراقى به هنرمندان اصفهانى داد و بعد از مدتى ضريحى شأن مرقد آن حضرت آماده گشت و از ايران با تجليلى خاص و با همراهى جمعيت فراوانى به عراق انتقال يافته و بر روى مرقد آن حضرت قرار گرفت.
وفات
آیتالله سيد محسن حكيم پس از عمرى تلاش بىوقفه در راه اعتلاى اسلام و مسلمين، عاقبت بر اثر رفتار ظالمانۀ بعثىهاى عراق، از كثرت غصه و اندوه به بستر بيمارى افتاد. نزدیک انش جهت معالجه ايشان را به لندن بردند. پس از عودت به نجف، رژيم بعث پيوسته از ملاقات مريدانش با ايشان ممانعت مىنمود تا اينكه آن عالم وارسته در روز سهشنبه 27 ربيع الأول سال 1390 هجرى قمرى در نجف اشرف و در سن 84 سالگى به لقاء الله پيوست و پيكر پاك آن عالم نستوه در ميان حزن و اندوه يارانش در مقبرۀ مخصوص كنار مسجد هندى به خاک سپرده شد.
آثار
در سال 1331 هجرى قمرى، هنگامى كه آیتالله حكيم نخستين اثر علمى خود را به نام «ميراث الزوجة» به دست استاد خود مرحوم سيد محمد حبوبى داد، او گفت: «ما تا كنون قدر تو را نمىدانستيم؛ اكنون مىتوانيم بگوييم كه تو را مىشناسیم».
مرحوم حكيم از علماى پر كار بود و به همين دليل تأليفات پر ارزش و متعددى از خود به يادگار گذاشته كه از ميان آنها كتب زير را مىتوان نام برد:
- مستمسك العروة الوثقى، اين كتاب شاهكار علمى آیتالله حكيم محسوب مىشود و شرحى بر كتاب عروة الوثقى مرحوم آیتالله سيد كاظم يزدى است.
- اين كتاب اثرى است جامع، موجز، عميق، خالى از حشو و زوايد و در عين حال ساده و روان و در نوع خود كم نظير است.
- حقائق الأصول، شرح سودمندى بر كفاية الأصول مرحوم آخوند خراسانى است.
- دليل المناسك، شرح استدلالى مختصرى است بر كتاب مناسك حج استاد بزرگوارش مرحوم علامۀ نائينى
- نهج الفقاهة، شرحى است بر كتاب مكاسب شيخ انصارى
- رسالة في إرث الزوجة من الزوج، كه از نخستين اثرهاى علمى آن فقيد سعيد است
- شرح كتاب النافع
- تعليقهاى بر كتاب رياض (از بحث اجاره تا نكاح)
- رسالۀ مختصرى در درايه و تأليفات و كتابهاى ديگر.
آیتالله حكيم قلمى روان و خالى از ابهام داشت، و بسيار خوش قريحه و با ذوق و داراى حسن انتخاب بود و به همين دليل از تأليفات وى به خصوص «مستمسك العروة الوثقى» استقبال فوق العادهاى شد.
فعالیتهای دیگر
مرحوم آیتالله حكيم علاقۀ شديدى به ساختن و تأسيس مدارس، كتابخانهها، مساجد و ساير بناهاى علمى و دينى داشت. كتابخانۀ معروف او به نام «مكتبة الإمام الحكيم» در نجف اشرف، يكى از مجهزترين و مدرنترين كتابخانههاى اسلامى است و بيش از يكصد شعبه در سراسر عراق دارد.
به فرمان اين پيشواى بزرگ، مدارس و مساجد متعددى در نجف اشرف، بغداد، بصره و ساير نقاط عراق و كشورهاى ديگر اسلامى ساخته شده كه هميشه نام آن فقيد سعيد را در خاطرهها جاويدان مىسازد.
مرحوم آیتالله حكيم براى ادارۀ امور مرجعيت نظم و سازمان ايجاد كرده بود و براى هر قسمت مسئولى انتخاب كرده بود و از افراد مطلع در ادارۀ اين تشكيلات كمك مىگرفت و به همين دليل تشكيلات او با نظم خاصى اداره مىشد.