ابن سلوم حلبی، صالح بن نصرالله: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
جز (جایگزینی متن - '</div> '''' به '</div> '''') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''ابن سَلُّوم، صالح بن نصرالله حلبى'''، پزشک معاصر سلطان محمد چهارم عثمانىاست. وى را صالح افندى و حكيم باشى نيز مىناميدند. | '''ابن سَلُّوم، صالح بن نصرالله حلبى'''، پزشک معاصر سلطان محمد چهارم عثمانىاست. وى را صالح افندى و حكيم باشى نيز مىناميدند. | ||
نسخهٔ ۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۰۱
نام | ابن سلوم حلبی، صالح بن نصرالله |
---|---|
نامهای دیگر | حلبی، صالح بن نصرالله |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 1080 ق یا 1669 م |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE3057AUTHORCODE |
ابن سَلُّوم، صالح بن نصرالله حلبى، پزشک معاصر سلطان محمد چهارم عثمانىاست. وى را صالح افندى و حكيم باشى نيز مىناميدند.
تولد و تحصیل
او در حلب زاده شد و نزد دانشمندان آنجا به تحصيل پرداخت و به ويژه در آموختن طب سخت كوش بود. وى سرانجام رئيس پزشکان حلب شد و آنگاه به قسطنطنيه رفت و ضمن آشنايى با دانشمندان آن شهر، در مجالس درس تفسير شيخالاسلام يحيى مِنقَرى حاضر مىشد. سلطان محمد چهارم وى را كه در ميان دانشمندان قسطنطنيه نامور شده بود، به دربار خود خواند. لطافت طبع وى، سلطان را مجذوب و به خود نزدیک ساخت و سرانجام در 1066ق او را به رياست پزشکان (حكيم باشى) قسطنطنيه گماشت.
ویژگیهای شخصی
او را مردى فاضل و مهربان وصف كرده و گفتهاند از چنان لطافت طبعى برخوردار بود كه وقتى دست بيمارى را مىگرفت، چنان اثر آرامبخشى در روحيه او مىگذاشت كه حتى از عهده شربتها هم ساخته نبود، او بسيار هوشمند و بذلهگو و شوخ طبع بود و در اين زمينه از نوادر زمان خود به شمار مىرفت. وى موسيقىدان بود و صداى خوش و طبع شعر نيز داشت و ابياتى از او برجاى مانده است. ابن سلوم تأليفاتى در علوم طبى به زبان تركى دارد كه به زبان عربى نيز ترجمه شده است. گفتهاند وى نخستين كسى بود كه به بيمارى سيفليس كه آن را «الحب الافرنجى» (دانه فرنگى) ناميده، در کتاب خود «غايه الاتقان في تدبير بدن الانسان» اشاره كرده است. در اين کتاب نخستين آثار نفوذ طب اروپايى در منابع تركى مشهود است. در بخش 4 اين کتاب، كه «الطب الجديد الكيميائى» نام دارد، طب دوره رنسانس در اروپا بيشتر بر اساس آثار پاراسلسوس- كه ابن سلوم او را رئيس پزشکان خوانده- بيان شده است. وى نزد معاصرانش محبوبيت داشت و اشعارى توسط برخى از دوستان او- همچون عبدالباقى بن احمد سمان- در مدحش سروده شد.
وفات
او در سال 1081ق از دنيا رفت.
آثارى در طب از او برجاى مانده است
1- برءالساعة؛
2- غاية البيان في تدبير بدن الانسان؛
3- غاية الاتقان في تدبير بدن الانسان[۱].
پانویس
- ↑ سلماسی، مهدی، ج3، ص702
منابع مقاله
سلماسی، مهدی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374