تهمت‌ها و دروغ‌پردازي‌ها در کتاب «لله ثم للتاريخ»: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - '== منابع مقاله == ' به '== منابع مقاله == ')
    خط ۶۸: خط ۶۸:
    <references />
    <references />
    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==
    مقدمه و متن كتاب.
    مقدمه و متن كتاب.



    نسخهٔ ‏۷ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۳۲

    تهمت‏ها و دروغ پردازي‏ها در کتاب «لله ثم للتاريخ»
    تهمت‌ها و دروغ‌پردازي‌ها در کتاب «لله ثم للتاريخ»
    پدیدآورانکرمی، محمدجواد (مترجم) عسکری، مرتضی (نويسنده)
    ناشردانشکده اصول‌الدين
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1387 ش
    چاپ2
    شابک964-5841-89-5
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تهمت‌ها و دروغ‌پردازى‌ها در كتاب «لله ثمّ للتاريخ» تأليف سيد مرتضى عسكرى و ترجمه محمدجواد كرمى، از جمله آثارى است كه در پاسخ به شبهات وارده بر تشيع نوشته شده است.

    ساختار

    كتاب، مشتمل بر مقدمه مؤلف و متن اثر است. متن كتاب در سه مقدمه، پاسخ به شبهات و يك خاتمه تنظيم شده است.

    گزارش محتوا

    نويسنده در مقدمه‌اش از پنج كتاب كه در مبارزه با مكتب اهل‌بيت(ع) نوشته شده و پاسخ‌هايى را كه خود نوشته ياد كرده است. سپس به كتاب «للّه ثمّ للتّاريخ» به قلم نويسنده‌اى ناصبى اشاره كرده كه در اين اثر به آن پرداخته شده است[۱]

    مقدمه اول از مقدمات سه‌گانه، مشتمل بر مقاله‌اى با عنوان «پيشنهاد وحدت اسلامى در عصر حاضر» است. نويسنده، وحدت اسلامى را بر دو گونه مى‌داند: 1. وحدت علمى؛ 2. وحدت عملى.

    وى براى تحقّق «وحدت علمى»، جهات وفاق و جهات خلاف را روشن كرده و مورد نقد و بررسى قرار مى‌دهد. او اولين جهت وفاق را قرآن دانسته، مى‌نويسد: «ما مسلمانان روى زمين، قرآنى غير از اين قرآن نداريم. چاپى يا خطّى، به خط كوفى يا به خط نسخ يا به خطى ديگر؛ چنان‌كه هيچ نسخه ديگرى، غير اين نسخه، در هيچ شهر و خانه يا غار و كتابخانه ديگرى يافت نمى‌شود، نه در نزد مسلمانان و نه در نزد غير مسلمانان»[۲]

    سپس درباره سنت به‌عنوان دومين وجه وفاق مى‌نويسد: «همه مسلمانان روى زمين اتفاق نظر دارند كه بايد بدانچه در سنّت رسول خدا(ص) آمده‌است عمل شود و هيچ مسلمانى را در روى زمين نمى‌يابيد كه اين را نگويد»[۳]

    و در ادامه با بررسى موارد اختلاف، مى‌نويسد: «ما در نمونه‌هايى اين‌چنين بحث و بررسى مى‌كنيم كه آيا بايد بر عمل به اجتهادات خلفا باقى بمانيم يا آنكه در اين زمان، احكام اسلام را تنها از «كتاب و سنت» بگيريم»[۴]

    نويسنده سپس به تبيين «وحدت عملى» پرداخته، مى‌نويسد: «براى مثال، ما در مكتب اهل‌البيت(ع) معتقديم كه هركس در نماز خود سوره حمد را بدون «بسم الله الرحمن الرحيم» قرائت كند، نمازش باطل است و ما نمى‌توانيم به او اقتدا كنيم، ولى چون برادر مسلمان حنفى‌مذهب ما آن را واجب نمى‌داند و حمد را بدون «بسم الله» قرائت مى‌كند، امام صادق(ع) به ما فرموده: «هركس پشت سر آنها نماز بخواند همانند كسى است كه پشت سر رسول خدا نماز خوانده است»[۵]

    در مقدمه دوم، كتب حديث در مكتب خلفا و مكتب اهل‌بيت(ع) مورد ارزيابى قرار گرفته است. در ابتداى اين مقدمه مى‌خوانيم: «چون مؤلف كتاب (عثمان خميس) به رواياتى استشهاد كرده كه پيروان مكتب اهل‌البيت(ع) اكثر آنها را صحيح نمى‌دانند، در اين قسمت ديدگاه مكتب خلفا و مكتب اهل‌البيت(ع) را درباره اين روايات بيان مى‌داريم»[۶]

    مكتب اهل‌بيت(ع) برخلاف مكتب خلفا كه همه احاديث صحيح مسلم و صحيح بخارى را صحيح مى‌دانند، تمام احاديث كتب اربعه؛ يعنى: «كافى»، «من‌لايحضره‌الفقيه»، «استبصار» و «تهذيب» را صحيح نمى‌دانند. قديم‌ترين و نامى‌ترين و مشهورترين كتاب از كتب اربعه، كتاب «كافى» شيخ كلينى است كه محدثان مكتب اهل‌بيت(ع) از مجموع 16199 حديث آن، 9485 حديثش را ضعيف شمرده‌اند؛ همان‌گونه‌كه «علامه مجلسى» يكى از بزرگان علم حديث در كتاب «مرآة العقول» به ارزيابى احاديث «كافى» پرداخته و به اصطلاح اهل حديث، آنچه را «ضعيف» دانسته، ضعيف شمرده و آنچه را «صحيح» دانسته، صحيح و آنچه را «موثّق» ديده، موثّق يا قوى ناميده‌است[۷]

    مقدمه سوم به تعريف اصطلاح وحى اختصاص يافته است. آنچه خداى متعال به پيامبرانش وحى فرموده بر دو قسم است: 1. وحى لفظ و معناى آن؛ يعنى كتاب‌هاى آسمانى كه خداوند بر پيامبرانش(ص) نازل فرمود كه آخرين آنها «قرآن كريم» است؛ 2. وحى معنى بدون لفظ كه پيامبران با لفظ خود آن را به مكلّفان مى‌رسانند و در اصطلاح اسلامى، «حديث پيامبر» ناميده‌مى‌شود؛ همان كه بخشى از سنّت رسول خدا(ص) است[۸]

    نويسنده پس از سه مقدمه مذكور، در مقام پاسخ به شبهات برمى‌آيد كه به ترتيب عبارتند از:

    1. متعه زنان يا ازدواج موقّت؛ 2. خمس؛ 3. نسبت دادن روايات دروغ به پيامبر(ص).

    به‌عنوان نمونه، درباره ازدواج موقت، نويسنده پس از بررسى روايات مختلف چنين نتيجه‌گيرى مى‌كند: «آرى پس از رسول خدا(ص) بخشى از صحابه پيامبر، مانند على(ع) و ابن مسعود و ابن عبّاس و اسماء دختر ابى‌بكر و ابوسعيد خُدرى و جابر و... همچنان بر حلال بودنش پاى فشردند. از تابعان نيز، طاووس و عطاء و سعيد بن جبير و ديگر فقيهان مكّه و همه فقهاى يمن آن را حلال شمردند. امّا كسانى كه در تحريم متعه پيرو عمر شدند، بخشى از آنان به روايات ساختگى منسوب به رسول خدا(ص) اعتماد كردند و برخى ديگر گفتند: «خليفه در اين‌باره اجتهاد كرده و اجتهاد خليفه را عين دين گرفتند»[۹]

    پس از پاسخ به شبهات مذكور، نويسنده نيازى به ادامه نگارش كتاب نديده و لذا در خاتمه مى‌نويسد: «هنگامى كه به اين مرحله رسيدم متوجه شدم كه برخى از برادران، از افاضل علما، در پاسخ اين كتاب مؤلّفاتى را منتشر كرده‌اند. چون مطالعه كردم، آنها را كافى و وافى يافتم و تأليف جديد را لازم نديدم؛ لذا بحث را به پايان بردم و گفتم: الحمد لله رب العالمين»[۱۰]

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب در ابتداى كتاب آمده است. آدرس آيات و روايات و برخى توضيحات نويسنده و يا مترجم در پاورقى‌هاى كتاب ذكر شده است.

    پانويس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.