صيد الخاطر: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۸
(لینک درون متنی)
خط ۳۷: خط ۳۷:


== گزارش محتوا==
== گزارش محتوا==
[[طنطاوی، علی|على طنطاوى]] مقدمه‌اش بر كتاب از سير آشنايى خود با كتب [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] كه با كتاب سيره‌ى عمر بن عبدالعزيز شروع و بعد با تلبيس ابليس، الاذكياء، عقود الجواهر و [[البداية و النهاية (دارالفکر)|البداية و النهاية]] ادامه مى‌يابد، آغاز مى‌كند و در آخر به «المنتظم فى تواريخ الامم من العرب و العجم» او مى‌رسد. شايد بتوان گفت او به معرّفى [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] از خلال كتب او پرداخته است. سپس ديدگاه بزرگان از جمله [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] را در مورد [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] مطرح مى‌كند. بعد به فصول 336، 184، 312، 308، 247، 71، 63، 53 اشاره مى‌كند كه در همين اثر [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] از آنها نام برده و از اين منابع در نگارش اثر سود جسته است. سپس به خرده گيرى و طعن علما در خصوص نقد آثار [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] پرداخته و از آنها جواب مى‌دهد. ذكر مجالس [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] و نقل بعضى از مشاهدات «[[ابن جبیر، محمد بن احمد|ابن جبير]]» و ديگران در خصوص مجالس او از ديگر مطالب مقدمه است. در ادامه به ذكر بعضى از خصوصيات شخصيتى [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] و در آخر به فوت و مراسم تشيع جنازه و ذكر اولاد او پرداخته مى‌شود و در آخرين صفحات اين مقدّمه‌ى چهل صفحه‌اى به معرّفى كتاب و فصول اين اثر مى‌پردازد.
[[طنطاوی، علی|على طنطاوى]] مقدمه‌اش بر كتاب از سير آشنايى خود با كتب [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] كه با كتاب سيره‌ى عمر بن عبدالعزيز شروع و بعد با تلبيس ابليس، الاذكياء، عقود الجواهر و [[البداية و النهاية (دارالفکر)|البداية و النهاية]] ادامه مى‌يابد، آغاز مى‌كند و در آخر به «المنتظم فى تواريخ الامم من العرب و العجم» او مى‌رسد. شايد بتوان گفت او به معرّفى [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] از خلال كتب او پرداخته است. سپس ديدگاه بزرگان از جمله [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] را در مورد [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] مطرح مى‌كند. بعد به فصول 336، 184، 312، 308، 247، 71، 63، 53 اشاره مى‌كند كه در همين اثر [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] از آنها نام برده و از اين منابع در نگارش اثر سود جسته است. سپس به خرده گيرى و طعن علما در خصوص نقد آثار [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] پرداخته و از آنها جواب مى‌دهد. ذكر مجالس [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] و نقل بعضى از مشاهدات «[[ابن جبیر، محمد بن احمد|ابن جبير]]» و ديگران در خصوص مجالس او از ديگر مطالب مقدمه است. در ادامه به ذكر بعضى از خصوصيات شخصيتى [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] و در آخر به فوت و مراسم تشيع جنازه و ذكر اولاد او پرداخته مى‌شود و در آخرين صفحات اين مقدّمه‌ى چهل صفحه‌اى به معرّفى كتاب و فصول اين اثر مى‌پردازد.


در اينجا به مهمترين فصل‌هاى اين اثر كه تا حدودى بيانگر عقايد و آراى [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] است اشاره مى‌شود:
در اينجا به مهمترين فصل‌هاى اين اثر كه تا حدودى بيانگر عقايد و آراى [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] است اشاره مى‌شود:


1-در فصول مختلفى از كتاب مطالبى درباره نفس مورد بررسى قرار گرفته است. شناخت نفس و استخراج اسرار آن در فصول1، 33، 261، 258، نجواها و گفتگوهاى نفس در فصول 21، 32، 48، فراموشى و جنايات نفس در فصل 85 و 99، صبر بر شبهات فصل 125 و 138، ناله و فرياد نفس از عدم اجابت دعا فصل 148 و اجازه نفس در پيروى از بعضى از فرقه‌ها در فصل 156.
#در فصول مختلفى از كتاب مطالبى درباره نفس مورد بررسى قرار گرفته است. شناخت نفس و استخراج اسرار آن در فصول1، 33، 261، 258، نجواها و گفتگوهاى نفس در فصول 21، 32، 48، فراموشى و جنايات نفس در فصل 85 و 99، صبر بر شبهات فصل 125 و 138، ناله و فرياد نفس از عدم اجابت دعا فصل 148 و اجازه نفس در پيروى از بعضى از فرقه‌ها در فصل 156.
 
#مؤلف، از آنجا كه مخاطب خويش را در معرض خطر دنيا و زندگى و لذات زودگذر دنيوى و حيله‌هاى شيطان مى‌ديده است به جهت حفظ خواننده از اين خطر فصولى را به تبيين اين موضوع قرار داده است. لذت دنيوى در فصول139، 126، 81، 76 و 3، حرص بر جمع و حفظ مال در فصول 221 و 34، جاذبه‌هاى دنيا در فصول235، 158، 75، و 2، اتباع مردم از عادات و بى‌مبالاتى در امور شرع در فصول 115 و 111، پيروى از شهوات نفسانى در فصول 215، 168، 235، 63، 28 و219.
2- مؤلف، از آنجا كه مخاطب خويش را در معرض خطر دنيا و زندگى و لذات زودگذر دنيوى و حيله‌هاى شيطان مى‌ديده است به جهت حفظ خواننده از اين خطر فصولى را به تبيين اين موضوع قرار داده است. لذت دنيوى در فصول139، 126، 81، 76 و 3، حرص بر جمع و حفظ مال در فصول 221 و 34، جاذبه‌هاى دنيا در فصول235، 158، 75، و 2، اتباع مردم از عادات و بى‌مبالاتى در امور شرع در فصول 115 و 111، پيروى از شهوات نفسانى در فصول 215، 168، 235، 63، 28 و219.
#از آنجا كه مؤلف در بعضى از فصول، مخاطبين خاصى را در نظر داشته لذا از عالمان، زاهدان و عابدان و فرمانروايان سخن به ميان مى‌آورد و آنها را كه با نيرنگ و حيله‌هاى شيطان فريفته شده در طبقات غافلين شمرده و گزارش احوال آنها را در ضمن فصول 155، 96، 71، 69، 46، 152 و 93 ذكر مى‌كند.
 
#:در ادامه، فصول خاصى را به صوفيان كه او را گروهى از زاهدان مى‌شمارد كه با صفات، نشانه‌ها و احوالى از زاهدان باز شناخته مى‌شوند، اختصاص داده است و آنگاه مباحثى را در نادرستى اعتقادات آنها بيان مى‌كند. فصول 161، 178، 266، 291، 11، 108، و.... در فصول 108، 101، 36 و 22 نيز شرح حقيقت زهد نزد علماى گذشته، اعتدال در امور دين و دنيا آورده مى‌شود.
3- از آنجا كه مؤلف در بعضى از فصول، مخاطبين خاصى را در نظر داشته لذا از عالمان، زاهدان و عابدان و فرمانروايان سخن به ميان مى‌آورد و آنها را كه با نيرنگ و حيله‌هاى شيطان فريفته شده در طبقات غافلين شمرده و گزارش احوال آنها را در ضمن فصول 155، 96، 71، 69، 46، 152 و 93 ذكر مى‌كند.
#نفس نخستين دشمنى است كه بايد عارف بالله آن را از پاى در آورد به اصلاح درآورد و به خير و نيكى سوق دهد. مجاهده بانفس (فصل91) و اصلاح آن صورت نمى‌گيرد مگر اينكه همواره به نفس يادآور نمود كه جهان گذرا و مرگ در كمين است. از ديگر اسباب اصلاح مخالفت با هوى، صبر بر مرض و صبر بر تقوى است كه اين اسباب در فصول 195، 198، 154، 89، 132، 4 بيان مى‌شود در فصول 158 و 78 به تربيت نفس و سلوك آن پرداخته مى‌شود.
 
#مؤلف براى شناخت عارف و مؤمن بالله به بحث معرفة الله و بحث ايمان روى مى‌آورد. در فصل 45، معرفة الله را مطرح و در فصول 84، 85، 134، 83، 77، 88 و 289 به شرح ويژگى عارف بالله مى‌پردازد. در فصل 233 و 68 نيز به تبيين درجات ايمان كه با صبر بر بلا و رضا و خشنودى به قضاى الهى شناخته مى‌شود، مى‌پردازد.
در ادامه، فصول خاصى را به صوفيان كه او را گروهى از زاهدان مى‌شمارد كه با صفات، نشانه‌ها و احوالى از زاهدان باز شناخته مى‌شوند، اختصاص داده است و آنگاه مباحثى را در نادرستى اعتقادات آنها بيان مى‌كند. فصول 161، 178، 266، 291، 11، 108، و.... در فصول 108، 101، 36 و 22 نيز شرح حقيقت زهد نزد علماى گذشته، اعتدال در امور دين و دنيا آورده مى‌شود.
#مؤلف گوشه‌اى از تكاليف و احكام شريعت اسلامى را به مخاطب خود تعليم يا آنها را به او گوشزد و يادآورى مى‌كند، آن‌چه قول، اندرز، حكايت و كلمات قصار در كتاب آمده است براى آن است كه روح و جان مخاطب را براى قبول احكام اخلاقى آماده كند. بحث تقسيم مال به حرام و حلال، (فصل19) احكام منكرات(فصل60)، وجوب اجتهاد(فصل71)، خدمت و اخذ اموال از سلاطين جايز نيست(فصول260، 253 و293)، و بر عالم واجب است كه سلاطين را موعظه نمايد(فصل307) در اين راستاست.
 
#از ديگر مطالب اين اثر، بحث سعادت (فصل206 و 243) و بحث تشبيه و تأويل است كه مؤلف رأى ثابتى در اين مسئله بيان نمى‌كند و صحبت‌هاى او در حول اين موضوع مضطرب و مشوّش است (فصول 237، 194، 191، 319، 123، 71، 61، 49، و 246) بحث علم كلام (بحث از سمع و ديدن خدا) (فصل189)، بحث خوف و رجاء (فصل 86، 64، 40)، بحث توكل و اخذ اسباب (فصول309، 371)، بحث عزلت، مؤلف باز در اينجا رأى ثابتى مطرح نمى‌كند و سخنان او در اين مورد دگرگون است (فصول 297، 312، 260، 187، 166، 48، 24، 22 و 302). ارزش وقت (فصول 163، 92، 14)، بحث در نظافت(فصل52)، بحث در كيفيت تعدّى انسان(171)، نصيحت به طلاب علوم دينى (فصول 236، 226، 186، 263) از ديگر مباحث كتاب است.
4- نفس نخستين دشمنى است كه بايد عارف بالله آن را از پاى در آورد به اصلاح درآورد و به خير و نيكى سوق دهد. مجاهده بانفس (فصل91) و اصلاح آن صورت نمى‌گيرد مگر اينكه همواره به نفس يادآور نمود كه جهان گذرا و مرگ در كمين است. از ديگر اسباب اصلاح مخالفت با هوى، صبر بر مرض و صبر بر تقوى است كه اين اسباب در فصول 195، 198، 154، 89، 132، 4 بيان مى‌شود در فصول 158 و 78 به تربيت نفس و سلوك آن پرداخته مى‌شود.
 
5- مؤلف براى شناخت عارف و مؤمن بالله به بحث معرفة الله و بحث ايمان روى مى‌آورد. در فصل 45، معرفة الله را مطرح و در فصول 84، 85، 134، 83، 77، 88 و 289 به شرح ويژگى عارف بالله مى‌پردازد. در فصل 233 و 68 نيز به تبيين درجات ايمان كه با صبر بر بلا و رضا و خشنودى به قضاى الهى شناخته مى‌شود، مى‌پردازد.
 
6- مؤلف گوشه‌اى از تكاليف و احكام شريعت اسلامى را به مخاطب خود تعليم يا آنها را به او گوشزد و يادآورى مى‌كند، آن‌چه قول، اندرز، حكايت و كلمات قصار در كتاب آمده است براى آن است كه روح و جان مخاطب را براى قبول احكام اخلاقى آماده كند. بحث تقسيم مال به حرام و حلال، (فصل19) احكام منكرات(فصل60)، وجوب اجتهاد(فصل71)، خدمت و اخذ اموال از سلاطين جايز نيست(فصول260، 253 و293)، و بر عالم واجب است كه سلاطين را موعظه نمايد(فصل307) در اين راستاست.
 
7- از ديگر مطالب اين اثر، بحث سعادت (فصل206 و 243) و بحث تشبيه و تأويل است كه مؤلف رأى ثابتى در اين مسئله بيان نمى‌كند و صحبت‌هاى او در حول اين موضوع مضطرب و مشوّش است (فصول 237، 194، 191، 319، 123، 71، 61، 49، و 246) بحث علم كلام (بحث از سمع و ديدن خدا) (فصل189)، بحث خوف و رجاء (فصل 86، 64، 40)، بحث توكل و اخذ اسباب (فصول309، 371)، بحث عزلت، مؤلف باز در اينجا رأى ثابتى مطرح نمى‌كند و سخنان او در اين مورد دگرگون است (فصول 297، 312، 260، 187، 166، 48، 24، 22 و 302). ارزش وقت (فصول 163، 92، 14)، بحث در نظافت(فصل52)، بحث در كيفيت تعدّى انسان(171)، نصيحت به طلاب علوم دينى (فصول 236، 226، 186، 263) از ديگر مباحث كتاب است.


==وضعيت كتاب==
==وضعيت كتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش