۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</div> '''' به '</div> '''') |
جز (جایگزینی متن - 'عمدتا' به 'عمدتاً') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
'''ابن ازرق، شمسالدين ابوعبدالله محمد بن على بن محمد اصبحى اندلسى مالكى''' (832 -896ق)، فقيه، قاضى، اديب و صاحب نظر در فلسفه تاريخ و جامعهشناسى است. | '''ابن ازرق، شمسالدين ابوعبدالله محمد بن على بن محمد اصبحى اندلسى مالكى''' (832 -896ق)، فقيه، قاضى، اديب و صاحب نظر در فلسفه تاريخ و جامعهشناسى است. | ||
ظاهراً نخستين كسى كه زندگى وى را با تفصيل بيشتر نگاشته است، عبدالرحمان سخاوى است كه معاصر وى بوده است. پژوهشگران بعدى | ظاهراً نخستين كسى كه زندگى وى را با تفصيل بيشتر نگاشته است، عبدالرحمان سخاوى است كه معاصر وى بوده است. پژوهشگران بعدى عمدتاًً در نقل زندگى و احوال او از نوشته سخاوى سود جستهاند. گويا شهرت او به ابن ازرق به سبب صفتى جسمانى بوده كه در خانواده وى وجود داشته و وى ارتباطى با تيره ازرقيان مشرق نداشته است. | ||
بر اساس آنچه سخاوى و برخى ديگر نقل كردهاند، او در مالَقه، يكى از شهرهاى اندلس، زاده شد، در همانجا رشد و كمال يافت، قرآن را آموخت و حافظ آن شد. آنگاه مقدمات علوم، ادبيات، منطق، حساب و فقه را از عالمان آن روزگار، مانند ابواسحاق ابراهيم بن احمد بدوى، ابوعبدالله محمد بن ابوطاهر فهروى، ابراهيم بن احمد بن فتوح و ديگران آموخت. با عالمان ديگرى نيز در فاس، تلمسان و تونس ديدار كرد و از آنها بهره جست. او در آغاز در مالقه به مقام قضا گمارده شد، ولى پس از آن قاضى وادياش گرديد و سرانجام قاضى غرناطه شد و اين مقام را تا افتادن اندلس به دست غربيان حفظ كرد، اما پس از چندى ناگزير به تلمسان رفت و از آنجا به مصر كوچ كرد. در مصر از قايتباى، سلطان مصر خواست تا به يارى مردم اندلس بشتابد، اما بىفايده بود. | بر اساس آنچه سخاوى و برخى ديگر نقل كردهاند، او در مالَقه، يكى از شهرهاى اندلس، زاده شد، در همانجا رشد و كمال يافت، قرآن را آموخت و حافظ آن شد. آنگاه مقدمات علوم، ادبيات، منطق، حساب و فقه را از عالمان آن روزگار، مانند ابواسحاق ابراهيم بن احمد بدوى، ابوعبدالله محمد بن ابوطاهر فهروى، ابراهيم بن احمد بن فتوح و ديگران آموخت. با عالمان ديگرى نيز در فاس، تلمسان و تونس ديدار كرد و از آنها بهره جست. او در آغاز در مالقه به مقام قضا گمارده شد، ولى پس از آن قاضى وادياش گرديد و سرانجام قاضى غرناطه شد و اين مقام را تا افتادن اندلس به دست غربيان حفظ كرد، اما پس از چندى ناگزير به تلمسان رفت و از آنجا به مصر كوچ كرد. در مصر از قايتباى، سلطان مصر خواست تا به يارى مردم اندلس بشتابد، اما بىفايده بود. |
ویرایش