پرش به محتوا

سفارت‌نامه خوارزم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سبك' به 'سبک '
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
جز (جایگزینی متن - 'سبك' به 'سبک ')
خط ۵۶: خط ۵۶:
رضا قلى‌خان پس از مقدمه چينى در پاسخ وى اظهار داشت:
رضا قلى‌خان پس از مقدمه چينى در پاسخ وى اظهار داشت:


«امّا حكايت سب و رفض در قديم الايّام بوده و خاصه در ازمنه سلسله صفويّه بروز و شدّت نموده تا نادر شاه موقوف داشته و اين مخالف را از ميان اسلام برداشته پس از او سلاطين الواريه از اين عوالم بى‌خبر بودند و جهلاى علما به اين امر غلوّ نمودند. حضرت خاقان صاحبقران نوّر الله مرقده با اين كه با طبقه علما و فضلا توجه كامل داشتند، بعض قواعد رفض را منع فرمودند و خاقان مغفور محمّد شاه طاب ثراه قدغن بليغ فرمودند و در عهد اين پادشاه جم جاه اسلام پناه احدى ياراى اين گونه سخنان واهى ندارد. اگر احيانا كسى زبان به تشنيع خلف گشايد گردنش از بار سر سبكسارى يابد.»
«امّا حكايت سب و رفض در قديم الايّام بوده و خاصه در ازمنه سلسله صفويّه بروز و شدّت نموده تا نادر شاه موقوف داشته و اين مخالف را از ميان اسلام برداشته پس از او سلاطين الواريه از اين عوالم بى‌خبر بودند و جهلاى علما به اين امر غلوّ نمودند. حضرت خاقان صاحبقران نوّر الله مرقده با اين كه با طبقه علما و فضلا توجه كامل داشتند، بعض قواعد رفض را منع فرمودند و خاقان مغفور محمّد شاه طاب ثراه قدغن بليغ فرمودند و در عهد اين پادشاه جم جاه اسلام پناه احدى ياراى اين گونه سخنان واهى ندارد. اگر احيانا كسى زبان به تشنيع خلف گشايد گردنش از بار سر سبک سارى يابد.»


رضا قلى‌خان به استناد به اين كه چندين طايفه مختلف از شيعه در ايران زندگى مى‌كنند كه برخى حتى به الوهيّت علىّ بن ابى‌طالب(ع) قائلند و با توجه به اين كه عده زيادى از شافعيان در ايران مى‌زيند و دربار ايران را با آنان كارى نيست؛ با اين قبيل استدلال‌ها، دل خان خوارزم را نرم و او را نسبت به ايران و ناصرالدين شاه خوشبين ساخت؛ به طورى كه در پايان مجلس محمّد امين‌خان علنا اظهار داشت كه آمدن رضا قلى‌خان و اطلاعاتى را كه او در اختيار خان خيوه قرار داده، باعث رفع مشتبهات شد و از هدايت خواست تا آنچه مايه شبهه اهل ايران، درباره مردم خوارزم است، مرتفع سازد.
رضا قلى‌خان به استناد به اين كه چندين طايفه مختلف از شيعه در ايران زندگى مى‌كنند كه برخى حتى به الوهيّت علىّ بن ابى‌طالب(ع) قائلند و با توجه به اين كه عده زيادى از شافعيان در ايران مى‌زيند و دربار ايران را با آنان كارى نيست؛ با اين قبيل استدلال‌ها، دل خان خوارزم را نرم و او را نسبت به ايران و ناصرالدين شاه خوشبين ساخت؛ به طورى كه در پايان مجلس محمّد امين‌خان علنا اظهار داشت كه آمدن رضا قلى‌خان و اطلاعاتى را كه او در اختيار خان خيوه قرار داده، باعث رفع مشتبهات شد و از هدايت خواست تا آنچه مايه شبهه اهل ايران، درباره مردم خوارزم است، مرتفع سازد.
خط ۶۶: خط ۶۶:
نثر كتاب مسجّع است و در مواردى خالى از تكلّف نيست، مؤلّف همه جا اشعارى از خويش مناسب حال و مقال پرداخته و بدين وسيله كتاب را براى خواننده شيرين و دلپذير ساخته است.
نثر كتاب مسجّع است و در مواردى خالى از تكلّف نيست، مؤلّف همه جا اشعارى از خويش مناسب حال و مقال پرداخته و بدين وسيله كتاب را براى خواننده شيرين و دلپذير ساخته است.


اين كتاب، ويژگى‌هاى قابل توجهى دارد: جزئيات مفصلى درباره شهرها و روستاهايى كه در مسير تهران - استرآباد در سواحل خزر، و از آنجا تا خيوه واقع شده‌اند، در آن ارائه شده است. به علاوه، نويسنده درباره دو اميرنشين ديگر آسياى ميانه؛ يعنى اميرنشين بخارا و خان‌نشين خجند نيز، كه فرصت ديدار از آنها را نداشت، توضيح مختصرى ارائه كرده است. در اين كتاب، شرايط و اوضاع دربار ايران در آن تاريخ روشن مى‌شود. در سال 1266ق. 1751/م، ناصرالدين شاه فقط بيست و يك سال داشت؛ و دولت، در دست توانايى دولتمردى بسيار با كفايت و اصلاح‌طلب به نام ميرزا تقى‌خان فراهانى (اميركبير) قرار داشت. لقب رسمى او، اتابك اعظم و صدراعظم بود. هنگامى كه هدايت در نوامبر سال 1851 از مأموريت خود به خيوه بازگشت، اميركبير به دليل ضعف و حسادت كودكانه شاه كشته شده بود. هدايت شرحى بر سابقه و تاريخ حاكمان خوارزم ارائه مى‌دهد، اماكن تاريخى اين خان‌نشين را معرفى مى‌كند، و سبك زندگى، آداب و سنن اعتقادات ازبك‌ها و تركمن‌ها را توضيح مى‌دهد. به علاوه، هدايت نويسنده و شاعرى توانا بود و براى نشان دادن توان خود در اين دو حوزه، كتاب را به نثر و نظم نگاشته است. با وجود اين، سبك نگارش هدايت ساده، و براى خواننده عادى كاملا قابل فهم است.
اين كتاب، ويژگى‌هاى قابل توجهى دارد: جزئيات مفصلى درباره شهرها و روستاهايى كه در مسير تهران - استرآباد در سواحل خزر، و از آنجا تا خيوه واقع شده‌اند، در آن ارائه شده است. به علاوه، نويسنده درباره دو اميرنشين ديگر آسياى ميانه؛ يعنى اميرنشين بخارا و خان‌نشين خجند نيز، كه فرصت ديدار از آنها را نداشت، توضيح مختصرى ارائه كرده است. در اين كتاب، شرايط و اوضاع دربار ايران در آن تاريخ روشن مى‌شود. در سال 1266ق. 1751/م، ناصرالدين شاه فقط بيست و يك سال داشت؛ و دولت، در دست توانايى دولتمردى بسيار با كفايت و اصلاح‌طلب به نام ميرزا تقى‌خان فراهانى (اميركبير) قرار داشت. لقب رسمى او، اتابك اعظم و صدراعظم بود. هنگامى كه هدايت در نوامبر سال 1851 از مأموريت خود به خيوه بازگشت، اميركبير به دليل ضعف و حسادت كودكانه شاه كشته شده بود. هدايت شرحى بر سابقه و تاريخ حاكمان خوارزم ارائه مى‌دهد، اماكن تاريخى اين خان‌نشين را معرفى مى‌كند، و سبک  زندگى، آداب و سنن اعتقادات ازبك‌ها و تركمن‌ها را توضيح مى‌دهد. به علاوه، هدايت نويسنده و شاعرى توانا بود و براى نشان دادن توان خود در اين دو حوزه، كتاب را به نثر و نظم نگاشته است. با وجود اين، سبک  نگارش هدايت ساده، و براى خواننده عادى كاملا قابل فهم است.


خواننده از فرامين اميركبير به هدايت مى‌تواند دريابد كه سفارت‌نامه در اصل براى مطلع ساختن شاه و صدراعظم نوشته شد. با اين كه هدايت گاه خود را فردى جسور و مطلع معرفى مى‌كند، در صحبت‌هايش جهت دورى از توهين به مقامات عالى كه گزارش را مى‌خوانند، فروتنى پيشه مى‌كند. سفارت‌نامه نثر ساده‌اى دارد و با مكتب نويسنده و قائم مقام فراهانى-وزير اعظم اواسط دهه 1245ق. 1830/م. همخوانى دارد؛ و البته متن وزينى است. در اين اثر، بعضى از اشعار نويسنده و نيز برخى شخصيت‌هاى خوارزم؛ مانند محمود خوارزمى و شيخ نجم‌الدين كبرى كه هدايت در سفر خود مزار آنها را زيارت كرده، آورده شده است. هدايت حتى در مورد خان خوارزم كه دشمنى بالقوه بود، يك واژه اهانت‌آميز به كار نبرد و معمولا از او به عنوان «خان محترم خوارزم» يا «خوارزمشاه ارجمند» ياد مى‌كرد.  
خواننده از فرامين اميركبير به هدايت مى‌تواند دريابد كه سفارت‌نامه در اصل براى مطلع ساختن شاه و صدراعظم نوشته شد. با اين كه هدايت گاه خود را فردى جسور و مطلع معرفى مى‌كند، در صحبت‌هايش جهت دورى از توهين به مقامات عالى كه گزارش را مى‌خوانند، فروتنى پيشه مى‌كند. سفارت‌نامه نثر ساده‌اى دارد و با مكتب نويسنده و قائم مقام فراهانى-وزير اعظم اواسط دهه 1245ق. 1830/م. همخوانى دارد؛ و البته متن وزينى است. در اين اثر، بعضى از اشعار نويسنده و نيز برخى شخصيت‌هاى خوارزم؛ مانند محمود خوارزمى و شيخ نجم‌الدين كبرى كه هدايت در سفر خود مزار آنها را زيارت كرده، آورده شده است. هدايت حتى در مورد خان خوارزم كه دشمنى بالقوه بود، يك واژه اهانت‌آميز به كار نبرد و معمولا از او به عنوان «خان محترم خوارزم» يا «خوارزمشاه ارجمند» ياد مى‌كرد.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش