دروس في علم الرجال: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - '== منابع مقاله == ' به '== منابع مقاله == ')
    خط ۵۹: خط ۵۹:
    <references />
    <references />
    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==
    مقدمه و متن كتاب.
    مقدمه و متن كتاب.



    نسخهٔ ‏۷ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۰۴

    دروس في علم الرجال
    دروس في علم الرجال
    پدیدآورانحسینی میر سجادی، علی (نويسنده)
    ناشرمرکز فرهنگی انتشاراتی منير
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1377 ش یا 1419 ق
    چاپ1
    شابک964-5601-39-8
    موضوعحدیث - علم الرجال محدثان شیعه
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏114‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏5‎‏د‎‏4‎‏

    دروس في علم الرجال، اثر سيد على حسينى ميرسجادى است كه در آن، برخى از مباحث دانش رجال را به‌صورت مختصر به زبان عربى به شكل مستند و تحقيقى شرح داده است.

    گفتنى است كه مطالب كتاب حاضر، در واقع تقرير درس‌هايى است كه پدر نويسنده در علم رجال تدريس كرده است. متأسفانه نام پدر نويسنده مشخص نشده است.

    مخاطبان اين اثر، عبارتند از علاقه‌مندان و متخصصان و پژوهشگران علم رجال و حديث.

    ساختار

    كتاب حاضر، از مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل چند بحث بدون تقسيم به فصل و بخش و درس) تشكيل شده است.

    روش نويسنده در اين اثر، تحليلى و اجتهادى است.

    نويسنده براى توليد اثر حاضر از منابع معتبر و متعددى به زبان عربى استفاده كرده است.

    گزارش محتوا

    برخى از مطالب جالب اثر حاضر كه نشانگر روش و محتواى آن است، به اين صورت است:

    1. در مقدمه نويسنده كه تاريخ و مكان نگارشش معين نشده، بعد از ذكر اهميت دانش رجال در استنباط احكام شرعى و اهتمام انديشمندان اسلامى به اين علم و اشاره به كتاب‌هاى رجالى و كتب اربعه رجالى، چنين افزوده است: «... پس اينها كتاب‌هاى چهارگانه رجالى است كه در نزد دانشمندان بزرگ در هر عصر و شهرى مرجع شده است؛ جز آنكه بسيارى از اخبار موجود در مجموعه‌هاى مكتوب روايى قبل يا بعد عصر آنان، در اين چهار كتاب فراموش شده و به همين جهت برخى از اعلام كوشيدند و به تدوين مجموعه‌هاى بزرگى پرداختند كه شامل آن موارد فراموش‌شده هم بشود كه در طليعه اينان، علامه محمدباقر فرزند محمدتقى مجلسى، صاحب «بحار الأنوار» است و عادت فقيهان چنين است كه آن اخبار را مى‌پذيرند بعد از آنكه بناى آنان بر حجيت خبر واحد از نظر امكان و وقوع قرار گرفته است؛ برخلاف ابن قبه كه قائل به استحاله شده و سيد مرتضى و تابعانش كه قائل به عدم وقوع شده‌اند»[۱]
    2. نويسنده، عوامل اثبات وثاقت را عبارت از پنج مورد دانسته و از جمله يكى از آن‌ها را شيخوخت شمرده و چنين نوشته است: از محقق شيخ محمد(ره) نقل شده كه عادت نويسندگان رجالى چنين است كه شيوخ را توثيق نمى‌كنند و از شهيد ثانى(ره) نقل شده كه مشايخ اجازه نيازى به نص و تصريح به پاكى آنان نيست و از محدث بحرانى(ره) نقل شده كه مشايخ اجازه در اعلى درجه وثاقت و جلالت هستند؛ وليكن انصاف اين است: صرف شيخ و استاد اجازه بودن سبب وثاقت نمى‌شود تا چه برسد به عدالت و در علم رجال گروهى از مشايخ تضعيف شده‌اند؛ بله شيخ بودن دلالت بر مرجع بودن مى‌كند و اينكه از او اجازه گرفته مى‌شده؛ پس اگر اجازه‌گيرنده از كسانى بوده كه از روايت از غير ثقه پرهيز داشته، پس اجازه‌خواهى او دليل عملى است بر وثاقت اجازه‌دهنده[۲]
    3. محمد بن حسن بن سنان، از اولاد زاهر مولى عمرو بن حمق خزاعى است كه از شهداى كربلا بود و در حمله اول اصحاب امام حسين(ع) به شهادت رسيد... درباره او اختلاف شديدى است... صحيح همان نظرى است كه برخى از محققان بر آن هستند كه او موثق و جليل است؛ چون در نزد امامش به‌منزله صفوان و همانند وى است و اخبار مذمت همه‌اش از قبيل مواردى است كه در حق بزرگان اصحاب مانند زراره و... وارد شده است[۳]
    4. نويسنده در بحثى تحت عنوان «قائمة أسماء كتب الرجال»؛ يعنى فهرست اسامى كتاب‌هاى رجالى، چنين نوشته است: عالمان شيعه از آغاز غيبت صغرى به نگارش كتاب‌هاى شرح حال رجال حديث و تنظيم فهرست براى آثارشان اهتمام ورزيدند و از ميان آن‌ها كتاب‌هايى ارزشمند آشكار شدند كه شرح حال بسيارى از رجال را در خود جمع كرده‌اند كه از آن جمله است شيخ ما رازى(ره) در كتابش «مصفى المقال في مؤلفي كتب الرجال». ما در اينجا برخى از مطالب آن را نقل مى‌كنيم. سپس نويسنده، اسامى و مشخصات تعداد 21 كتاب از آثار انديشمندان اسلامى در زمينه علم رجال را ذكر كرده است[۴]

    وضعيت كتاب

    براى اثر حاضر، فقط فهرست مطالب در آغاز كتاب فراهم شده و متأسفانه فهارس فنى (آيات، روايات، اعلام و...) آماده نشده است.

    كتاب حاضر، مستند است و نويسنده، ارجاعات و استنادات و توضيحاتش را به‌صورت پاورقى آورده است.

    پانويس

    1. ر.ک: مقدمه كتاب، ص7-10
    2. ر.ک: متن كتاب، ص31
    3. ر.ک: همان، ص61-66
    4. ر.ک: همان، ص69-71

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.